بازدید امروز : 103
بازدید دیروز : 159
در قانون اساسی وظایف و اختیارات شورای اسلامی شهر به
شرح زیر میباشد
1-انتخاب شهردار برای مدت چهار سال
تبصره 1- شورای اسلامی شهر موظف است بلافاصله پس از رسمیت یافتن نسبت به انتخاب شهردار واجد شرایط اقدام نماید.
تبصره 2- شهردار نمیتواند همزمان عضو شورای شهر باشد.
تبصره 3- نصب شهرداران در شهرها با جمعیت بیشتر از دویست هزار نفر و مراکز استان بنا به پیشنهاد شورای شهر و حکم وزیر کشور و در سایر شهرها به پیشنهاد شورای شهر و حکم استاندار صورت می گیرد.
تبصره 4- دوره خدمت شهردار در موارد زیر خاتمه میپذیرد.
الف:استعفای کتبی با تصویب شورا
ب:برکناری توسط شورای شهر با رعایت مقررات قانونی
ج: تعلیق طبق مقررات قانونی
د:فقدان هر یک از شرایط احراز سمت شهردار به تشخیص شورای شهر.
2- بررسی و شناخت کمبودها ، نیازها و نارساییهای اجتماعی ، فرهنگی ، آموزشی ، بهداشتی ، اقتصادی و رفاهی حوزه انتخابیه و تهیه طرحهاو پیشنهادهای اصلاحی و راه حلهای کاربردی در این زمینههاجهت برنامهریزی و ارائه آن به مقامات مسئول ذیربط
3- نظارت بر حسن اجرای مصوبات شورا و طرحهای مصوب در امور شهرداری و سایر سازمانهای خدماتی در صورتی که این نظارت مخل جریان عادی این امور نگردد.
4- همکاری با مسئولین اجرایی و نهادها و سازمانهای مملکتی در زمینههای مختلف اجتماعی، فرهنگی، آموزشی، اقتصادی و عمرانی بنا به درخواست آنان.
5- برنامهریزی در خصوص مشارکت مردم در انجام خدمات اجتماعی، اقتصادی، عمرانی، فرهنگی، آموزشی و سایر امور رفاهی با موافقت دستگاههای ذیربط.
6- تشویق و ترغیب مردم در خصوص گسترش مراکز تفریحی، ورزشی و فرهنگی با هماهنگی دستگاههای ذیربط.
7- اقدام در خصوص تشکیل انجمنها و نهادهای اجتماعی، امدادی، ارشادی و تاسیس تعاونیهای تولید و توزیع و مصرف، نیز انجام آمارگیری، تحقیقات محلی و توزیع ارزاق عمومی با توافق دستگاههای ذیربط.
8- نظارت بر حسن اداره و حفظ سرمایه و داراییهای نقدی، جنسی و اموال منقول و غیرمنقول شهرداری و همچنین نظارت بر حساب درآمد و هزینه آنها به گونهای که مخل جریان عادی امور شهرداری نباشد.
9- تصویب آیین نامههای پیشنهادی شهرداری پس از رسیدگی به آنها با رعایت دستورالعملهای وزارت کشور.
10- تایید صورت جامع درآمد و هزینه شهرداری که هر شش ماه یکبار توسط شهرداری تهیه میشود و انتشار آن برای اطلاع عمومی و ارسال نسخهای از آن به وزارت کشور.
11- همکاری با شهرداری جهت تصویب طرح حدود شهر با رعایت طرحهای هادی و جامع شهرسازی پس از تهیه آن توسط شهرداری با تایید وزارت کشور و وزارت مسکن و شهرسازی.
12- تصویب بودجه، اصلاح و متمم بودجه سالانه شهرداری و موسسات و شرکتهای وابسته به شهرداری با رعایت آیین نامه مالی شهرداریها و همچنین تصویب بودجه شورای شهر.
تبصره – کلیه درآمدهای شهرداری به حسابهایی که با تایید شورای شهر در بانکها افتتاح میشود واریز و طبق قوانین مربوطه هزینه خواهد شد.
13- تصویب وامهای پیشنهادی شهرداری پس از بررسی دقیق نسبت به مبلغ، مدت و میزان کارمزد.
14- تصویب معاملات و نظارت بر آنها اعم از خرید، فروش، مقاطعه، اجاره و استیجاره که به نام شهر و شهرداری صورت میپذیرد با در نظر گرفتن صرفه و صلاح و با رعایت مقررات آیین نامه مالی و معاملات شهرداری.
تبصره – به منظور تسریع در پیشرفت امور شهرداری، شورا میتواند اختیار تصویب و انجام معاملات را تا میزان معینی با رعایت آیین نامه معاملات شهرداری به شهردار واگذار نماید.
15- تصویب اساسنامه موسسات و شرکتهای وابسته به شهرداری با تایید و موافقت وزارت کشور.
16- تصویب لوایح برقراری یا لغو عوارض شهر و همچنین تغییر نوع و میزان آن با در نظر گرفتن سیاست عمومی دولت که از سوی وزارت کشور اعلام میشود.
17- نظارت بر حسن جریان دعاوی مربوط به شهرداری.
18- نظارت بر امور بهداشت حوزه شهر.
19- نظارت بر امور تماشاخانهها، سینماها، و دیگر اماکن عمومی، که توسط بخش خصوصی، تعاونی و یا دولتی اداره میشود با وضع و تدوین مقررات خاص برای حسن ترتیب، نظافت و بهداشت این قبیل موسسات بر طبق پیشنهاد شهرداری و اتخاذ تدابیر احتیاطی جهت جلوگیری از خطر آتشسوزی و مانند آن.
20- تصویب مقررات لازم جهت اراضی غیرمحصور شهری از نظر بهداشت و آسایش عمومی و عمران و زیبایی شهر.
21- نظارت بر ایجاد گورستان، غسالخانه و تهیه وسایل حمل اموات مطابق با اصول بهداشت و توسعه شهر.
22- وضع مقررات و نظارت بر حفر مجاری و مسیرهای تاسیسات شهری.
23- نظارت بر اجرای طرحهای مربوط به ایجاد و توسعه معابر، خیابانها، میادین و فضاهای سبز و تاسیسات عمومی شهر بر طبق مقررات موضوعه.
24- تصویب نامگذاری معابر، میادین، خیابانها، کوچه و کوی در حوزه شهری و همچنین تغییر نام آنها.
25- تصویب مقررات لازم به پیشنهاد شهرداری جهت نوشتن هر نوع مطلب و یا الصاق هر نوع نوشته و آگهی و تابلو بر روی دیوارهای شهر با رعایت مقررات موضوعه و انتشار آن برای اطلاع عموم.
26- تصویب نرخ خدمات ارائه شده توسط شهرداری و سازمانهای وابسته به آن با رعایت آیین نامه مالی و معاملات شهرداریها.
27- تصویب نرخ کرایه وسایل نقلیه درون شهری.
28- وضع مقررات مربوط به ایجاد و اداره میدانهای عمومی توسط شهرداری برای خرید و فروش مایحتاج عمومی با رعایت مقررات موضوعه.
29- وضع مقررات لازم در مورد تشریک مساعی شهرداری با ادارات و بنگاههای ذیربط برای دایر کردن نمایشگاههای کشاورزی، هنری، بازرگانی و غیره.
تبصره 1- در کلیه قوانین و مقرراتی که انجمن شهر عهدهدار وظایفی بوده است شورای اسلامی شهر با رعایت مقررات این قانون بعد از یک سال از تاریخ تصویب جانشین انجمن شهر خواهد بود.
تبصره 2-وزارت خانهها و موسسات دولتی و وابسته به دولت و سازمانهایی که شمول قانون بر آنها مستلزم ذکر نام است موظفاند در طول مدت یک سال مذکور در تبصره فوق با بررسی قوانین و مقررات مربوط به خود هر کجا نامی از انجمن شهر سابق آمده و وظایفی را به آن محول نموده است جهت اصلاح این گونه موارد لایحه اصلاحی به مجلس شورای اسلامی ارائه نمایند.
30- نظارت بر حسن اداره امور مالی شهرداری و کلیه سازمانها ، موسسات ، شرکتهای وابسته و تابعه شهرداری و حفظ سرمایه ، دارایی ها ، اموال عمومی و اختصاصی شهرداری ، و همچنین نظارت بر حساب درآمد و هزینه آنها با انتخاب حسابرس رسمی و اعلام موارد نقض و تخلف به شهردار و |یگیریهای لازم بر اساس مقررات قانونی
تبصره - کلیه پرداختهای شهرداری در حدود بودجه مصوب با اسناد مثبته و با رعایت مقررات مالی و معاملاتی شهرداری به عمل می آید که این اسناد باید به امضای شهردار و ذی حساب یا قائم مقام آنان که مورد تآئید شورا یشهر باشند برسد.
31- شورا موظف است در پایان هر سال مالی صورت بودجه و هزینه خود را جهت اطلاع عموم منتشر نماید و نسخه ای از آن را جهت بررسی به شورای شهرستا ن و استا ن ارسال کند.
32- واحدهای شهرستانی کلیه سازمانها و موسسات دولتی و موسسات عمومی غیر دولتی که در زمینه ارائه خدمات شهری وظایفی را بر عهده دارند ، موظفند برنامه سالانه خود را در خصوص خدمات شهری که در چهارچوب اعتبارات و بودجه سالانه خود تنظیم شده به شورا ارائه نمایند.
33- همکاری با شورای تآمین شهرستان در حدود قوانین و مقررات
34- بررسی و تآئید طرحهای هادی و جامع شهرسازی و تفصیلی و حریم و محدوده قانونی شهرها پس از ارائه آن توسط شهرداری و ارسال به مراجع ذی ربط قانونی جهت تصویب نهای
شیعیان دیگر هوای کربلا دارد حسین
روی دل با کاروان کربلا دارد حسین
از حریم کعبه جدش به اشکی شست چشم
مروه پشت سر نهاد? اما صفا دارد حسین
می برد در کربلا هفتاد و دو ذبح عظیم
بیش از اینها? حرمت کوی منا دارد حسین...
بس که محمل ها رود منزل به منزل با شتاب
کس نمی داند عروسی یا عزا دارد حسین
رخت دیبای حرم چون گل به تاراجش برند
تا به جایی که کفن از بوریا دارد حسین
بردن اهل حرم دستور بود و سر غیب
ورنه این بی حرمتی ها کی روا دارد حسین؟
سروران? پروانگان شمع رخسارش? ولی
چون سحر? روشن? که سر از تن جدا دارد حسین
سر به قاچ زین نهاده راه پیمای عراق
می نماید خود? که عهدی با خدا دارد حسین
او وفای عهد را با سر کند سودا? ولی
خون به دل از کوفیان بی وفا دارد حسین
دشمنانش بی امان و دوستانش بی وفا
با کدامین سر کند؟ مشکل دوتا دارد حسین
سیرت آل علی(ع) با سرنوشت کربلاست
هر زمان از ما یکی صورت نما دارد حسین
آب خود با دشمنان تشنه قسمت می کند
عزت و آزادگی بین تا کجا دارد حسین
دشمنش هم آب می بندد به روی اهل بیت
داوری بین با چه قوم بی حیا دارد حسین
ساز عشق است و به دل هر زخم پیکان? زخمه ای
گوش کن عالم پر از شور و نوا دارد حسین
دست آخر کز همه بیگانه شد? دیدم هنوز
با دم خنجر نگاهی آشنا دارد حسین
شمر گوید: گوش کردم تا چه خواهد از خدای
جای نفرین هم به لب دیدم دعا دارد حسین
اشک خونین گو بیا بنشین به چشم «شهریار»
کاندر این گوشه عزایی بی ریا دارد حسین
استاد شهریاراین روزها زندگی انسانها با استرس و تنش زیادی همراه شده و به نظر میرسد همه افراد، زندگی پر از استرسی را تجربه میکنند. برای همین هم خیلیها به خودشان حق میدهند عصبانی باشند و فریاد بکشند یا شکایتها و اعتراضهایشان را براحتی به زبان بیاورند. با وجود این، متخصصان و روانشناسان میگویند شکایت کردنهای دائمی و همیشگی میتواند تاثیری منفی بر سلامت جسم و روح ما بگذارد. همچنین با در پیش گرفتن چنین رفتاری، احساس غم و اندوه هم در زندگیمان افزایش قابل توجهی پیدا میکند.
از طرف دیگر، استرس و تنشهای منفی زندگی، عاملی است که میتواند احتمال بروز بیماریهای جسمی مانند دیابت، آسم، سردرد و دردهای مفاصل را افزایش دهد و روح و روانمان را هم دچار مشکل سازد اما اگر میخواهید هیچ وقت با چنین عوارضی روبرو نشوید و مشکلات جسمی و روحی برای شما پیش نیاید، باید بیاموزید جلوی شکایتهای بیفایده را در زندگیتان بگیرید و خیلی ابراز نارضایتی نکنید. برای رسیدن به آرامش میتوانید از شیوههای زیر?کمک بگیرید:
1. نگرشتان را تغییر دهید و مثبتنگر شوید
اولین قدم برای تغییر روحیه، تغییر شیوه تفکر و طرز فکرتان است. البته ایجاد چنین تغییری در عمل بسیار سختتر از چیزی است که گفته میشود ولی مسلما ممکن است و میتوان این تغییر را در زندگی ایجاد کرد. به عنوان نمونه خوب است به خودتان یادآوری کنید زندگی هیچ وقت کامل و عالی نیست. پس شرایط زندگی را همانطور که هست بپذیرید و پیش بروید. هر وقت هم که مانعی سر راهتان قرار گرفت و شما را از ادامه راه بازداشت، با خودتان بگویید همه افراد در زندگیشان با مشکلات متعددی روبهرو میشوند و شما تنها نیستید.
2. خودتان را با شرایط هماهنگ کنید
در حقیقت، تنها چیزی که با اطمینان میتوان در مورد زندگی گفت، اینست که هیچ اتفاق و شرایطی برای همیشه باقی نمیماند و همه چیز در طول زندگی در حال تغییر است. پس شما هم منتظر تغییر باشید و در اتفاقات ناخوشایند زندگی باقی نمانید. بعضی از شرایطی که برای ما پیش میآید و اتفاقاتی که ممکن است آنها را در طول زندگیمان تجربه کنیم، میتواند بسیار تلخ و آزاردهنده باشد اما نباید با آن احساسات به زندگی ادامه دهید. وقتی ناراحت هستید، ناراحتیتان را نشان دهید و هرطور که دوست دارید، سوگواری کنید اما اجازه ندهید این وضع برای مدتی طولانی ادامه پیدا کند. پذیرش شرایط موجود یکی از بهترین شیوهها برای کاهش درد و غصه است و میتواند به بهبود شرایط کمک کند.
3. گذشته قابل تغییر نیست و نگرانی برای آینده هم کاری بیهوده به حساب میآید
پس فکر کردن درباره اتفاقات گذشته یا آینده فقط کاری بیدلیل و خستهکننده است که زمان را از شما میگیرد. به جای این کار، در حال زندگی کنید و فقط به اتفاقاتی که در حال حاضر در زندگی شما وجود دارد، بیندیشید. در این میان باید افکار منفی را تشخیص دهید و مثبتها را جایگزین آنها کنید. مثلا زمانی که ساعتتان زنگ میزند و مجبورید از خواب بیدار شوید، به جای اینکه با ناله و ناراحتی از این وضع شکایت کنید به این موضوع فکر کنید که در یک روز تازه، چه کارهای جدیدی قرار است انجام شود و چقدر در زندگیتان پیشرفت خواهید کرد. شاید این حرفها را بارها شنیده باشید اما یکبار اطمینان کنید و موقعیتهای مختلف زندگی را همانطور که هست، بپذیرید تا نتیجه کار را خودتان ببینید.
4. مهارت ابراز وجود را بیاموزید و از آن استفاده کنید
وقتی میگویند باید عادت شکایت کردن از دیگران یا ایراد گرفتن از اتفاقات بد زندگی را کنار گذاشت و آن را ترک کرد، منظور این نیست که نظر خودتان را فراموش کنید و فقط به خواستههای دیگران اهمیت دهید. بلکه برعکس، باید مهارت ابراز وجود را بیاموزید و از آن استفاده کنید. به این معنی که لازم است نیازهای خود را با اطرافیانتان در میان بگذارید و بگویید هر یک از این نیازها به چه صورت تامین میشود. علاوه بر این، باید با اعتماد به نفس کامل زندگی کنید و این اعتماد به نفس را در همه حرکات و رفتارهایتان هم نشان دهید. شیوه ایستادن، حرف زدن، راه رفتن، نگاه کردن به دیگران، دست دادن با همکاران و... همگی میتواند نشاندهنده اعتماد به نفس و آرامش شما باشد.
5. خیلی قضاوت نکنید، نه در مورد خودتان و نه درباره دیگران
هر کسی ممکن است اشتباه کند و برای همین کسانی که خیلی ایراد میگیرند و به فکر پیدا کردن نقاط ضعف دیگران هستند، بیشتر به شکایت و گله روی میآورند. پس لغاتی مانند بهتر بود، باید، نباید و... را از دایره واژگانتان حذف کنید و تاجایی که میتوانید آنها را به کار نبرید.
اصالت و هویت
آغ آلما ’ قیزیل آلما بشقابا دوزول آلما
چرکین آل اصیل اولسون بد اصیل گوزه ل آلما
اصالت آیری بیر شیئدیر ’ تاسف لر کی بیز اونی یواش یواش الده ن وئریریک ’ هویتیمیزی’ کیم اولدوغوموزو
ایتیریریک’ من بوایل عاشورانی هیئتین طرفیندن موسسه نین یئرینه گوره کومک ییغماغا میابا گئتدیم . الحمدللاه
اهالینین طرفیندن چوخ یاخشی قارشیلاندیم . کند اهالی سی داها چوخ یاردیم ائله دیلر و چوخ دا سونجکلی کی
انشاءاللاه بو ایش بیر سرانجام تاپیر.
اما اوردا بیر واقعییتینن اوز به اوز اولدوم ’ بو که یواش یواش اصالت و هویتیمیزی الدن وئریریک من اوردا مسجدده
آیاق اوسته دوروپ بیر ’ ایکی کلمه سوز دانیشیپ یئره اوتوردوم. صونرا جوانلارادان بیریسی گلیب منه سوال
وئریب؟ آقا سن کیمسن دئیه اوتوروب یانیمدا.
دئمیشم من میابلیام : دئییب اونی بیلدیم دئی گوروم کیملر دن سن؟ دئمیشم : من حاجی زین العابدینین نوه سیم ’ جوان
دئییب: منده حاجی زین العابدینین نوه سیم’ گورورسنوز بیر نسلین بنوره سی بیر بیرین تانیمیر. دئییرسن : نه اولار؟
تانیماسین قیامت اولماز کی’ دئییرم: نخیر قیامت اولماز’ ولی اصالت ایتر’ هویت الده ن گئدر اوندا مندن و سندن نه
قالار هیچ’ صاباح سنین اوشاقین منی تانیماز و منیم اوشاقیمدا سنی و او ایکیسی ده هیچ بیری بیرینی تانیماز و کوک
یواش یواش قورویار اودونا دونر .
گرسن سنی سن نیم من ای یار
گر من سنی سن نیم من ای یار
گئچن ایل دورد آی میابدا قالدیم بئله ساندیم کی فارس کتلرینین بیرینده یم ’ شوکر اللاها بوتون جوانلار فارس دیلینده
بولبول کیمین دانیشیرلارآنادیل بوتونجه یاددان چیخیبدی’ اوزوموزو ایتیرمیشیک و بیر هرهری جامعه وجودا گئلمک ده دیر .
گلین بیرلشک’ بیر بیری میزی آختاریب تاپاخ. بیرمکاندا توپلاناق’ اوز دردیمیزدن ’ نیسگیلیمیزده ن ’ایشیمیز’ ده ن
گوجوموزدن’ هونریمیزدن’ خبرتوتاق’بیر بیری میزین دردینه اولورسا چاره قیلاق. ایش سیزیمیزه ایش’ آجیمیزا
چورک’ چیلپاغیمیزا پالتار و جوانلاریمیزا امکان یاراداق. کولتورومیزی دییریتمک اوچون چالیشاق وارلیقیمیز
اوچون یازاق ’پوزاق ’ دویغولاریمیزا جان وئراق و انشاء اللاه هیچوقت سارسیلمیاق و یلبانجی ائللره اویمیاق.
آمین یا رب العالمین - احد علمی
(( بیر وارمیش- بیر یوخوموش- بیر قاری ننه وارمیش اونون بیر بیزووی وارمیش بیر گون بیزووی آپاریرسووارسین سویولوبوز باغلامیشیمیش بیزووون قیچی زووار ییخیلار قیچی سینار قاری ننه دییر: بوزسن نه ظالمسان بوز دئیر:من ظالم اولسایدیم گون منی اریتمزیدی. قاری ننه دییر گون سن نه ظالم سان گون دییر من ظالم اولسایدیم قارا بولوت منیم قاباقیمی کسمزدی دییر: من ظالم اولسایدیم یاغیش مندن یاغمازیدی دئیر: یاغیش سن نه ظالمسان یاغیش دئیر: من ظالم اولسایدیم گوی اوت مند ن بیتمه زیدی دئیر:گوی اوت سن نه ظالمسان گوی اوت دئیر:من ظالم اولسایدیم قویون منی یئمه زدی دئیر: قویون سن نه ظالمسان قویون دئیر: من ظالم اولسایدیم قورد منی یئمه زدی دئیر: قوردسن نه ظالمسان قورد دئیر: من ظالم اولسایدیم ایت منی قووالامازدی دئیر: ایت سن نه ظالمسان ایت دئیر: من ظالم اولسایدیم پیشیک منیم چوره گیمی قاپیپ قاجمازیدی دئیر: پیشیک سن نه ظالمسان پیشیک دئیر: من ظالیمم ها ظالیمم کورسو آلتی قشلاقیمدی کورسو اوستی ییلاقیمدی یئدیگیم قاری ننه وئرن قیماقیمدی . به روایت : احدعلمی
+ نوشته شده در پنجشنبه سی ام خرداد 1392ساعت 14:56 توس
رسم ورسومات عید نوروز درمیان مردمان روستای میاب
از زمان قد یم نزدیک عید نوروز مردم روستا خود را برای استقبال از بهار باخانه تکانی
شروع می کردند و آخرین چهار شنبه را چهار شنبه سوری قرارداده وبعد از غروب آفتاب
دربالا ی پشت بام ها جمع شده وبا روشن کردن آتش دور آن جمع شده وازروی آن می پریدند
وبه زبان محلی می گفتند (آتیل باتیل چرشنبه بختیم آچیل چرشنبه )
وبزرگ خانواده همان روز با گرفتن وسایل خوراکی آجیل و غیره همه رقم برای شب آن روز
که به شب (یدی لوین )همان هفت سین – پس ازدعا آنهارا برای همه تقسیم کرده وجشن می گرفتند
وروز قبل عید یعنی روزآخرسال بعنوا ن روزعرفه معروف بود ودر این روزبعد ازظهر مرد م
روستا در قبرستا ن بقیع دورهم جمع میشدند وبزرگان با خواندن قرآن وفرستادن فاتحه مجلس را
شروع می کردند و پس ازآن هرکسی که از قبل یک چیزی ازقبیل خرما سیب شکلات وحلوا ی
محلی وغیره آماده کرده بودند را پخش می کردند وبرای اموات خود طلب امرزش می کردند
وسرمزار آنها میرفتندوفاتحه می خواندند
وغروب همان روز پدران برای دختران ازدواج کرده خویش و برادران برای خواهران خود
عیدی آماده کرده ازقبیل چادر یا پارچه شیرینی نان محلی(نزیک)وغیره میبردند وشب مردم
برای ادای احترام وفاتحه خوانی به منزل متوفی می رفتند
وجوانان ونوجوانان شب برای یک رسم دیرینه که معروف به (قورشاق)بودبه بالا پشت بامهای
مردم میرفتند ویک کیسه که باطناب به آن وصل بود ازباجه یا پنجره به داخل خونه می انداختند
وطلب عیدی می کر دند
قبل از تحویل سال مردم در مسجد دور هم جمع می شدند وبا خواندن قرآن وسوره هفت سین و دعا
روی آب که درداخل دیگ قرار داشت بعنوان آب چهل یاسین آ ب رابین همه تقسیم میکردند تا برکت
خونه شود درضمن سفره هفت سین نیز درمسجد پهن می شودوبه استقبال بهار میروند
روز عید صبح همه خانواده بیدار شده وبا روبوسی و تبریک عید به همدیگر وعیدی گرفتن از بزرگتر
عید را شروع میکنند وبا پهن کردن سفره هفت سین که تشکیل شده از قرآن مجید آیینه وگل شیرینی انواع
آجیل وخشکبار انواع میوه ها سبزه وتخم مرغ رنگی محلی نان محلی وغیره برای پزیرایی ازمهمانان
آماده می شوند وبرای عید دیدنی اول به خانه بزرگترها وبعد بقیه فامیل می روند ودورهم جمع می شوند
وهمان روز پسر بچه ها برای عید ی گرفتن به همه خانه ها غیر از تازه گذشتگان می روندو با گفتن
(بایرامیز شریک مبارک) وصاحبخانه باگفتن (یوز بئله بایرام گورسیز)عیدی انهارا میدهند
ومادر خانواده باپختن نهار همه را دور هم جمع میکند وپدر ومادر ازخاطرات گذشته میگویند
ودرروزهای تعطیل جوان ها باهم به بازیهای محلی مپردازند ودر کل همه برای هم دعا کرده وسال
خوب وخوشی را آ رزو میکنند .
برگرفته از وبلاگ آرخاج – بهشت گمشده میاب نوشته احمد دلیلی
میاب یکی از روستاهای استان آذربایجان شرقی است که در دهستان هرزندات شرقیبخش مرکزیشهرستان مرندواقع شدهاست.
موقعیت مکانی میاب
از شمال کوههای قلینج و قانلی داغ آن را احاطه کرده است و در جنوب آن زمینهای کشاورزی و دشت وسیع چرمیش قرار دارد و در غرب آن دشت نسبتاَ وسیع گوزئی و گونئی واقع است . و اما از شرق توسط چراگاهها و مزارع کشاورزی به مکان خوش آب و هوایی به نام یئینجه ختم می شود که زمانی دهی بوده مسکون و عده ای در آن منطقه سکونت دلشته اند که عده ای گبر نیز در بین آنها زندگی می کرده اند تعدادی از اهالی آنجا به روستای میاب مهاجرت کرده اند و آن ده به مرور زمان از بین رفته است و از اتفاقات و دلایل از بین رفتن ده اطلاع دقیقی در دست نیست . وجه تسمیه اسم میاب را می توان از آب آشامیدنی میگوار آن ( می + آب ) و یا قرار گرفتن روستا بین دو دره ( هیلین دره ) و ( کارخانه دره سی ) که مقدار آب این دو رودخانه و نسبت کم یا زیاد آنها بستگی به ریزش برف و نزولات آسمانی دارد. نام میاب ( میانه دو آب ) گرفته شده باشد . و اما رجع به دشت چرمیش که اشاره شد ( چر + میش ) که این کلمه ریشه فارسی دارد یعنی چراگاه میش . به گفته اهالی این دشت پهناور روزگاری چراگاه گله های گاو و گوسفند شخص خیر و نیکوکاری به نام « بجان » بوده است و قبر این شخصیت در ضلع جنوب شرق دشت چرمیش واقع است که پیر مراد اهالی روستاهای اطراف از قبیل : هرزندات ‘بابرتین و میاب و میزاب بوده و هست . بجان به بخشندگی و گذشت مشهور بوده است گویند بر اساس قحطی و خشکسالی تمام احشام و دارایی او از بین می رود و اهالی اطراف به او پیشنهاد گاو چرانی می دهند و او از این پیشنهاد و نمک نشناسی رنجیده خاطر و دلشکسته می شود و از روزگار خود اینگونه شکوه می کند:
بجانا دئدیلر گل گت ناخیرا بجان بئل باغلامازدی یوزیوک تاخیلا بجان بودر دیلن اولجک اولدی چرمیشین دوزونده قالاجک اولدی به جان گفتند بیا برای ما گاو چرانی کن زمانی که بجان به هزاران تن کمر نمیبست به جان با این درد مردنی شد و در پهن دشت چرمیش ماندنی شد و اینک دشت چرمیش و املاک بجان بصورت اوقافی چراگاه و محل کشت و کار مردم اطراف شده است . از دشت چرمیش که بگذریم در سرازیری آن دره اؤلن واقع شده است این دره با آبشار های نسبتا بلند و سنگ های خارا ی عظیم الجثه بسیار دیدنی است و راه رسیدن به روستای میاب از بین این دره می باشد که راه و محل گذر ایلات و عشایر یکانات به ییلاق خوش آب و هوا قره چی می باشد. روستای میاب تنها از طریق همین راه با شهر ارتباط پیدا می کند و در حال حاضر آسفالته ماشین رو می باشد. از نمونه یافته های زیر خاکی پیداست که روستای میاب به حدود حکومت ساسانی مسکون بوده است ولی در نوشته های نویسندگانی چون صمد سرداری نیا و رحیم رئیس نیا این روستا محل گذر قوم آسی و اقوام ماننایی از آسیای میانه به سوی آسیای جنوب غربی بوده است ( نقل به مضمون ). از نظر باستانی و دارای تمدن بودن اثری که بشود به آن استناد کرد موجود نیست ولی در محل بین تلاقی دو کوه قیلینج و قانلی داغ محلی به نام کلیسا واقع است که مسیر گذر قوم هایی از آسیای میانه به سوی آسیای صغیر می باشد.و همچنین اصطلاح و واژه های فارسی دری در این روستا نشان از مراوده قومیت های مختلف با یکدیگر بوده است که در زیر به چند نمونه از آن که در گویش های اهالی و نام محل مشاهده شده است اشاره می شود.
مکانها و موقعیت های روستای میاب
مکانها و زمینهایی که در مالکیت این روست هستند بدین قرارند: 1- چرمیش - اؤلن دره سی - اؤلن قیراقی - اؤلن یولی – کارخانه قاباقی – آشاقی کؤفشن –یوفاری کؤفشن – قاسمعلی آقاشلیقی – قاشلار – لیلی وان – عبداله پشدسی – کش – گوللر- رجب دره سی – ملا علی کؤفشنی – قوربان بایری – گونئی – گلین قیه – کاهار اوستی - گؤزی – قاباخ داغ – گویلر – میرزی باغی – دگیر مان دره سی – زالدیر – چاشیرلی دره سی – چاشیرلی – ایمان گدیگی – قلینج – گوی چشمه – بالدیر قانلیخ – هاچا – تکه دوندوران – اوزون چشمه – پتک لیخ – قانلی داغ – کوسینه –لووه سر – دمیرچی قیه سی – قیه باشی –- چمن بوغازی – پیخ پیخ چشمه – اوجامرس- سالللار آلتی –چانقیلیخ – داغ باشی – ائولر یئری – کولاماهار – کد باشی – ایری یورد – مارالان بایری – کند بالان – آق ساللار – هیلین دره – خشدره –– دار دلن– ایلچی ید گدیگی – آرخاج – بایقوشلی – چاخماقلی – تبریز یولدی – یئیینجه – جان پاشا –باش چشمه – قیرخ کلک – میدانلار - گؤللر- ساری قیه – قجیر لیخ – نی نو –بایرام علی گئدیگی –مهدی چشمه سی – قره قیه – قوشا آرخاج – قاباخ داغ- هوره – لوله بین – یول آیرمی – قارقا قونماز – قریب علی کشی - مرگی.
محلات میاب
روستای میاب از چند محله تشکیل شده است از جمله : محله کارخانا قاباقی – یوخاری محله – آشاقی محله – چمنلیک – آخوند محله سی – چشمه باشی – گول باشی – این روستا طبق سرشماری جهاد سازندگی در سال 1375 دارای 276 خانوار و 1307 نفر جمعیت داشته است در آن موقع راه آن شوسه بود که در سال 1370 به همت جهاد سازندگی و اهالی حدود 12 کیلومتر خاکی آن از اول جاده ترانزیت مرند جلفا تا داخل روستا آسفالت گردید. در میدان اصلی ده چشمه ای به نام چشمه ملا نوروز وهمچنین مسجدی نیز در ضلع جنوبی به نام همین شخص پا بر جا بود بنا به روایت اهالی ملا نوروز مردی با فضیلت و کوشا بوده است گویند این چشمه را با حفر قنات از بالای ده از جنب زمینی معروف به ( اوجا مرس ) به داخل ده هدایت کرده است و در جنب آن چشمه مسجد ملانوروز را بنا کرده است .به روایتی در حدود چهارصد سال قبل . در سال 1374 آب چشمه دیگری را به نام تکه دوندوران و چشمه دیگری در مسیر همین چشمه از محلی به نام دمیرچی قیه سی را با همدیگر مربوط نموده و به همت جهاد سازندگی واهالی روستا توسط لوله از دامنه کوه به داخل روستا هدایت شد و در ورودی روستا با ایجاد و بنای ساختمانی به صورت منبع آب (در زمین اهدایی آقای محمد خیالی میاب) ذخیره گردید و آب چشمه ها از منبع توسط لوله به منازل اهالی روستا هدایت می شود. و اما حوضچه هایی که در مسیر چشمه بنا شده است جهت شرب دام و همچنین شست و شوی رخت مورد استفاده قرار می گیرد. بنای قدیمی مسجد ملانوروز در سال 1371 توسط اهالی تخریب وبه جای آن در فضای گسترده تری با الحاق حیاط مسجد به بنای قدیمی و قسمتی از میدان روستا با نظارت مهندس محمد صادق مصطفوی و نظارت معمار حاج حسن رحمانی و به همت و همکاری شادروان حاج احد روزه دار و مردم روستا مسجد جامع امروزی بنا گردید که در نوع خود در منطقه بی همتاست .این مسجد برای روستا حائز اهمیت فراوان می باشد اهالی از این مسجد بیشتر برای مراسم ختم و نذورات و اطعام و سایرامور خیریه و همچنین در ایام ماه محرم جهت عزاداری عزاداران امام حسین ( ع) از قبیل تعزیه خوانی ،زنجیر و سینه زنی و سخنرانی استفاده می کنند.بیشتر مراسم ختم و عزاداری در این مسجد برگزار می شود به گفته قدیمی ها حدود چهارصد سال بلکه بیشتر اهالی از این مسجد و آب این چشمه بهره ها برده اند . چشمه دیگری نیز در شرق روستا به نام کهریز چشمه سی موجود است که مورد استفاده اهالی شرق روستا می باشد. از بناهای عمومی دیگر روستا می توان از مسجد جامع قدیمی نام برد که بنای آن در نوع خود بی نظیر است که تقریبا ششصد سال قدمت دارد .
چگونگی احداث اولین مدرسه و تحصیل در آن
قبل از تاسیس مدرسه تحصیل و تعلیم و تربیت توسط ملای مکتب انجام می گرفت این اشخاص که همگی به رحمت ایزدی پیوسته اند از اینقرارند:
1.مرحوم ملا علی ذاکری
2.مرحوم ملا اشرف فتاحی
3.ملا محمدعلی ذاکری
4.ملا عباس ذاکری
5.ملا یوسف نوری ثانی
6.ملا اوروج اکبری
7.شیخ النقی فقیری.
غیر از یادشدگان بالا ، خانمهایی نیز بودند که به بچه ها آموزش قرآن می دادند از جمله این خانمها می توان از بانو بنی علمی، نرگس خانی یاد کرد این اشخاص ضمن کار تبلیغ ، مدرس مکتبخانه بوده اند و نقش مهمی در باسواد کردن مردم داشتند از تدریس آن بزرگان کم کم عده باسوادان زیاد گردید. محصلین و دانش آموزان آن دوره بیشتر از کتا ب قرآن،گلستان وبوستان سعدی و جامع عباسی بهره می گرفتند و از این کتابها آموزش می دیدند. مرحوم ملا محمد علی ذاکری چندین شاگرد در منزل خود داشته است از جمله می توان از مرحوم میر علی شفیعی ومرحوم حاج مهدی قلی کمالی نام برد. که به مکتب آن مرحوم رفته و خواندن و نوشتن و تلاوت قرآن را از آن بزرگوار فرا گرفته اند.مرحوم شیخ النقی که نابینا و حافظ کل قرآن بوده و مرحوم ملا اوروج نیز هر دوره شاگرد قرآن داشتند . قابل ذکر است که ملا اشرف: در تدریس قرآن و تعزیه خوانی تبحر خاصی داشته است . آنان به جای دستمزد از جهت حق التدریسی اقلامی از قبیل : لبنیات – گندم و غیره دریافت می کردند.رسم هر طلبه ای که برای آموزش یا قرائت قرآن به مکتب می رفت با خود تشکچه برای نشستن روی آن و هیزم جهت سوخت می برد.دراینجا قسمتی از نامه فرزند برومند ملا اوروج حاج آقا محمد اکبری را جهت مطالعه همشهریان درج می نمایم : « یادم هست که در سال 1337 هجری شمسی اولین ساخت مدرسه را که در محله قبرستان بنا شد اولین کلنگ را خدابیامرز مشهدی ملا اوروج اکبری با کمک خدا بیامرز معلم گرامی استاد محمد صادق مرادی به زمین زد. استاد گرامی که آن زمان حدود پنجاه سال داشت در ساخت مدرسه کار وتلاش می کرد و بنده فرزند کوچک ایشان که تا کلاس چهارم در مدرسه ای که مکان آن در خانه شخصی بود تحصیل می کردم و بعد از آن در مدرسه جدیدالتاسیس ادامه تحصیل دادم و اکثر دانش آموزان بعد از تمام کردن درس برای آموزش قرآن کریم در منزل شخصی آن مرحوم برای آموزش قرآن به خانه ما می آمدند و ایشان تدریس می کرد خدایش بیامرزد. یکی ازکارهای نیک این پدرپیر در خاک خفته تربیت نمودن اولاد صالح که لقمه حلال با کار و کوشش خود بدست آورده و توانسته همه را در صراط مستقیم هدایت کرده امرار معاش خود را با کارگری ادامه داده وبا دسترنج خودش تامین زندگی را به آخر رساند. مرحوم پدرم یادگرفتن سواد در مکتب خانه پیش استادان آن زمان همراه با یاد گرفتن قرآن بطور درست انجام داده بود و بعد از مدتی خودش برای تعزیه خوانی در روستای میاب که محل زندگی خودش بود ادامه می داد و در نقش حربن ریاحی در روز عاشورای حسینی تعزیه می خواند و قلبها را در عزای حسینی محزون می کرد و علاقه زیادی به پیامبر خدا و ولایت او 12 امام داشت و خود مقلد آیت الله بروجردی بود و از او رساله گرفته بود و به خویشاوندان احکام یاد می داد و خود به مساله اش وارد بود.در ایام بیکاری برای جوانان 15 الی 18 سال چه دختر و چه پسر آموزش قرآن را تا پایان سال یاد می داد و سال دیگر شاگردان دیگری را برای آموزش قبول می کرد در بین مردم از احترام خاصی برخوردار بود. در جامعه مرد با ایمان و صبوری بود.در شب های جمعه مردم او را به مهمانی دعوت می کردند وی با تلاوت قرآن برای رفتگان آنها طلب مغفرت می نمود همچنین در منزل خودمان یک زندگی ساده ولی پرمحتوا داشتیم برای ما نه تنها پدر بلکه برکت عظیم در زندگی ما بود ما را با قرآن آشنا و تعلیم نمود بخصوص بنده را درست تربیت کرد و راه درست زیستن را به من نشان داد خدایش بیامرزد» لازم به اشاره است مدرسه ای که در محل قبرستان میاب برای تحصیل ایجاد گردید توسط مرد دانش دوست مرحوم میرزا آقا نجف زاده در اختیار اهالی روستا قرار گرفت. ایشان فردی فرهیخته و طالب علم و یادگیری بودند و نقش بسزایی در تحصیل دختران در این روستا در آن زمان داشته اند.
میاب یکی از روستاهای استان آذربایجان شرقی است که در دهستان هرزندات شرقی بخش مرکزی شهرستان مرند واقع شدهاست.
از شمال کوههای قلینج و قانلی داغ آن را احاطه کرده است و در جنوب آن زمینهای کشاورزی و دشت وسیع چرمیش قرار دارد و در غرب آن دشت نسبتاً وسیع گوزئی و گونئی واقع است . و اما از شرق توسط چراگاهها و مزارع کشاورزی به مکان خوش آب و هوایی به نام یئینجه ختم می شود که زمانی دهی بوده مسکون و عده ای در آن منطقه سکونت دلشته اند که عده ای گبر نیز در بین آنها زندگی می کرده اند تعدادی از اهالی آنجا به روستای میاب مهاجرت کرده اند و آن ده به مرور زمان از بین رفته است و از اتفاقات و دلایل از بین رفتن ده اطلاع دقیقی در دست نیست . وجه تسمیه اسم میاب را می توان از آب آشامیدنی میگوار آن ( می + آب ) و یا قرار گرفتن روستا بین دو دره ( هیلین دره ) و ( کارخانه دره سی ) که مقدار آب این دو رودخانه و نسبت کم یا زیاد آنها بستگی به ریزش برف و نزولات آسمانی دارد. نام میاب ( میانه دو آب ) گرفته شده باشد . و اما رجع به دشت چرمیش که اشاره شد ( چر + میش ) که این کلمه ریشه فارسی دارد یعنی چراگاه میش . به گفته اهالی این دشت پهناور روزگاری چراگاه گله های گاو و گوسفند شخص خیر و نیکوکاری به نام « بجان » بوده است و قبر این شخصیت در ضلع جنوب شرق دشت چرمیش واقع است که پیر مراد اهالی روستاهای اطراف از قبیل : هرزندات ‘بابرتین و میاب و میزاب بوده و هست . بجان به بخشندگی و گذشت مشهور بوده است گویند بر اساس قحطی و خشکسالی تمام احشام و دارایی او از بین میرود و اهالی اطراف به او پیشنهاد گاو چرانی میدهند و او از این پیشنهاد و نمک نشناسی رنجیده خاطر و دلشکسته میشود و از روزگار خود اینگونه شکوه میکند: بجانا دئدیلر گل گت ناخیرا بجان بئل باغلامازدی یوزیوک تاخیلا بجان بودر دیلن اؤلجک اولدی چرمیشین دؤزونده قالاجک اولدی به به جان گفتند بیا برای ما گاو چرانی کن زمانی که بجان به هزاران تن کمر نمیبست به جان با این درد مردنی شد و در پهن دشت چرمیش ماندنی شد و اینک دشت چرمیش و املاک بجان بصورت اوقافی چراگاه و محل کشت و کار مردم اطراف شده است . از دشت چرمیش که بگذریم در سرازیری آن دره اؤلن واقع شده است این دره با آبشار های بلنئ و سنگ های خارا عظیمالجثه بسیار دیدنی است و راه رسیدن به روستای میاب از بین این دره می باشد که راه و محل گذر ایلات و عشایر یکانات به ییلاق خوش آب و هوا قره چی می باشد. روستای میاب تنها از طریق همین راه با شهر ارتباط پیدا می کند و در حال حاضر آسفالته ماشین رو می باشد. از نمونه یافته های زیر خاکی پیداست که روستای میاب به حدود حکومت ساسانی مسکون بوده است ولی در نوشته های نویسندگانی چون صمد سرداری نیا و رحیم رئیس نیا این روستا محل گذر قوم آسی و اقوام ماننایی از آسیای میانه به سوی آسیای جنوب غربی بوده است ( نقل به مضمون ). از نظر باستانی و دارای تمدن بودن اثری که بشود به آن استناد کرد موجود نیست ولی در محل بین تلاقی دو کوه قیلینج و قانلی داغ محلی به نام کلیسا واقع است که مسیر گذر قوم هایی از آسیای میانه به سوی آسیای صغیر می باشد.و همچنین اصطلاح و واژه های فارسی دری در این روستا نشان از مراوده قومیت های مختلف با یکدیگر بوده است که در زیر به چند نمونه از آن که در گویش های اهالی و نام محل مشاهده شده است اشاره می شود
روستای میاب از چند محله تشکیل شده است از جمله : محله کارخانا قاباقی – یوخاری محله – آشاقی محله – چمنلیک – آخوند محله سی – چشمه باشی – گول باشی – این روستا طبق سرشماری جهاد سازندگی در سال 1375 دارای 276 خانوار و 1307 نفر جمعیت داشته است در آن موقع راه آن شوسه بود که در سال 1370 به همت جهاد سازندگی و اهالی حدود 12 کیلومتر خاکی آن از اول جاده ترانزیت مرند جلفا تا داخل روستا آسفالت گردید. در میدان اصلی ده چشمه ای به نام چشمه ملا نوروز و. همچنین مسجدی نیز در ضلع جنوبی به نام همین شخص پا بر جا بود بنا به روایت اهالی ملا نوروز مردی با فضیلت و کوشا بوده است گویند این چشمه را با حفر قنات از بالای ده از جنب زمینی معروف به ( اوجا مرس ) به داخل ده هدایت کرده است و در جنب آن چشمه مسجد ملانوروز را بنا کرده است .به روایتی در حدود چهارصد سال قبل . در سال 1374 آب چشمه دیگری را به نام تکه دوندوران و چشمه دیگری در مسیر همین چشمه از محلی به نام دمیرچی قیه سی را با همدیگر مربوط نموده و به همت جهاد سازندگی واهالی روستا توسط لوله از دامنه کوه به داخل روستا هدایت شد و در ورودی روستا با ایجاد و بنای ساختمانی به صورت منبع آب (در زمین اهدایی آقای محمد خیالی میاب) ذخیره گردید و آب چشمه ها از منبع توسط لوله به منازل اهالی روستا هدایت می شود. و اما حوضچه هایی که در مسیر چشمه بنا شده است جهت شرب دام و همچنین شستوشوی رخت مورد استفاده قرار میگیرد. بنای قدیمی مسجد ملانوروز در سال 1371 توسط اهالی تخریب وبه جای آن در فضای گسترده تری با الحاق حیاط مسجد به بنای قدیمی و قسمتی از میدان روستا با نظارت مهندس محمد صادق مصطفوی و نظارت معمار حاج حسن رحمانی و به همت و همکاری شادروان حاج احد روزه دار و مردم روستا مسجد جامع امروزی بنا گردید که در نوع خود در منطقه بی همتاست .این مسجد برای روستا حائز اهمیت فراوان می باشد اهالی از این مسجد بیشتر برای مراسم ختم و نزورات و اطعام و سایرامور خیریه و همچنین در ایام ماه محرم جهت عزاداری عزاداران امام حسین ( ع) از قبیل تعزیه خوانی زنجیر و سینه زنی و سخنرانی استفاده میکنند.بیشتر مراسم ختم و عزاداری در این مسجد برگزار میشود به گفته قدیمی ها حدود چهارصد سال بلکه بیشتر اهالی از این مسجد و آب این چشمه بهره ها بردهاند . چشمه دیگری نیز در شرق روستا به نام کهریز چشمه سی موجود است که مورد استفاده اهالی شرق روستا می باشد. از بناهای عمومی دیگر روستا می توان از مسجد جامع قدیمی نام برد که بنای آن در نوع خود بینظیر است که تقریباً ششصد سال قدمت دارد
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
درباره خودم
پیوندهای روزانه
فهرست موضوعی یادداشت ها
بایگانی
اشتراک