بازدید امروز : 178
بازدید دیروز : 184
احترام علی آقا قاضی به امام خمینی
آیت الله شیخ عباس قوچانی می فرمودند : در نجف اشرف با مرحوم آقای قاضی جلساتی داشتیم وغالبا
افراد با هماهنگی وارد جلسه می شدند و همدیگر را هم می شناختیم. در یک جلسه ناگهان دیدم که
سید جوانی وارد شدند، مرحوم قاضی بحث را قطع کردند و احترام زیادی به این سید جوان نمودند
وبه آن سید جوان فرمودند : آقا سید روح الله در مقابل سلطان جور ودولت ظالم باید ایستاد، باید
مقاومت کرد، باید با جهل مبارزه کرد. این در حالی بود که هنوز زمزمه ای از انقلاب امام نبود
مرحم قوچانی فرمود که ما خیلی آن روز تعجب کردیم، ولی بعد از سالهای زیاد، پس از انقلاب
فهمیدیم که مرحوم قاضی آن روز از چه جهت آن حرفها را زد ونسبت به امام احترام کرد.
(اسوه عارفان ص 92)
عبد الباقی
آیت الله حسینی همدانی، صاحب تفسیر انوار درخشان می فرماید :
یک روز در نجف، مرحوم علامه طباطبائی، از ما برای صرف نهار دعوت کردند و فرمودند :
خداوند متعال به ما فرزندی عنایت فرموده، مجلس عقیقه ای داریم. (قبلا ایشان دارای دو یا سه
فرزند شده بودند که هر کدام در چند ماهگی فوت کرده و برای ایشان فرزندی باقی نمانده بود)
در آن مجلس عقیقه، پنج، شش نفر از آقایان دعوت بودند.
آنجا مرحوم علامه طباطبائی فرمودند که : چند روز پیش آیت الله حاج میرزا علی آقای قاضی
تشریف آورده اند منزل ما، من منزل نبودم، مقداری نشسته اند، موقع رفتن به خانواده فرموده اند
به همین زودی خداوند متعال به شما فرزند پسری عنایت می کند، اسم او را «عبد الباقی» بگذارید
تا انشاء الله برایتان بماند، حال این پسر متولد شده وما اسم او را عبد الباقی گذاشتیم به امید اینکه بماند(اسوه عارفان ص 44و45)
(آقای عبد الباقی طباطبائی فرزند بزرگ علامه طباطبائی هستند که بحمد الله در قید حیات هستند.)
بمیر به اذن خدا!
مرحوم قاضی به مسجد کوفه زیاد می رفتند و برای عبادت در آنجا حجره خاصی داشتند، و زیاد به
این مسجد و مسجد سهله علاقه مند بودند وبسیاری از شبها را به عبادت و بیداری در آنها به روز
می آوردند.
علامه طباطبائی می گوید : در بیرون مسجد به مرحوم قاضی برخورد کردم و سلام کردیم و
احوالپرسی از یکدیگر نمودیم و قدری با یکدیگر سخن گفتیم تا رسیدیم پشت مسجد.
با هم گرم صحبت شدیم، در این حال مار بزرگی از سوراخ بیرون آمد ودر جلوی ما خزیده به
موازات دیوار مسجد حرکت کرد. همین که مار در مقابل ما رسید و من فی الجمله وحشتی کردم
مرحوم قاضی اشاره ای به مار کرده و فرمود : مُت بإذن الله «بمیر به اذن خدا» مار فورا در جای
خود خشک شد. مرحوم قاضی بدون آنکه اعتنائی کند شروع کرد به دنباله صحبت که با هم داشتیم.
(اسوه عارفان ص 68)
قرائت قرآن
آیت الله شیخ محمد تقی آملی می فرمود :
من در بحث فقه آیت الله سید علی آقا قاضی شرکت می کردم. روزی از ایشان سؤال کردم
(آن روزهوا بسیار سرد بود) که ما می خوانیم و می شنویم که عده ای موقع قرائت قرآن کریم
جلویشان آفاق باز می شود و غیب و اسرار برایشان تجلی می کند ... ودر حالی که ما قرآن
می خوانیم و چنین اثری نمی بینیم؟ مرحوم قاضی مدت کوتاهی به چهره من نظر کرد سپس فرمود
بلی! آنها قرآن کریم را تلاوت می کنند و با شرایط ویژه، رو به قبله می ایستند .... سرشان پوشیده
نیست، کلام الله را با هر دو دستشان بلند می کنند، و با تمام وجودشان به آنچه تلاوت می کنند توجه
دارند و می فهمند جلوی چه کسی استاده اند.
اما تو قرآن را تلاوت می کنی در حالی که تا چانه ات زیر کرسی رفته ای ! و قرآن را روی زمین
می گذاری در آن می نگری ....!
آیت الله شیخ محمد تقی آملی می گفت : بلی، من همیت طور قرآن می خواندم وزیاد به قرائت آن
می پرداختم، مثل اینکه مرحوم قاضی با من بود و مراقب و ناظر وقت قرائتم بوده است.
بعد از این ماجرا با تمام وجودم به سویش شتافتم و ملازم جلسه هایش شدم. (اسوه عارفان ص 25)
مذاهب جن
آیت الله حسن زاده آملی می نویسد :
جناب استاد ما علامه طباطبائی صاحب تفسیر قیم و عظیم «المیزان»-رضوان الله علیه- فرموده است
که : استاد ما مرحوم آقا سید علی قاضی حکایت کرده که کسی از جن پرسیده است ( و فرموده است
شاید آن کس خود مرحوم آقای قاضی بوده است) : طائفه جن به چه مذاهب اند ؟ آن جن در جواب
گفت : طائفه جن مانند انس دارای مذاهب گوناگون اند، جز اینکه سنی ندارند، برای اینکه در میان ما
کسانی هستند که در واقعه غدیر خم حضور داشتند و شاهد ماجرا بوده اند.(اسوه عارفان ص 48)
حافظ شیرازی
مرحوم قاضی، حافظ شیرازی را هم عارفی کامل می دانستند و اشعار مختلف او را شرح منازل و
مراحل سلوک تفسیر می فرمودند.
برخی از توصیه های آیت الله سید علی قاضی
1. در یک مسجد همیشه نماز نخوانید، به مساجد دیگر نیز بروید، و هر جا دیدید حال پیدا کردید
آنجا نماز بخوانید، و هر جا دیدید حال پیدا نکردید مکان خود را تغییر دهید، واز این مسجد به
مسجد دیگر انتقال یا بید، و خلاصه اینکه توقف در یک مکان بی مورد است و باید دائما دنبال
حال بود، و از هر جا به جای دیگر منتقل شد و هر جا حال بهتر بود آنجا را انتخاب نمود، اگر
در مسجد کوفه نشد به مسجد سهله بروید واگر در سهله نشد به مسجد کوفه بروید و هکذا.
2 . مرحوم علامه طباطبائی و آیت الله بهجت از مرحوم آقای قاضی نقل می کردند که ایشان
می فرمود : اگر کسی نماز واجبش را اول وقت بخواند و به مقامات عالیه نرسد ، مرا لعن کند.
3 . اما نماز شب پس هیچ چاره و گریزی برای مؤمنین از آن نیست، و تعجب از کسی است
که میخواهد به کمال دست یابد ودر حالی که برای نماز شب قیام نمی کند و ما نشنیدیم که احدی
بتواند به آن مقامات دست یابد مگر به وسیله نماز شب.
«و پاره ای از شب را به نماز خواندن زنده بدار این نافله خاص توست، باشد که پروردگارت تورا
به مقامی پسندیده برساند» سوره اسراء / 79
روایت شده است که نماز شب شرف مؤمن است باعث صحت بدن کفاره گناهان روز و
بر طرف کننده وحشت قبر است.
(چه خوش بی مهربانی هر دو سر بی / که یکسر مهربانی درد سر بی-
اگر مجنون دل شورید? داشت / دل لیلی از آن شوریده تر بی)
4 . به شما باد به قرائت قرآن در شب با صدای زیبا و غم انگیز ، پس آن شراب مؤمنان است.
5 . زیارت مشهد اعظم - برای کسی که مجاور آن است در هر روز، و رفتن به مساجد معظمه
در حد امکان وهمین طور سایر مساجد ، مؤمن در مسجد مانند ماهی در آب است.
6 . و بعد از نماز های واجب ، تسبیح حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) ترک نشود
همانا آن از ذکر کبیر به شمار می آید و حداقل در هر مجلسی یک دوره ذکر شود.
7 . از آن چیزها که بسیار لازم وبا اهمیت است دعا برای فرج حضرت حجت-صلوات الله علیه-
در قنوت نماز وتر است بلکه در هر روز و در همه دعاها.(دو چشمانت پیاله پر زمی بی /
دو زلفانت خراج ملک ری بی - همی وعده کری امروز و فردا/ ندونم مو که فردای تو کی بی)
8 . زیاد به زیارت و دیدار برادران نیک سیرت برود ، چرا که آنها برادران شما در پیمودن راه و
رفیق در مشکلات هستند.(بر گرفته از کتاب اسوه عارفان)
آن کس که معرفت خدای نصیبش شده باشد، تنش با خلق است ولی دلش با خداست.
آنچنانکه اگر یک چشم برهم زدن قلبش از یاد خدا غافل شود از شوق خدا میمیرد.
عارف از خلق و مراد و دنیا بی نیاز است و جز خدای تعالی همدردی ندارد
وهیچ گفتار و اشاره و نفسی ندارد مگر به وسیله خدا و برای خدا، واز جانب خدا و با خدا.
(مصباح الشریعه، باب 94)
مردان خدا پرد? پندار دریدند یعنی همه جا غیر خدا هیچ ندیدند
کلام بزرگان درباره آیت الله سید علی قاضی طباطبائی
امام خمینی(ره) : «قاضی کوهی بود از عظمت و مقام توحید.»
علامه طباطبائی : «ما هر چه داریم از مرحوم قاضی داریم.»
علامه حسن زاده آملی : «ایشان از اعجوبه های دهر بود.»
(ولادت ایشان در تاریخ 1285 ه.ق و وفاتشان در تاریخ 1366 ه.ق )
و قاضی مرد خداست با همان احوالات خاص مردان خدا. و او به پرده ای از اسرار حقیقت و عبودیت
راه یافته است. آن گاه که در ابتدای طی منازل و مقامات است، صدای ذکر و تسبیح در و دیوار را
می شنود وحقیقت این آیات را شهود می کند که:
یُسَبِحُ للهِ ما فی السمواتِ وَ الارض
کثرت مکاشفات و مشاهدات او در آن هنگام آنقدر زیاد است که می فرماید : نمی توانم آنها را باهم جمع
کنم. و به آداب ذکر، خود را تخلیه می کند ودر عبادات مداومت بسیاری دارد.
اوقاتی از سال یا ماه را کسی از او خبردار نیست، در خلوتی است نهانی با پروردگارش...و کجاست
هیچ کس پاسخی ندارد. به شب بیداری اهمیت بسیاری می دهد، و مسجد سهله مأوای اوست
برای رازو نیاز و نمازش.شب ها صدایش را می شنوند که گاهی در اتاقش امر و نهی می کند،
می گوید برو!...بیا! وکسی نمی فهمد که با کیست و با چیست؟ گاهی عشق او را بی قرار می کند و
سینه اش آنچنان حرارت و سوزش دارد که باید روی قلبش یخ گذاشت.
به وادی السلام زیاد می رود و آنجا ساعتها به تفکر می نشیند و کسی نمی داند با ارواح مؤمنین چه
سرو سری دارد. آرامش و طمأنینه او در اوج فقر و مشکلات زندگی حیرت آور است و عجبا از پناهگاهی
که آنقدر در آن ایمنی دارد که درکی از مشکلات ندارد. سجده های طولانیش حکایت از عشق او دارد،
حال و هوائی دارد که اطرافیان از انقطاع او متعجب می شوند.
از اینکه نام ونشانش جائی بیاید، سخت دل آزرده می شود و دوست ندارد که حتی کسی خود را شاگرد
او بداند. و به راستی او غرق در عالم نور است و بقی? چیزها برایش کوچک می نماید و اینک به خاطر
همین عوالم، حرف و حدیثها درباره او آغاز می شود، اتهام صوفیگری و درویشی به او زده می شود
و موجب قهر و عتاب بعضی بزرگان قرار می گیرد.(گزیده ای از کتاب عطش)
بعضی از حالات آیت الله قاضی
«آیت الله قاضی شب های جمعه تا صبح در حرم حضرت سیدالشهدا علیه السلام می ایستاد و هیچ چیز
نمی گفت، نه زیارتی و نه ..... تنها تماشا می کرد.»(ز مهر افروخته ، ص 22)
«او زیاد از خود بی خود می شود و در حالت خاصی فرو می رود، با چشمان باز و بدون تکیه به جائی
وگاهی سه روز به همین حال می ماند و نبض و قلبش هم نمی زند و شاگردانش تنها در این مدت
مواظبند که کسی مزاحم او نشود.» (به نقل از آیت الله نجابت)
«وقتی شاگردانش از او می پرسند آیا شما خدمت حضرت ولی عصر (عج) شرفیاب شده اید می گوید:
(کور است چشمی که صبح از خواب بیدار شود و در اولین نظر نگاهش به امام زمان (عج) نیافتد.)»
( به نقل از آیت الله نجابت)
با تشکر صمیمانه از آقای محسن کمالپور نویسنده مطالب و سایت تزکیه نفس
آقای قاضی شاگردان بسیاری داشت ولی دوازده نفر را انتخاب کرده و یک بحث خصوصی شبانه برای آنان برگزار کرده بود که از جمله آنها این سه هم حجره بودند ، آقای مرندی شیفته و دلباخته آقای قاضی بودند و شانزده سال با اراده شگفت انگیزی در محضر این استاد عرفان بود و استاد نیز عنایت ویژه ای به این عارف شوریده داشته است چنانچه مریدانش نیز این نکته را دریافته بودند ، برای همین نیز هر وقت آقای قاضی برای نماز جماعت حاضر نمی شدند از آقای مرندی با اصرار می خواستند تا به جای استاد بایستاد و نماز جماعت را برپا دارد. (اسوه سالکان)
خوشا شیراز و وضع بی مثالش
خداوندا نگه دار از زوالش
ز رکن آباد ما صد لوحش الله
که عمر خضر می بخشد زلالش
میان جعفر آباد و مصلا
عبیر آمیز می آید شمالش
به شیراز آی و فیض روح قدسی
بجوی از مردم صاحب کمالش
که نام قند مصری برد آن جا
که شیرینان ندادند انفعالش
صبا زان لولی شنگول سرمست
چه داری اگهی چون است حالش
مکن از خواب بیدارم خدا را
که دارم خلوتی خوش با خیالش
چرا حافظ چو می ترسیدی از هجر
نکردی شکر ایام وصالش
دلی که غیب نمای است و جام جم دارد
ز خاتمی که دمی گم شود چه غم دارد
به خط و خال گدایان مده خزینه دل
به دست شاهوشی ده که محترم دارد
نه هر درخت تحمل کند جفای خزان
غلام همت سروم که این قدم دارد
رسید موسم آن کز طرب چو نرگس مست
نهد به پای قدح هر که شش درم دارد
زر از بهای می اکنون چو گل دریغ مدار
که عقل کل به صدت عیب متهم دارد
ز سر غیب کس آگاه نیست قصه مخوان
کدام محرم دل ره در این حرم دارد
دلم که لاف تجرد زدی کنون صد شغل
به بوی زلف تو با باد صبحدم دارد
مراد دل ز که پرسم که نیست دلداری
که جلوه نظر و شیوه کرم دارد
ز جیب خرقه حافظ چه طرف بتوان بست
که ما صمد طلبیدیم و او صنم دارد
میزرا علی اکبر آقا در چنین خانواده ای و تحت تربیت چنین پدر وارسته ای پرورش یافته ، ولی تقدیر چنین رقم زد که او در شش سالگی طعم تلخ یتیمی را بچشد و پدر را از دست دهد .
او پس از درگذشت پدر ، درسهای مرسوم آن عصر را به بهترین وجه آموخت ، بیشتر تحصیلات ایشان نزد آقا شیخ محمد حسین رفیعیان و حاج شیخ باقر مجتهد مرندی بوده است .
میرزا علی اکبر آقا برای ادامه تحصیلات و طی مراحل عالی حوزوی به حوزه علمیه تبریز عزیمت کرد و با جدیت و پشتکار تمام و علاقه وصف ناپذیر به کسب علم پرداخت و محضر علمای نامی آن عصر را درک کرد.
آیت الله انگجی یکی از اساتید برجسته آیت الله مرندی بوده و اکثر تحصیلات ایشان در تبریز نزد این بزرگوار انجام پذیرفته است .
علامه طباطبایی نیز به این فقیه وارسته ارادت خاصی داشته است .
(اسوه سالکان)
آیت الله مرندی با اینکه به سیر و سلوک مشغول بوده و در اجرای اوامر عرفانی استاد یک لحظه غفلت نمی کرد و با تمام توان به طی مراحل عالی معنوی توجه داشت ، در استفاده از درسهای رسمی حوزه نیز جدیت و پشتکار وصف ناپذیری داشته است ، لذا با همت بلند به طور منظم در دروس خارج فقه و اصول اساتید متبحر و نامی حوزه نجف شرکت می کرد که از جمله آنهاست : آیت الله ابوالحسن اصفهانی ، آیت الله محمد حسین نائینی ، آیت الله شیخ علی ایروانی ، آیت الله آقا ضیاءالدین عراقی ، علامه محمد حسین غروی اصفهانی ، علامه بادکوبه ای و درس اخلاق آیت الله زاهدی قمی .
حاج آقا رحمتی فرمودند : استادم آیت الله میرزا علی اکبر مرندی بسیار از آیت الله ایروانی یاد می کردند و از مراتب علمی ایشان تجلیل می نمودند .
آیت الله مرندی در درس پر آوازه آقا ضیاءالدین عراقی شرکت کرده و از ایشان اجازه اجتهاد گرفته است.
آیت الله جعفری همدانی که در سال 1345 قمری یکسال بعد از تشرف آیت الله مرندی به نجف اشرف به حوزه علمیه نجف آمده و درباره درس آیت الله عراقی میگوید :
(( مرحوم آقا ضیاء عراقی بیان فوق العاده ای داشت ، یک مطلب را به چند بیان می گفت ، ایشان هم فقه میگفت و هم اصول ، ولی عمده درس اصول ایشان بود ، اصول فقه ایشان خیلی قوی بود ...
شاگردان ایشان در کوشایی ضرب المثل بودند ، نوعا در درس ایشان کسانی شرکت میکردند که عشق به تحقیق و علم داشتند ، چون ایشان شهریه ای به شاگردان نمی داد تنها علاقه به تحقیق و درس موجب جذب شاگردان شده بود .
مرحوم آقا سید ابوالحسن اصفهانی فقه بسیار خوبی داشت ، مرحوم آقا شیخ محمد تقی آملی فقه ایشان را بر فقه آقای نائینی ترجیح میداد . ))
حکیم فرزانه و عالم وارسته و فقیه متبحر و اصولی نامی علامه محمد حسین غروی اصفهانی نقش به سزایی در شکل گیری شخصیت علمی و معنوی آیت الله مرندی داشتند ، آیت الله مرندی در آخرین دوره اصول ایشان شرکت فرمود و این دوره از خصوصیت خاصی برخوردار بود ، این دوره اصول که از طولانی ترین دوره های تدریس او به شمار می رفت در سال 1344 قمری آغاز و به سال 1359 قمری به پایان رسید ، وی در این دوره پانزده ساله بسیاری از غوامض و معضلات اصول را تحلیل و تحقیق فرمود و بر اصول ، تعلیقات و حواشی سودمندی نگاشت.
علامه شاگردان برجسته ای تربیت نمود که از جمله آنها علامه طباطبایی ، آیت الله خویی ، آیت الله مظفر و آیت الله بهجت بودند .
آیت الله مرندی با آیت الله خویی هم دوره بوده و در درس آقای نائینی ، آقا ضیاء عراقی ، آقای اصفهانی و دیگران شرکت میکردند ، یکی از خدمتهای بزرگی که آیت الله مرندی به آیت الله خویی انجام داد مرتبط ساختن ایشان با آیت الله قاضی بود .
حاج میرزا علی محدث نیز از آیت الله مرندی نقل کردند که آیت الله میرزا علی قاضی به آیت الله خویی فرموده بود که شما برای مرجعیت ساخته شده اید و در این راستا باید خود را آماده نمایید .
(اسوه سالکال)
باتشکر از محسن کمالپورو سایت تزکیه نفس
حاج آقا جواد فرمودند : پدرم شبها زود می خوابید تا صبح بتواند برای نماز شب و مناجات برخیزد و وقتی از خواب برمی خواست مقداری چای صرف می کرد تا برای مناجات و عبادت نشاط پیدا کند .
خانم والده می فرمودند که یکبار از خواب بیدار شدم دیدم آقا در دل شب در آن سکوت و تاریکی مثل ابر بهاری اشک می ریزد و فریاد و ناله عاشقانه اش سکوت شب را درهم شکسته است ، با تعجب پرسیدم : آقا! این همه گریه برای چیست؟!
آقا فرمودند : از آن چیزی که من اطلاع دارم اگر شما مطلع بشوی به کوهها فرار می کنی ، سپس فرمودند : من تعجب می کنم که چرا تا حالا دیوانه نشده ام .
(اسوه سالکان)
خوش است خلوت اگر یار یار من باشد
نه من بسوزم و او شمع انجمن باشد
من آن نگین سلیمان به هیچ نستانم
که گاه گاه بر او دست اهرمن باشد
روا مدار خدایا که در حریم وصال
رقیب محرم و حرمان نصیب من باشد
همای گو مفکن سایه شرف هرگز
در آن دیار که طوطی کم از زغن باشد
بیان شوق چه حاجت که سوز آتش دل
توان شناخت ز سوزی که در سخن باشد
هوای کوی تو از سر نمی رود آری
غریب را دل سرگشته با وطن باشد
به سان سوسن اگر ده زبان شود حافظ
چو غنچه پیش تواش مهر بر دهن باشد
به گزارش مشرق به نقل از فارس، حجتالاسلام والمسلمین قرائتی چهرهای است که اغلب او را با اجرای برنامه درسهایی از قران میشناسیم، شخصیتی که همواره دغدغه انتقال مفاهیم دینی به جامعه را دارد و معتقد به احیای سنتهای فراموش شده در جامعه اسلامی است.
در ادامه 10 پرسش از وی و پاسخهای جالب حجتالاسلام قرائتی را مرور میکنیم.
1-چرا مرتد را میکشند؟
ـ چرا مُرتد را میکشند؟ حق فرد مهمتر است یا حق جامعه، پیاز و سیر شاید برای فرد مفید باشد، اما موقعی که کسی میخواهد به مسجد برود نباید پیاز و سیر بخورد.
حق خانه متعلق به انسان است، اما موقعی که در مسیر راهسازی باشد، باید خراب شود. مرتد را هم زمانی اعدام میکنند که تضعیف امت و مکتب میکند و گرنه میتوان مرتد بود و به کسی نگفت.
2- چرا خداوند خودش امام زمان(عج) را حفظ نکرده است؟
ـ قرار نیست خداوند کارهایش را با غیب انجام دهد، خدا در مورد قرآن هم میگوید آن را حفظ میکند، اما چگونه حفظ کرده است؟ با فرمول و حساب و کتاب.
مثلاً آیه مربوط به امام علی(ع) را بین دو آیه منع خوردن گوشت الاغ و خوک گذاشته است. در مشهد قدیم صحنهای اطراف حرم بازار بود، کفاشها یک لنگه کفش را بیرون میگذاشتند و میگفتند هر کس خوشش آمد و مناسبش بود سراغ لنگه دیگر کفش میآید، اگر هم دزد بود که یک لنگه کفش به دردش نمیخورد، خدا آیه تطهیر را در میان آیات زنهای پیغمبر گذاشته است. یوسف میدانست آن لیوان در کدام خورجین است، میتوانست مستقیم آدرس بدهد و به سراغش برود، اما گفت: همه خورجینهای برادرانش را بگردند. رد گم کردن یک روش است و یکی از راههای حفظ امام زمان(عج) همین غیبت است.
3- اهمیت علم در قرآن چگونه است؟
ـ علم به قدری ارزش دارد که اگر سگ نجس آموزش داده شود، شکاری که میآورد حلال است.
پیامبران با ارزشترین موجودات جهان هستند. علم آن قدر ارزش دارد که یک پیامبر میمیرد و زنده میشود تا معاد را یاد بگیرد.
سه گونه علم داریم: علم مفید، مثل کاری که حضرت موسی (ع) در بیابانها دنبال یک بنده صالح میگشت تا آن را کشف کند. علم مفید میارزد به اینکه پیامبر(ص) در بیابانها راه را گم کند.
اینکه حرف را بدانیم بهتر است، غلط است. دانستن به اسم اطلاعرسانی غلط است. این شعار از کجا آمده؟ آیا مبنای عقلی و یا وحی دارد؟ اینکه بگوییم تا سه روز دیگر، دیگر گندمی در کشور وجود ندارد، اطلاع رسانی مفید است، پس «علم مضر هم» داریم. نوع سوم علم، علمی است که نه مفید است و نه مضر، مثل دانستن تعداد اصحاب کهف.
4- چرا زندگی بعضی از مؤمنین پردردسر است؟
ـ یکی از وزرا در سخنرانی گفته بود که این قرائتی سخنران خوبی است، اما ساده است، میگوید زکات ندادهاید، برای همین باران نمیآید. پس کشورهایی مثل کانادا که این همه باران دارند و محصولات کشاورزی دارند، اینها چه کار میکنند؟ این حرف را زده بود و همه خندیده بودند. به او گفتم با آخوند جماعت طرف نشو!
یک بار گفتم فیلم مارمولک اشکالی ندارد، در سمنان یک عده آخوند سرم ریختند و گفتند چرا این را گفتی؟! جواب دادم: ببنید مارمولک یک حیوان کوچک است و به ما کاری ندارد، نهنگ با آن بزرگیش حضرت یونس را خورد، اما بعدش او را پس داد.
قرآن سه تا آیه دارد در مورد زکات که یکی در مورد خوبان است، که تا زکات میدهند باران میبارد. خدا بعضیها را کاری ندارد، 30 سال حسنی مبارک رئیس جمهور بود و خداوند میگوید صبر کنید او را در قفس هم میبینید، در قرآن میگوید به بعضی از افراد مهلت دادهایم تا زمان هلاکتشان.
یک عده را هم خدا تا لحظه آخر کار ندارد، حساب این افراد خیلی سختتر است، گروه اول مثل شیشه عینکاند و اگر کثیف شوند با دستمال کاغذی سریع پاک میشوند. گروه دوم مثل یک لباساند که اگر کثیف شوند، چند روز بعد میشوییم. گروه سوم هم مثل فرشاند که اگر کثیف شوند، برای آخر سال میگذاریم و با مشت و دین سرکار دارند.، علت اینکه بعضی از مومنین مشکل دارند این است که خداوند آنها را دوست دارد.
5- چرا اول باید مسلمان بود و بعد ازدواج کرد؟
ـ عمده هدف ازدواج لذت جنسی که نیست که بگوییم حال اجازه بدهید با هم باشیم، هدف تربیت نسل است. خداوند میگوید در کفار راهی برای مسلط شدن بر مسلمانان نیست، اما با این یک لحظه لذت جنسی شما، یک نسل را در معرض کفر قرار میدهید، اسلام اجازه نمیدهد یک نسل به خاطر یک لحظه شهوت خراب شود.
6- اهمیت رعایت قانون در چیست؟
ـ با دکتر بهشتی بودیم که ایشان پشت چراغ قرمز ایستاد. پرسیدم چرا شما رد نمیشوید. چون آن زمان قبل از انقلاب بود و ایشان نظام را قبول نداشت. شهید بهشتی گفت: نظام را قبول ندارم اما نظم را قبول دارم.
زمانی که امام در پاریس بودند، گوسفندی کشتند و کبابی درست کردند. وقتی امام فهمید که این کار را کردند، گفت: طبق قانون فرانسه چنین حقی (ذبح شخصی) ندارید، پس من این گوشت را نمیخورم! قانون، قانون کلی است و باید همه را اجرا کنند.
7- چگونه به بچهها از خدا بگوییم؟
ـ سؤال بچهها معمولاً این است که خدا کجاست؟ با چند سؤال و جواب میشود به بچه گفت که خدا کجاست! اگر بچه معنی راست و دروغ را میفهمد، میتوانیم از او بپرسیم دروغ کجاست، راست کجاست و بعد بگوییم راست و دروغ مکان نمیخواهد، پس خدا هم این چنین است.
یا اینکه بگوییم اگر عکس خروس، نقاش میخواهد، پس خود خروس هم خالق میخواهد. یا اینکه بپرسیم دوست داشتن بین من و تو کجاست، دوستی بین من و تو در رفتارمان نشان داده میشود. خداوند را هم از اثرات حضورش میتوان فهمید.
8- نکتهای در مورد حجاب بگویید.
ـ شما نمیتوانید یک زن را با حرف دین و مرامی در جهان پیدا کنید که بگویید من میخواهم همسرم 95 درصد به من علاقه داشته باشد و 5 درصد هم به زنهای دیگر علاقه داشته باشد. این را هیچ کدام از زنهای دنیا قبول نمیکنند، چرا که می خواهند صددرصد علاقه همسرشان متعلق به خودشان باشند. اگر این گونه است، پس چرا بعضی از زنها آرایش میکنند و بیرون میآیند؟
چرا چیزی را که خودشان برای خود نمیپسندند و نمیخواهند برای دیگران انجام میدهند؟ اگر اسلام حتی بگوید، حجاب آزاد است باز هم زنها این کار را نمیکنند، البته مردها هم نباید نگاه کنند.
برای جدا کردن دختر و پسر در دانشگاه مسئولان نمیخواهند این کار را انجام بدهند، چرا که بچهها که در کودکی شهوت ندارند، جدا هستند. در دبیرستان هم که هنوز این شهوت زیاد نشده، دختر و پسر جدا هستند، اما در اوج شهوت در دانشگاه یکی میشوند.
حالا یک اتاق هم دارند به اسم اسلامی کردن دانشگاهها، با این اتاق و موز خوردن که دانشگاه اسلامی نمیشود، صبحها دخترها به دانشگاه بیایند و بعدازظهر پسرها، این شدنی نیست، مردم وارد جمهوری اسلامی شدهاند، اما هنوز دین وارد آنها نشده است.
9- ما مجبوریم یا آزاد؟
ـ چهار دلیل برای آزادی انسان در یک دقیقه میتوان بیان کرد که دلایل فطری هستند، بدون استفاده از قرآن و روایت:
1ـ شک: شک دلیل آزادی انسان است و همه انسانها شک میکنند.
2ـ پشیمان شدن: پیشمان شدن یعنی میتوانستند کار را انجام ندهم.
3ـ انتقاد کردن: یعنی از چیزی ناراضیام.
4ـ نصیحت کردن: ما بچههایمان را به مدرسه میفرستیم و نصیحت میکنیم.
با این چهار دلیل انسان آزاد است، اما جایگاه خدا کجاست؟ خدا بالای سر ماست، مثل کسی که میرود تعلیم رانندگی. کلاچ و گاز دست شماست، اما ترمز دست استاد است.
10- امربه معروف و نهی از منکر چرا لازم است؟
ـ چند نمونه تفسیر بگوییم. «قال لابیه و قومهی ما هذه التماثیل»، ابراهیم به عمویش گفت: که این تماثیل چیست؟ در اصلاح و ارشاد، سن شرط نیست. در اصلاح و ارشاد از خودیها باید شروع کرد، در اصلاح و ارشاد اولویت را باید در نظر گرفت.
مثلاً دختری بیحجاب است و نماز نمیخواند. اول باید به نمازش پرداخت و بعد حجاب، هر چند هر دو آنها معروف هستند، در اصلاح و ارشاد باید به طور غیرمستقیم بگوییم.
مردی همسر و سه فرزندش را ترک کرد و در پی روزی خود و خانواده اش راهی سرزمینی دور شد... فرزندانش او را از صمیم قلب دوست داشتند و به او احترام می گذاشتند.
سپس بدون این که پاکت را باز کنند ، آن را در کیسهی مخملی قرار دادند ... هر چند وقت یکبار نامه را از کیسه درآورده و غبار رویش را پاک کرده و دوباره در کیسه میگذاشتند... و با هر نامه ای که پدرشان می فرستاد همین کار را می کردند.
پدر تعجب کرد و گفت : چرا؟ مگر نامه ای را که در آن از او خواستم از دوستان ناباب دوری گزیند ، نخواندید؟ پسر گفت :نه ... مرد گفت : خواهرت کجاست ؟ پسر گفت : با همان پسری که مدت ها خواستگارش بود ازدواج کرد الآن هم در زندگی با او بدبخت است. پدر با تأثر گفت : او هم نامهی من را نخواند که در آن نوشته بودم این پسر آبرودار و خوش نامی نیست و من با این ازدواج مخالفم ؟ پسر گفت : نه ...
به حال آن خانواده فکر کردم و این که چگونه از هم پاشید ، سپس چشمم به قرآن روی طاقچه افتاد که در قوطی مخملی زیبایی قرار داشت. وای بر من ...! رفتار من با کلام الله مثل رفتار آن بچه ها با نامه های پدرشان است! من هم قرآن را میبندم و در کتابخانه ام می گذارم و آن را نمی خوانم و از آنچه در اوست ، سودی نمی برم، در حالی که تمام آن روش زندگی من است
آیتالله محمدعلی جاوداندر ضمن یکی از جلسات درس اخلاق خود، نکاتی را برای ترک گناهان بیان کردند:
فردی گفته بود که سالها مجلس موعظه میرود و حرفهای علمای اخلاق را میشنود با این حال هیچ تغییری نتوانسته بود در خود ایجاد کند. دائما به زیارت حضرات معصومین علیهم السلام میرفته ولی چیز تازهای به دست نیامده بود؛ به خاطر از کثرت گناهانی که داشت.
خسته شده بود از اینکه دوستانش او را خوب میدانستند ولی واقعیت چیز دیگری بود بسیار احساس ناراحتی میکرد.گناه انسان را خسته میکند.
راه حل چیست؟
باید بدانیم که فقط با مجلس موعظه کاری از پیش نمیرود. به عمل کار بر آید به سخندانی نیست. کثرت گناه کاری است ترک کردنی، انسان میتواند گناه کند و میتواند توبه کند و ترک گناه داشته باشد. شما به این مسیر بروید و بیاندیشید.
سؤال و پرسش کنید که چه کنیم که بتوانیم گناه را ترک کنیم؟ حتی با مشهد رفتن و زیارت مدینه به تنهائی کاری نمیتوان کرد. باید قصد ترک گناه داشته باشیم. مجاهدت بکنیم و زحمت بکشیم. در این صورت با سفر به کربلا و مشهد ممکن است راهی باز بکند. اما با خوابیدن و آرام گرفتن در سرزمین گناه و گناهکاران راهی باز نمیشود.
در سنین جوانی هنوز فرصت هست، میتوان جبران گذشته کرد. همت کنید و بکوشید که چنین کاری ممکن است. بکوشید زندگیهایتان را منظم کنید. دوستیها، معاشرتها، رفت و آمدها، خنده و شوخی، خوردن و خوابیدن، حرف زدن را کنترل کنید.اگر به مدیریت این چیزها رسیدیم که میتوانیم برسیم موفق میشویم و گرنه، نه هیچ چیزی رخ نمیدهد.
البته برای کسب توفیق باید آدم بخواهد و تصمیم داشته باشد و از خدای متعال و ائمه اطهار علیهم السلام استمداد کند.
توسل داشته باشد. صبح و شام به امام زمان علیه السلام توسل کنید.زیارت آل یس و نماز امام زمان علیه السلام توسلهای خوبی است.
نمازهایتان را تصحیح کنید. یعنی تقلید و وضو و غسل و مسائل نماز را تصحیح کنید. بعد هم نماز را در اول وقت بخوانید. برای امام عصر علیه السلام صدقه بدهید و صلوات برای فرج ایشان بفرستید.
امیداست که نظر لطف ایشان همراه ما شود و نجات پیدا کنیم انشاءالله
سلام امروز قصد داریم قوی ترین فیلتر شکن دنیا رو به شما معرفی کنیم ولی قبلش باید به شما انواع فیلتر شکن ها را معرفی کنیم و اینکه اصولا هر فیلتر شکن به چه دردی می خورد.
1- نماز:
فکر می کنم بهترین فیلتر شکن دنیا باشه که خود خدا هم زیر این فیلتر شکن امضا و مهر کرده … باوری ندارید ” ان الصلاه تنهی عن فحشا و المنکر – عنکبوت/44”.
2- ماه مبارک رمضان:
این سری از فیلتر شکن ها مدت زمان طولانی برای شما کاربرد دارد و حتی باعث می شود ویروس هایی با گناه وارد خود کرده اید قتل عام کند .
3- قرآن :
فقط برای این فیلترشکن بگویم که نظیرش اصلا وجود ندارد همه متخصص فیلتر شکنی (پیامبران) جلوی این کلام الهی زانو می زنند … برای اثر کردنش اول قدم خواندنش و فهمیدن و پله آخر عمل کردن به آن است.
4- محبت اهل بیت:
متاسفانه این نسخه از فیلتر شکن ها همه جا پخش نشده و به گفته صاحبان این فیلتر شکن ها این برای کسانی است واقعا به ما اعتقاد داشته و پیرو ما باشند.
5- اذکار:
این ذکر باید توسط متخصصشان تجویز بشود.
اخطار اخطار : در مورد این فیلترشکن باید گفت نسخه های تقلبی زیادی وجود دارد پس مواظب باشید.
دلیل فیلتر شدن!!!:
وقتی انسان گناه می کند به دلیل جهلشان به ازای هرگناه یک قدم از خدا دور می شود این فیلتر ها بر چشمانمان، گوش هایمان و قلب ما سیطره می زند و اگر کسی دچار این گناهان شد اگر به یکی از این فیلتر شکن ها وصل باشد ان شاءالله به راه مستقیم هدایت می شود.
به هر حال هدف ما معرفی بهترین فیلتر شکن ، قوی ترین فیلتر شکن و سریعترین فیلتر شکن بود حالا تصمیم با خودتان است، انشاءالله که استفاده برده باشید.
باتشکر از سالک بی ادعا
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
درباره خودم
پیوندهای روزانه
فهرست موضوعی یادداشت ها
بایگانی
اشتراک