بازدید امروز : 151
بازدید دیروز : 184
ماخذ: ادب فنای مقربان جلد 4 تالیف ایت الله جوادی آملی
به نام حضرت دوست
رها کردن دنیا یگانه شرط جهاد و تنها بهای بهشت است. یعنی بدون فروشدنیا، مبارزه، صبغه الهی نداشته و به پیروزی حق نمی رسد چنانکه بدون ترک دنیا ورود به بهشت میسر نخواهد بود. حضرت علی (علیه السلام) که هم واجدشرایط جهاد بود و هم صالح برای رفتن به بهشت، میفرماید: «طلاق الدنیا مهر الجنة»
پس از طرح و بررسی آیات تدبر، نوبت به تبیین روایات مربوط به آن میرسد.
روایت نخست: قال أمیر المؤمنین علیه السلام: ألا لا خیر فی قراءة لیس فیها تدبر[5]
یکی از چیزهائی که در خصوص روایات مربوط به قرآن ممکن است به ذهن خطور کند این است که چرا در خصوص قرائت قرآن کریم سفارشهای زیادی شده است، اما در خصوص تدبر در قرآن، روایات انگشتشمار است؟
حدیث بالا پاسخ این پرسش است و همه روایات و احادیث قرائت قرآن را به تدبر مقید میکند. بنابراین تدبر وصف لازم قرائت ثمربخش قرآن کریم است و قرائت سودمند بدون تدبر محقق نمیشود.
روایت دوم: عن أَبی عبد اللَّه علیه السلام أَنه کان من دعائه إذا أخذ مصحف القرآن و الجامع قبل أن یقرأ القرآن و قبل أن ینشره یقول حین یأخذه بیمینه بسم الله ... اللهم ... لا تجعل قرائتی قراءة لا تدبر فیها بل اجعلنی أتدبر آیاته و أحکامه آخذا بشرائع دینک ... .[6]
این روایت نشان میدهد که تدبر، سیره عملی معصومان (علیهم السلام) بوده و همواره پیش از قرائت قرآن از خدای متعالی میخواستهاند که مبادا قرآن را بدون تدبر قرائت کنند.
روایت سوم: و أوصى رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم معاذ بن جبل فقال له أوصیک باتقاء الله و…تدبر القرآن[7]
طبق این روایت، تدبر در قرآن از وصایای رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) است همراه شدن تدبر و تقوا در سفارشات رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) بیانگر اهمیت آن در دیدگاه ایشان است.
با استفاده از آیات و روایات تدبر میتوان موارد زیر را در اهمیت تدبر برشمرد:
نتیجه گیری از آیات و روایات تدبر:
نتیجه ای که از آیات و روایات ذکر شده بدست می آید این است که تدبر هم واجب است و ضروری و هم در میان واجبات اولویت و اهمیت دارد.از روایات که فهمیدیم تمام توصیه های به قرائت قرآن در واقع توصیه به قرائت متدبرانه است و از آیه «کتاب أنزلناه الیک مبارک لیدّبّروا آیاته و لیتذکّر اولوا الالباب»[18] می توان فهمید که تدبر هدف نزول است لذا اهمیت دارد. اما از همین آیه بدست می آید که مقدمه تذکر است لذا بر تذکر اولویت دارد و ضرورتش از آنجا بدست می آید که خداوند انسانها در 3 آیه دیگر[19] مؤاخذه کرده است ؛ اگر مؤاخذه نمی کرد واجب بودنش را نمی فهمیدم ، ولی حالا که مؤاخذه کرده است معلوم می شود واجب بوده که مؤاخذه کرده است.[20]
[5]. اصول کافی، ج1، ص36. ترجمه: امیر مومنان (علیه السلام) فرمود: آگاه باشید، فایدهای در قرائت بدون تدبر نیست.
[6]. مستدرکالوسائل، ج4 ، ص372. ترجمه: از امام صادق (علیه السلام) نقل شده است، هنگامی که قرآن را به دست میگرفتند، پیش از خواندن و باز کردن آن در حالی که قرآن را در دست راست میگرفتند، چنین دعا میکردند: به نام خدا ... خدایا... قرائت مرا قرائتی که تدبر در آن نیست قرار مده، بلکه مرا آنگونه قرار بده که در آیات و احکام آن تدبر کنم، در حالی که قوانین دین تو را اخذ میکنم.
[7]. إرشادالقلوب، ج1 ، ص73. ترجمه: رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) به معاذ بن جبل وصیت کرد و فرمود تو را وصیت میکنم به تقوای الهی و ... تدبر در قرآن.
[8]. سوره ص، آیه 29.
[9]. همان.
[10]. سوره نساء، آیه 82.
[11]. سوره مؤمنون، آیه 68. ترجمه: آیا در قرآن تدبر نمیکنند یا آنکه کتاب و رسول تنها بر ایشان آمده و بر پدرانشان نیامده است؟
[12]. سوره محمد، آیه 24. ترجمه: آیا در قرآن تدبر نمیکنند یا بر دلهاشان قفلها زدهاند؟
[13]. سوره ص، آیه 29.
[14]. سوره نساء، آیه 82؛ سوره محمد، آیه 24.
[15]. سوره مؤمنون، آیه 68.
[16]. اصول کافی، ج1، ص36.
[17]. مستدرکالوسائل، ج4 ، ص372.
[18].سوره مبارکه ص ،آیه29
[19]. سوره مؤمنون آیه 68 ، سوره نساء آیه 82 ، سوره محمد، آیه24
[20]. حجت الاسلام و المسلمین الهی زاده ، پائیز 86
در قرآن کریم 4 آیه داریم که موضوع تدبر در قرآن اشاره کرده است در ذیل به این آیات و نکات قابل استفاده از آن می پردازیم:
آیه نخست: کتاب أنزلناه إلیک مبارک لیدبروا آیاته ولیتذکر أولوا الألباب[1]
1. تدبر در قرآن، وظیفهای همگانی است.
توجه به سیاق آیه مورد بحث (یعنی آیات پیش از آن) نشان میدهد که ضمیر «لیدبروا» به گروه خاصی برنمیگردد و به همه انسانها مربوط است.
2. تدبر در قرآن، غایت انزال کتاب خداست.
این نکته از تعلق جار و مجرور «لیدبروا» به فعل «أنزلناه» استفاده میشود، البته با توجه به اینکه لام در این عبارت، لام غایت است.
3. تدبر، زمینهساز تذکر خردمندان است.
این نکته از مقدم داشتن «لیدبروا» بر «لیتذکر أولوا الألباب» استفاده میشود.
آیه دوم: أفلم یدبروا القول أم جاءهم ما لم یأت آبائهم الأولین[2]
تدبر نکردن در قرآن، یکی از عوامل شرک و بیایمانی است.
توجه به محتوا و سیاق آیه نشان میدهد که در مقام تبیین و بررسی علل و عوامل شرک و بیایمانی به قرآن و وحی است، یعنی اینان که کفر میورزند، بدین خاطر است که در قرآن تدبر نکردهاند و گرنه کتاب آسمانی بر آباء پیشینی ایشان نازل شده بود و نمیتوانند بیسابقه بودن نزول آیات الهی بر اجدادشان را دلیل بی اعتباری قرآن بدانند، بنابراین تدبر نکردن در قرآن، از عوامل شرک و بیایمانی بر شمرده شده است.
آیه سوم: أفلا یتدبرون القرآن و لو کان من عند غیر الله لوجدوا فیه اختلافاً کثیراً[3]
1. کلام غیر خدا دارای اختلاف فراوان است؛ و قرآن که کلام خداست عاری از هر گونه اختلاف است.
این نکته از قسمت دوم آیه: «و لو کان من عند غیر الله لوجدوا فیه اختلافا کثیرا» و با توجه به نافیه بودن ادات شرط «لو» استفاده میشود.
2. تدبر در قرآن راه علم به هماهنگی و عدم اختلاف در قرآن و در نتیجه اثبات کلام الله بودن قرآن است.
این نکته از ارتباط «أفلا یتدبرون القرآن» با قسمت دوم آیه استفاده میشود.
کمترین ناهماهنگی که در آثار بشری هست، این است که اگر کسی بخواهد کتابی را در طول بیست و سه سال بنویسد، هیچگاه ابتدا و انتهای آن به لحاظ عمق و اتقان یکسان نخواهد بود، چون علم او در حال افزیش است و هرگاه که به انتها برسد سطح کتاب او از ابتدا بالاتر خواهد بود، گذشته از اینکه تضاد و تعارض و اختلافات آشکار نیز در آثار بشری گریزناپذیر است، چون بشر به هنگام نوشتن و سخن گفتن نمیتواند همه جوانب کلام را ببیند و به آنها ملتزم شود و بسیار میشود که کلام او در بخشی از گفتارش با لوازم کلام دیگرش اختلاف دارد و ...، اما اگر کسی در قرآن تدبر کند میبیند که صدر و ذیلش به لحاظ عمق و اتقان، اختلافی ندارد، همه آیات آن، موضوعات آن و ... هماهنگ است، به نحوی که کاربرد حتی یک حرف در قرآن روی حساب است.
آیه چهارم: أفلا یتدبرون القرآن أم علی قلوب أقفالها[4]
عدم تدبر در قرآن در کنار قفل قلب، از عوامل بی ایمانی است.
توجه به محتوا و سیاق نشان میدهد که این آیه شریفه هم مانند آیه دوم، در مقام برشماری علل و عوامل شرک و بی ایمانی است.
[1]. سوره ص، آیه 29. ترجمه: کتابی مبارک است که بر تو نازل کردیم، تا در آیاتش تدبر کنند و صاحبان خرد متذکر حقایق آن شوند.
[2]. سوره مؤمنون، آیه 68. ترجمه: آیا در قرآن تدبر نمیکنند یا آنکه کتاب و رسول تنها بر ایشان آمده و بر پدرانشان نیامده است؟
[3]. سوره نساء، آیه 82. ترجمه: آیا در قرآن تدبر نمیکنند و اگر از جانب غیر خدا بود در آن بسیار اختلاف مییافتند؟
[4]. سوره محمد، آیه 24. ترجمه: آیا در قرآن تدبر نمیکنند یا بر دلهاشان قفلها زدهاند؟
قال رسول الله (صلی الله علیه و آله):
اقروا القرآن ما ائتلف علیه قلوبکم و لانت علیه جلودکم فاذا اختلفتم فلستم تقرأونه
مادامی که در تلاوت قرآن، قلوب شما نرم میشود و در خود احساس خضوع میکنید، قرآن بخوانید، در غیر اینصورت حق تلاوت را اداء نکرده اید
(مستدرک الوسائل / جلد1)
یکی از یاران امام صادق ـ علیه السلام ـ به نام مفضّل بن عمر می گوید:
«خدمت امام صادق ـ علیه السلام ـ بودم، موضوع اعمال مطرح شد،
من گفتم: عملم اندک و ضعیف است
امام فرمود: خاموش باش و از خدا آمرزش بخواه!
سپس فرمود: عمل اندک همراه با تقوا بهتر از عمل بسیاری است که خالی ازتقوا باشد.
پرسیدم: چگونه؟
فرمود: آری! همانند مردی که به دیگران غذا می دهد، با همسایگانش مدارا می کند، درِ خانه اش به روی دیگران باز است ولی (با همه این اعمال) چون در کار حرام به رویش باز شود، بدان درآید.این عمل (زیاد) بدون تقواست.
اما مرد دیگری هیچ یک از اعمال یاد شده را انجام نمی دهد ولی اگر در برابر حرامی قرار بگیرد، آن را مرتکب نمی شود. (این هم عملِ کمِ باتقوا!)»
امام متقیان،علی ـ علیه السلام ـ در این باره می فرماید:
«لا یَقِلُّ عَمَلٌ معَ التَّقوی و کیَفَ یَقِلُّ ما یُتَقَبَّلُ»
هیچ عملی همراه با تقوا، اندک نیست، چگونه چیزی که قبول می شود، کم شمرده شود؟
خوش به حال کسایی که وقتی در برابر حرامی قرار میگیرن از انجامش پرهیز میکنن و اعمال «به ظاهر اندک» خودشون رو در زمره اعمال پذیرفته شده و مقبول ثبت و ضبط میکنن
خدایا ما را در زمره متقین و پرهیزکاران قرار بده
بندگان خدا از دو ویژگی خاص برخوردارند
1-شیطان بر آنان مسلط نمی شود
إِنَّ عِبادِی لَیْسَ لَکَ عَلَیْهِمْ سُلْطانٌ
(سوره مبارکه اسراء آیه 65)
امّا(بدان)تو هرگز سلطه اى بربندگان من،نخواهى یافت (وآنها به دام تو گرفتار نمى شوند)!
2- هیچگاه از رحمت خدا مأیوس و ناامید نمی شوند.
قُلْ یا عِبَادِی الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ
(سوره مبارکه زمر آیه 53)
بگو: «ای بندگان من که بر خود اسراف و ستم کردهاید! از رحمت خداوند نومید نشوید
ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی
دل بی تو به جان آمد وقت است که بازآیی
دایم گل این بستان شاداب نمی?ماند
دریاب ضعیفان را در وقت توانایی
دیشب گله زلفش با باد همی?کردم
گفتا غلطی بگذر زین فکرت سودایی
صد باد صبا این جا با سلسله می?رقصند
این است حریف ای دل تا باد نپیمایی
مشتاقی و مهجوری دور از تو چنانم کرد
کز دست بخواهد شد پایاب شکیبایی
یا رب به که شاید گفت این نکته که در عالم
رخساره به کس ننمود آن شاهد هرجایی
ساقی چمن گل را بی روی تو رنگی نیست
شمشاد خرامان کن تا باغ بیارایی
ای درد توام درمان در بستر ناکامی
و ای یاد توام مونس در گوشه تنهایی
در دایره قسمت ما نقطه تسلیمیم
لطف آن چه تو اندیشی حکم آن چه تو فرمایی
فکر خود و رای خود در عالم رندی نیست
کفر است در این مذهب خودبینی و خودرایی
زین دایره مینا خونین جگرم می ده
تا حل کنم این مشکل در ساغر مینایی
حافظ شب هجران شد بوی خوش وصل آمد
شادیت مبارک باد ای عاشق شیدایی
ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی
دل بی تو به جان آمد وقت است که بازآیی
دایم گل این بستان شاداب نمی?ماند
دریاب ضعیفان را در وقت توانایی
دیشب گله زلفش با باد همی?کردم
گفتا غلطی بگذر زین فکرت سودایی
صد باد صبا این جا با سلسله می?رقصند
این است حریف ای دل تا باد نپیمایی
مشتاقی و مهجوری دور از تو چنانم کرد
کز دست بخواهد شد پایاب شکیبایی
یا رب به که شاید گفت این نکته که در عالم
رخساره به کس ننمود آن شاهد هرجایی
ساقی چمن گل را بی روی تو رنگی نیست
شمشاد خرامان کن تا باغ بیارایی
ای درد توام درمان در بستر ناکامی
و ای یاد توام مونس در گوشه تنهایی
در دایره قسمت ما نقطه تسلیمیم
لطف آن چه تو اندیشی حکم آن چه تو فرمایی
فکر خود و رای خود در عالم رندی نیست
کفر است در این مذهب خودبینی و خودرایی
زین دایره مینا خونین جگرم می ده
تا حل کنم این مشکل در ساغر مینایی
حافظ شب هجران شد بوی خوش وصل آمد
شادیت مبارک باد ای عاشق شیدایی
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
درباره خودم
پیوندهای روزانه
فهرست موضوعی یادداشت ها
بایگانی
اشتراک