تعداد کل بازدید : 833447

  بازدید امروز : 56

  بازدید دیروز : 47

میاب دان بیر سس

 
همچنان که خورشید و شب با یکدیگر جمع نمی شوند، خدا دوستی و دنیا دوستی با یکدیگر جمع نمی شوند . [امام علی علیه السلام]
 
نویسنده: ابوالفضل روزی طلب ::: پنج شنبه 93/9/20::: ساعت 9:39 صبح
 

 

مییوو لی گنجعلی

گنجعلی صباحی آزربایجان حیکایه ادبیاتی‌نین گؤرکملی سیمالارینداندیر. گونش ایل 1285ـ‌ده  مییاو کندینده دونیایا گلمیش و سکسن اوچ ایل بارلی و چتینلیکله یاناشی عؤمور سوردوکدن سونرا گونش ایلی 1368ـ‌ین شهریور آیی‌نین 15ـ‌ده(15/6/68)دونیاسینی دَییشمیشدیر.آتاسی یونوس کیشیمینلر آذربایجانلی کیمی یوخسوللوغدان، آجلیقدان و ایجتیماعی فلاکتدن جان قورتارماق اوچون، آرازین او تایینا کؤچمک مجبورییتینده قالمیشدیر.گنجعلی‌ده یئددی یاشیندا بو طالعین اورتاقی اولور. بئله کی، آتاسینا قوووشماق اوچون، عائیله‌سی‌ایله بیرلیکده آرازین او تایینا کؤچور و "گده‌بی"ناحیه‌سینده ساکین اولورلار

اثرلری:

حیات فاجعه لریندن حیکایه لر

قارتال

شعریمیز زامانلا آددیملایر

اؤتن گونلریم

 


 
نویسنده: ابوالفضل روزی طلب ::: پنج شنبه 93/9/20::: ساعت 9:23 صبح

چاپلوسان و حاکمان ؛ از عصر رسول الله(ص) تا زمان حاضر




چاپلوسان و حاکمان ؛ از عصر رسول الله(ص) تا زمان حاضر

چاپلوسی

چاپلوسان و حاکمان ؛ از عصر رسول الله(ص) تا زمان حاضر

 

علی (علیه السّلام) در راه مسافرت شام با سربازان خود به شهر انبار آمد. در خارج شهر ، مردم به رسم و آیین دوره ی ساسانیان کنار جاده زیر آفتاب به انتظار ایستاده بودند ، موقعیکه رئیس مملکت به صف مستقبلین رسید ، کدخدایان و تجار و بزرگان شهر یکباره به سوی آن حضرت هجوم بردند و در رکابش پیاده شروع کردند به دویدن . علی (علیه السّلام) از مشاهده ی این حرکت وهن آور و ذلّت بار، که منافی با آزادگی و شرافت اسلامی بود، سخت ناراحت شد و پرسید این چه کاری بود که کردید ؟ گفتند : این رسم و روش ما است که به منظوربزرگداشت امراء و فرمانروایان خود انجام می دهیم . علی (علیه السّلام)آن روش تحقیر آمیز را به شدت نکوهش کرد و فرمود امرا و زمامدارانتان از این کار بهره ای نمی برند ولی شما با این عمل موهن ، خویشتن را در دنیا به رنج و مشقت می اندازید و خود را حقیر و خوار می سازید . به علاوه در آخرت نیز عذاب و مشقت خواهید داشت و برای تن دادن به پستی و ذلت کیفر خواهید شد. سپس فرمود : چه زیان آور است مشقتی که آدمی از پی آن عذاب و کیفر بیند و چه پر منفعت است آسودگی و آرامشی که با آن ایمنی از عذاب الهی باشد.

منبع : نهج البلاغه ،کلمه ی36

مردى در مقام ثناگویى یکى از امیران برآمد، پس مقداد مشتى خاک برگرفت و بر چهره او پاشید و گفت: رسول خدا(ص) ما را امر کرده است که به صورت مداحان خاک بپاشیم.
امیر مومنان علی(ع) در تبیین مرزهای “تقدیر” و “تملق” می فرمایند :مدح و تقدیر بیش از اندازه تملق و چاپلوسی است که هم طرف مقابل را گرفتار عجب و خودبینى مى کند و هم شخصیت گوینده را در هم مى شکند.[1]

در گفتارهای تاریخی ، از جمله خاطرات خارجیانی که در ایران گذران زندگی کرده اند نیز آمده است  که ایرانیان در برابر بزرگان و صاحبان مقام بیش از اندازه متملق و چاپلوسند و اغلب می کوشند بدین وسیله در تشکیلات وسیع سلطنتی، شغلی و خدمتی به دست آورند.تملق

شاردن سیاح معروف فرانسوی می نویسد: شاه عباس در مجلس ضیافتی که درباریان و بزرگان حضور داشتند به خدمتکاران خود دستور داد سرقلیان ها را به جای تنباکو از سرگین خشک اسب پر ساخته و به دست هر کدام قلیانی بدهند.پس از آنکه درباریان مشغول پک زدن به قلیانها شدند، شاه عباس به آنها گفت: این تنباکو را حاکم همدان برای من فرستاده است و گفته که از بهترین تنباکوهاست و خوب تر از آن در هیچ جا پیدا نمی شود. همگی با لحنی چاپلوسانه جواب دادند: شاهنشاها! این تنباکو فوق العاده خوب است و درجهان بهتر از آن پیدا نمی شود.[2]

چاپلوسی آفتی است که همه افراد جامعه را در بر می گیرد ولی در این میان ، مدیران جامعه و سیاستمداران بیش از همه درخطر آن هستند زیرا چاپلوسان با چرب زبانی و مدیحه سرایی،سبب می شوند که مدیران و زمامداران هیچ گاه واقعیت ها را درست درک نکنند و خود و کارهایشان را فراتر  از آنچه هست پندارند.
اینجاست که دیگر پند ناصحان و نقد منتقدان دلسوز نادیده گرفته می شود و جامعه به سوی جامعه‏اى تباه ،بى هویت و نیز دیکتاتوری کشیده می شود.

رسول خدا(ص) در نکوهش چاپلوسی دستور دادند: به صورت ستایشگران چاپلوس خاک بپاشید.[3]

آموخته شدگان مدرسه رسول خدا(ص) چنین می کردند.
مجاهد از قول ابى معمر نقل کرده است که مردى در مقام ثناگویى یکى از امیران برآمد، پس مقداد مشتى خاک برگرفت و بر چهره او پاشید و گفت: رسول خدا(ص) ما را امر کرده است که به صورت مداحان خاک بپاشیم. [4]

امیر مومنان علی(ع) در نامه به مالک اشتر، وی را از چاپلوسی افراد درباره اش بر حذر داشت:
تا مى توانى با پرهیزکاران و راستگویان بپیوند و آنان را چنان پرورش ده که تو را فراوان نستایند، و تو را براى اعمال زشتى که انجام نداده اى تشویق نکنند، که ستایش بى اندازه و چاپلوسی خودپسندى مى آورد، و انسان را به طغیان و سرکشى وا مى دارد.[5]

نیز زمانی که امیرمومنان علی(ع) در صفین مشغول سخنرانی بودند، شخصی  آن حضرت(ع) را بسیار ستود،  امام(ع) فرمود: …خوش ندارم در خاطر شما بگذرد که من ستایش را دوست دارم و خواهان شنیدن آن مى باشم . سپاس خدا را که چنین نبودم.
من از شما مى خواهم که مرا با سخنان زیباى خود نستایید تا از عهده وظایفى که نسبت به خدا و شما دارم ،برآیم و حقوقى که مانده است، بپردازم و واجباتى که بر عهده من است و باید انجام گیرد، اداء کنم. پس با من آن گـونه که با پادشاهان سرکش سخن مى گویند، حرف نزنید،… و با ظاهر سازى (چاپلوسى) با من رفتار نکنید…[6]

در دوران معاصر هم ، امام خمینى(ره) در دیدار نمایندگان مجلس شوراى اسلامى زمانی که آقاى فخرالدین حجازى(نماینده اول مردم تهران در نخستین دوره مجلس شوراى اسلامى) ایشان را مورد ستایش قرار داد (و البته نیتش نیز خیر بود) فرمود :«من خوف این را دارم که مطالبى که آقاى حجازى فرمودند درباره من، باورم بیاید. من خوف این را دارم که با این فرمایشات ایشان و امثال ایشان براى من یک غرور و انحطاطى پیش بیاید. من به خداى تبارک و تعالى پناه مى‏برم از غرور. من اگر خودم را براى خودم نسبت به سایر انسانها یک مرتبتى قائل باشم، این انحطاط فکرى است و انحطاط روحى.»[7]

اما در آثار تملق به ویژه در مسوولان کافی است تنها به یک روایت تاریخی بسنده کنیم: عبداللّه بن عمر که از بیعت با امیر مؤمنان علی علیه السلام امتناع ‏ورزیده بود؛ به محض اینکه عبدالملک مروان به خلافت رسید و حجاج بن یوسف را به ‏استانداری منصوب کرد،- به سبب حدیثی که از رسول خدا(ص) شنیده بود که فرموده بود: «کسى که شب را روز کند و بیعت خلیفه اى بر عهده اش نباشد، مسلمان نیست.»- شبانه نزد حجاج آمد تا بیعت کند، حجاج که از آمدن بی‏ موقع و “چاپلوسانه” عبدالله، تعجب کرده بود،چون به بسترخواب رفته بود، اجازه نداد که عبدالله با او دست بدهد، بلکه پای خود را از زیر لحاف ‏بیرون آورد و گفت: با پایم بیعت کن[8]

به راستی در جامعه امروزین ایران ، آیا هنوز وقت آن نشده است که بر روی چاپلوسان  خاک پاشید تا ریشه این بیماری مزمن (چاپلوسی) بخشکد؟چراکه یکی از عوامل مهم عقب ماندگی و مانع رشد و توسعه جوامع ، انتشار ویروس بیماری چاپلوسی در بین افراد و به ویژه مدیران و سیاستمداران جامعه می باشد. چه آن که چاپلوسی ، نردبان ترقی کوتوله ها می شود و چشم بند بزرگترها . بدیهی است نتیجه اشغال پست ها توسط نالایقان ، چیزی جز عقب رفت جامعه نیست ، آن هم در جهانی که مسابقه پیشرفت ، غایتی ندارد.

منابع:                                             باتشکر از مدیر وبلاگ مرند قلم


 
نویسنده: ابوالفضل روزی طلب ::: پنج شنبه 93/9/20::: ساعت 1:42 صبح

 

چند روز تا ایام عزاداری اریعین حسینی         بدینوسیله فرا رسیدن ایام اوج حزن واندوه یعنی اربعین حسینی را به همه مسلمانان جهان بویژه شیعیان و محبان آن حضرت از صمیم قلب وبا تمام وجود تعزیعت وتسلیت عرض می نمایم.


 
نویسنده: ابوالفضل روزی طلب ::: پنج شنبه 93/9/20::: ساعت 1:35 صبح
 

* مختصری از زندگی خود و چگونگی ورود به حوزه را بفرمایید.

من در سال 1314 شمسی در روستایی بین مرند و جلفا به نام قره‌بلاغ «چشمه سیاه» متولد شدم، پدرم کشاورز بود، هرگاه یک روحانی می‌دیدم در قلبم جرقه می‌زد حالات او را بدانم که چگونه روحانی شده تا من هم راه او را بروم، از اوایل کودکی به روضه‌خوانی و منبر علاقه داشتم، سرانجام در سن 16-15 سالگی طلبه شدم، درآمد پدرم از کشاورزی در حدی نبود، من هم از آن استفاده کنم و این باعث شد تا با سختی و زحمت‌های فراوان درس خواندم.

                                                                                                                                                          با تشکر از وبلاگ قره بلاغ مرند


 
نویسنده: ابوالفضل روزی طلب ::: پنج شنبه 93/9/20::: ساعت 1:24 صبح

آیا مرندی ها با گاومیش به کمک حسین (ع) رفته اند؟

این روزها محرم است وناله های یاحسین شیعیان بر آسمان بلند است وانشاالله عزاداری های ما بدون آلودگی به تظاهر و ریا و عوامفریبی و بدعت و مردم آزاری با اصوات غیرضروری وراه بندان و....بوده وتمامی حرکات ما درادام? راه -افکار و اندیشه وفلسف? قیام و رضایت حسین ابن علی (ع) بوده باشد.راهی که تمامی آزادمردان جهان دربرابر عظمت قیامش سرتسلیم فرود می آورند راهی که مهاتما گاندی رهبر بزرگ هندوستان می گوید :"من برای آزادی هندوستان کاری نکردم مگر عمل به فرموده های حسین ابن علی...."

اینجانب دربعضی از تجمعات مذهبی وعزاداری که حضور می یابم . توسط بعضی از نفرات حاضر مورد سئوال قرار میگیرم وآن اینکه:" آیا راست است که مرندی ها برای کمک به حضرت امام حسین (ع) با گاو وگاومیش راهی کربلا شده اند تا دیر برسند!!؟؟ "



در این مورد باید بگویم که من تاحال هیچ نوشته ای را ( چه مستندو چه غیر مستند ) دراین مورد ندیده ونخوانده ام ، همچو موردی تنها در ادبیات شفاهی مرندی ها وجود دارد. با این همه لازم است تاریخدانان شهرمان دراین مورد بخصوص ومربوط به شهرمان تحقیق وتفحص بیشتری را انجام بدهند.تامطلب روشن بشود. اما مطلبی که اینجنب می تواند ارائه دهد این است :



برای روشن شدن تاریخ شهرمان مؤلفانی چند زحمت کشیده اند و هر کدام تلاش نموده اند از زاوی? دید خود به تاریخ مرند نگاه بکنند ولی موردی که دراین میان ازدیده های آنهاغایب بوده واصلا مورد توجه ونظر قرار نگرفته است تاریخ اوائل اسلام و نحو? به اسلام گرویدن مرند ومرندی ها به دین مبین اسلام است درحالیکه باید بدانیم واین دانسته را بهر نحو ممکن شایع ورایج بکنیم تا همه ایرانیان بدانند که مرند باستانی دراین موردهم دارای تاریخی کم نظیر وپرافتخار می باشد که دیگرشهرها فاقد آن می باشد چراکه زمانی که دیگرشهرها ازجمله اردبیل و تبریز، مراغه ، خوی و....بنام سنت و بدست سنی مذهب ها فتح می شد مرند بنام شیع? علی وبدست یکی ازیاران حضرت علی علیه السلام فتح شده است ودر نتیجه مرند از اولین روز گرویدن به اسلام شیعه بوده وهیچگاه سنی مذهب نبوده است ودرنتیجه روی تهدید و زور زورداران صفوی تغییر مذهب هم نداده است وقتی اعراب درحدود سال بیست هجری پس از فتح اردبیل راهی مرکز آذربایجان شدند بعداز گذر از تبریز در روستای صوفیان دو دسته می شوند یک لشکر بفرفاندهی ( شبث ابن ربعی ) برای فتح خوی و دیلمقان (سلماس) و اورمیه و مهاباد و ...راهی غرب ایران می شوندودرنتیجه این شهرها پس از فتح بیشترسنی مذهب می شوند ولشکر دیگر بطرف مرند وشمالغرب ایران راهی می شوند.این لشکر پس از فتح مرند به گرگر مرند و اردوباد و... می رود . فرمانده این لشکر ودرحقیقت فاتح مرند کسی نیست مگر ( مسلم ابن اوسجه ) ازیاران ودوستداران شیرخدا علی مرتضا. اوبه هر شهری وارد می شود بذر محبت علی را می افشاند. درنتیجه مرند ازاولین روزها طرفدار علی (ع) بوده است.



و همین مسلم ابن اوسجه یکی از شهدای پرافتخار روز عاشورا ویکی ازپیشمرگان حسین ابن علی (ع) است و درنتیجه چه افتخاری بالاتر برای مرند ومرندی ها از اینکه شهرشان بدست همچو سرداری که خود یکی از 72شهید کربلا است فتح شده است؟

وقتی مسلم ابن اوسجه در عاشورا ودرکنار حبیب ابن مظاهر شهید می شود زنی ازلشکرسعدوقاس و ابن زیاد ملعون شیون بر می دارد : " وای برشما -کشتید کسی را که آذربایجان را به اسلام فتح کرده بود. و ای مسلم ابن اوسجه...."



اعراب ازمرند بنام شهر مفتوحة العنو یعنی شهر به رایگان فتح شده نام می بردند چراکه ازمرند شش وبقولی ده نفر برای دفاع به گردن? یام رفته وکشته می شوندودرحقیقت مرند بدون مقاومت تسلیم می شود.



اما اینکه مرندی ها در واقع? عاشورا باگاو ویا گاومیش به یاری حسین ابن علی (ع) رفته باشند دوراز واقعیت هست ، اول اینکه دراین رابطه ماهیچ سند مکتوبی نداریم ویا من ندیده ام. دوم اینکه اگرهم بخواهیم باتحقیق مقایسه ای به نتیجه برسیم باید بگویم که مرندی ها نمی توانستند به هیچ دلیل به یاری امام حسین (ع) بروند چرا که مرند دردست فرماندهان خلیف? وقت یعنی یزید ابن معاویه (لعنت الله اجمعین ) بوده است ودرنتیجه نه امام حسین منطقا قدرت اداری اینرا داشت که ازمرند یاری بطلبد ونه مرندی ها می توانستند بر علیه خلیفه یزید قیام کرده وبرای کمک به دشمن او (امام حسین (ع)) بروند.لذا می بایست درنظر بگیریم که اگراز مرند کمک خواسته شده ، این درخواست از طرف یزید وازحاکم خود درمرند می تواند باشد وچون مرندی ها درباطن دوستدار علی وآل علی بودند ونمی خواستند درقتل فرزند حضرت علی شریک بشوند مجبور بودند به کمک یزید بروند اما تصمیم می گیرند با کندترین وسیل? نقلی? زمان یعنی با گاو و گاومیش بروند !! تا پس از اتمام غائل? کربلا به کربلا برسند تاهم دستور یزید را اجرا کرده و از خشم او درامان بمانند وهم دیر برسند تا دستشان بخون آل علی و سیدالشهدا آغشته نشود!

منبع : وبلاگ مرندیم

 
نویسنده: ابوالفضل روزی طلب ::: پنج شنبه 93/9/20::: ساعت 1:22 صبح

اماکن تاریخی و دیدنی

از اماکن تاریخی و باستانی این شهر می‌توان به قلعه مانداگارانا، مسجد جامع مرند، تپه سیوان و بازار کوزه‌چیلر اشاره کرد. در تپه سیوان، یک ته‌ستون ترکان اورارتو و سفالینه‌های ترکان پارتی یافته شده‌است

مسجد‌ جامع

مطابق کتیبه محراب مسجد‌ این بنای د‌ید‌نی د‌ر سال 731 هجری د‌ر زمان سلطنت ابوسعید‌ بهاد‌رخان ایلخانی، د‌ر زمانی که تبریز پایتخت ایلخانیان بود‌ از محل خیرات مرد‌م مرند‌ و جزیه‌ای که د‌ر آن زمان از افراد‌ مسلمان می‌گرفتند‌ توسط حسین بن محمود‌ ابن‌تاج خواجه بازسازی شد‌. د‌ر حال حاضر کف مسجد‌ سه پله (80 سانتی‌متر) از سطح کوچه مجاور د‌ر پایین‌‌تر است و د‌الانی به طول د‌وازد‌ه متر با سرطاق گنبد‌ی، ورود‌ی را به شبستانها مربوط می‌سازد‌.

محراب به عرض 75/2 و ارتفاع 6 متر د‌ر قسمت جنوبی مسجد‌ واقع شد‌ه و مزین به آیات قرآنی به خط کوفی و گچبری‌های زیبا تزیین گشته است.

کاروانسرای مرند

کاروانسرای مرند‌این کاروانسرا یکی از جاذبه‌های گرد‌شگری مرند‌ است که د‌ر 13 کیلومتری مرند‌ و د‌ر سر راه جلفا و د‌ر د‌شت الـــکی (هلاکو) واقع شد‌ه است. این نقطه تاریخی و د‌ید‌نی نیز د‌ر سال 730 (هـ .ق) د‌ر د‌وره‌‌ی ابوسعید‌ بهاد‌رخان ایلخانی بنا شد‌ه است؛ که یکی از باشکوه‌ترین بناهای زمان خود‌ محسوب می‌شد‌ه است. روایتی وجود‌ د‌ارد‌ که کاروانسرای مذکور به جهت نزد‌یکی و هم‌نامی با هلاکو، مقر حکومتی هلاکوخان مغول بود‌ه است. ساختمان این بنا را به هلاکو نسبت می‌د‌هند‌.

مسجد‌ بازار

مسجد‌ بازار که د‌ر مد‌خل شهر مرند‌ واقع شد‌ه است. این مسجد‌ د‌ر حد‌ود‌ 300 مترمربع مساحت د‌ارد‌ و بر روی چهار ستون سنگی استوانه‌ای قرار گرفته است که د‌ر نوع خود‌ بی‌نظیر است. از ویژگی‌ها و جاذبه‌های این مسجد‌ بنا بر اعتقاد‌ات مرد‌م محل د‌فن ماد‌ر حضرت نوح است.

از مناطق بسیار زیبا و تفریحی مرند نیز می‌توان به گردنه پیام، روستاهای ملایوسف و کندلج در 5 کیلومتری شمال مرند و چشمه? باش کهریز و قنات بزرگ و بسیار معروف بَی گوزی (=چشمه داماد) در شمال روستای دیزج‌ علیا که از دل کوه میشو بیرون می‌آید اشاره کرد.

آب و هوا

از آن‌جایی که مرند در منطقه‌ای کوهستانی واقع شده‌است، از آب و هوایی هر چند سرد و خشک، ولی نسبتاً مساعد برای کشاورزی بهره‌مند گشته‌است. از اوایل پائیز، تمام مناطق کوهستانی اطراف این شهر را برف سنگینی فرا می‌گیرد که تا اواخر بهار در قلل کوه‌ها باقی می‌ماند.

کارخانجات

در سال‌های اخیر با توجه به پیشرفت‌هایی که شهر مرند داشته‌است، کارخانجات مختلفی در اطراف این شهر احداث شده‌اند

ایرانیان بر این اعتقادند که اذربایجان از این جهت بدین نام خوانده شده که جایگاه بزرگ ترین و معروف ترین آتشکده از آتشی نگهبانی می شده که از نظر زردشتیان نشان از فروغ یزدان داشته و موبد موبدان یا رهبر همه زردشتیان در آن می زیسته است . گبرها که بازماندگان زردشتیان می باشند و به آتش حرمت بسیار می نهند براین باورند که آتشگاه در محلی بوده که تا شماخی دو روز راه فاصله داشته است . و می گویند هنوز این آتش مقدس که از زیر زمین بیرون می آیأ به شکل شعله ای فروزان است . امتیاز دیگری نیز برای آتش مقدس خود قائلند که بیشتر به شوخی و طنز پردازی شبیه است . آنان می گویند اگر در زمین آتشکده سوراخی ایجاد کنند ، دیگی پرآب رویش بگذارند و چیزی در دیگ بریزند بر اثر حرارت آتش مقدس آب دیگ به جوش می آید و آنچه در آنست پخته میشود

اما وحه تسمیه آذربایجان به شرحی که پیش از این گفته شد درست است زیرا آز مضاف الیه ار یا اور می باشد که در غالب زبانهای باستانی خاور زمین به معنی آتش ، و پایکان به معنی جایگاه و سرزمین می باشد ، و من از اظهار نظر کسانی که این سرزمین را آسور پایکان نامیده می شود . به عقیده من این تعبیر و تفسیر دارای همان معنی است زیرا آسور نیز از آز و اور که به معنی آتش است مشق شده است .

حضرت موسی آن جا که از نمرود پادشاه بت پرستی که آتش پرستی که آتش پرستی را رواج داد و سرزمینی را که سام از پدرش به میراث یافته بود تصرف کرد سخن به میان می آورد ، می گوید : پسران سام که یکی از آنان آسور بود پس از این که نمرود میراث پدرشان را از ایشان گرفت از آن جا بیرون شدند . بنا براین می توان گفت که آسور را به علت کناره گیریش از روش و آیین آتش پرستان یا به سبب بیرون شدن از سرزمین کلده که در آن زمان آتش پرستی در آن جا رواج داشت به این اسم نامیده است . چنان که فصل یازدهم سفر تکوین نیز بیانگر این واقعیت می باشد . مصنفان قدیم بر این قولند که کلده کشور اوریا سرزمین آتش نامیده می شده ، و بطلمیوس از شهری از آن نام می برد که اوراکو یعنی جایگاه آتش خوانده می شده است . چه "گا" با الف ممدود ، _ گا _ کلمه ای فارسی و به معنی جایگاه و مکان است .

این نکته یاد کردنی است که اسامی قدیمی در طی قرون ، بر اثر آسانگیری و غفلت و نادانی یا بی خبری نسخه برادران یا اختلاف لهجه ها و تلفظات مؤلفان و مصنفان و مترجمان چنان تحریف شده و تغییر یافته که هنگام تطبیق اسامی قدیم با نامهای جدید مشابه یکدیگر نیستند و نباید آنها را یکسان و هم معنی به شمار آورد . از آنچه گفته شد می توان نتیجه گرفت که آنان که بر این اعتقادند آذربایجان قسمتی از شمال سوریه است و نام آن از اسم آردوابیگارا پایتخت سوریه گرفته شده سخت در اشتباه می باشند .

ایرانیان این ایالت پهناور را به سه قسمت تقسیم می کنند به این شرح : شیروان و شماخی و آذربایجان . استرابن در کتاب یازدهم خود این سرزمین را فقط به دو قسمت کوچک و بزرگ تقسیم کرده است . بطلمیوس و دیگر جغرافی دانان بزرگ و مشهر به طور کلی درباره این سرزمین تقسیماتی قائل نشده اند .

روز چهاردهم در مسیری که تپه و پشته بسیار داشت پنج فرسنگ پیش رفتیم . راهی که در این روز پیمودیم دنباله راه روزهای پیش در جهت شمال غرب بود . در طرف چپ از دشت وسیعی گذشتیم که میدان جنگ ایرانیان و عثمانیان بوده است . مردم محل به ما توده های عظیمی سنگ نشان دادند و گفتند در همین محل سلطلن سلیم پادشاه عثمانی پسر شاه سلیمان کبیر با شاه اسماعیل پادشاه صفوی جنگیده است .

راه پیمائی آن روز ما در آلاکو پایان یافت . ایرانیان می گویند این شهر را که بر اثر جنگهای ایران و عثمانی ویران شده هلاکو پادشاه تاتارها که قسمت بزرگی از قاره آسیا را زیر فرمان خود درآورد بنا کرد .

روز پانزدهم گرچه راه هموارتر و صاف تر از راه روز پیش بود ، بیشتر پیش نرفتیم ، و در مرند فرود آمدیم . مرند شهری زیبا و خوش منظر و خوبست و قریب دو هزار و پانصد خانه دارد ، و در داخل و بیرون آن باغهای بزرگ و دلگشا بسیار است . این شهر در آخر جلگه ای که به کوهی کوچک منتهی می شود واقع است . شهری است حاصلخیز و زیبا و رودخانه ای به نام زلولو از میان آن می گذرد ، و مردم آب این رودخانه را به جویهای کوچکی تقسیم کرده اند ، و از آنها برای آبیاری باغها و بوستانها و کشتزارهای خود استفاده می کنند . مرند از نخجوان آبادتر ، خوش منظرتر و پرجمعیت تر است و میوه هایش از نظر فراوانی و لطافت و مزه از میوه همه شهرهای سرزمین ماد بهتر است .

قرمزدانه یکی از فراورده های مرند است که به مقدار کم از صحرای اطراف شهر به دست می آید . قرمزدانه را فقط در هشت روز برج اسد جمع آوری می کنند . پیش از این مدت محصول به سبب عدم بلوغ کرم مولد آن نارس می باشد . کرمها در موعد معین برگهایی را که روی آن رشد و نمو کرده اند می شکافند و از میان می روند . ایرانیان به قرمزدانه کرمیس می گویند . این کلمه از کرم گرفته شده و چون این ماده از کرم در وجود می آید آن را بدین نام می خوانند .

بنا بر اندازه گیری و محاسبه ایرانیان مرند در سی و هفت درجه و پنجاه دقیقه عرض شمالی و هشتاد و یک درجه و پانزده دقیقه طول شرقی واقع است ، و برخی بر این عقیده اند که مرند همان شهری است که بطلمیوس آن را مانداگارانا نامیده است . چون مرند و نخجوان آن عظمت و شکوه نداشتند که از آنان نقشه برداری کنند دستور این کار را ندادم . این نکته نیز گفتنی است بنا به روایاتی که از ارامنه روزگاران قدیم نقل شده نوح پیغمبر در مرند به خاک سپرده شده و اصولا" نام این شهر از کلمه ای که در زبان ارمنی به معنی مدفن است اشتقاق یافته است . همچنین می گویند زمانی که هوا کاملا" صاف و زدوده از ابر و گرد و غبار باشد کوهی که کشتی نوح بر سر آن آرام گرفت دیده می شود ، و نیز می گویند به هنگامی که فضا کاملا" صاف و آسمان بی ابر باشد کوه آرارات از تبریز به چشم می نماید . منبع: وبلاک مانداگارانا

زنوزق مرند تاریخی‌ترین روستای پلکانی ایران

روستاهای ماسوله، ابیانه و پالنگان از زیباترین روستاهای ایران هستند. روستاهایی که نام و آوازه آنها به تمام جهان رسیده است. اما زنوزق باوجود این که تمام ویژگیهای این روستاها را یکجا در اختیار دارد هنوز ناشناخته و گمنام است. روستایی پلکانی مانند ماسوله، سنتی، مهربان و غرق در رنگ مانند ابیانه و محصور در بین کوههای بلند مانند پالنگان.

زنوزق تاریخی‌ترین روستای پلکانی ایران است که در مجاورت شهر زنوز قرار دارد. روستایی با 4 هزار جمعیت.با این که روستای زنوزق به گواه کارشناسان دولتی و خصوصی از بالاترین پتانسیل بالقوه در مباحث گردشگری برخوردار است اما گمنامی این روستا به واسطه عدم معرفی مناسب از سوی کارشناسان دولتی باعث شده است فعالیتهای متمرکز برای ارتقا وضعیت این روستا در مباحث گردشگری بسیار کم رنگ و کم اثر باشد.به طوری که این روستا علاوه بر میزبانی گردشگری نامتمرکز حتی به جز موارد نادر مورد بازدید جدی مسئولان دولتی قرار نگرفته است.

زنوزق در کنار شهر زنوز در 30 کیلومتری شمال غربی مرند واقع است

خیابان اصلی زنوز را به سمت شرق که طی کنید دورنمای یکی از زیباترین روستاهای ایران با حفظ تمام سنتها و آیین های خود متجلی می‌شود. روستایی پلکانی که در تمام حیاط و پشت بامهای آن طبق‌های برگه زردآلو دیده می‌شود.

روستایی که به درختان عظیم سپیدار ختم شده و به وسیله همین پوشش سبز و بلند از دیگر جاذبه‌های منحصر به فرد منطقه جدا شده است.صنعت نخست مردم این روستا مانند روستاهای زمهریر و درق تولیدات محصولات سردرختی مانند سیب، زردآلو و گردو است. رمه‌های گوسفند نیز در گوشه کنار دشتهای اطراف روستا دیده می‌شوند که برای مردم این روستا به منزله ثروتی عظیم محسوب می‌شوند.

از اولین کوچه سربالایی روستا به داخل می رویم. کوچه‌ها و خانه‌های این روستا به طرز عجیبی هویت تاریخی خود را حفظ کرده‌اند. شاید اگرهر گردشگری تنها چند قدم در این کوچه‌ها بردارد و چهره سوخته زنان و کودکان را کنار دیوارهای کاهگلی ببیتد زمان و تاریخ را فراموش کند.

آبی، سبز، نارنجی و گاه قرمز عمده‌ترین رنگی است که در لباس زنان این روستا به چشم می‌خورد. زنانی سختکوش و خندان. کمتر چهره‌ای در این روستا را بدون خنده می‌توان دید. با این که از لحاظ اقتصادی مردمان مرفهی نیستند اما طبیعت و زلالی آن، چنان صفایی به مردمان روستا داده است که در قرن 21 کمی غیرعادی به نظر می‌رسد.

زنوزق بی‌شک یکی از منحصربه‌فردترین روستاهای تاریخی و طبیعی ایران است . در این روستا خانه‌هایی دیده می‌شوند که مربوط به دوره های صفوی است. گورستان این روستا نیز حکایتهای زیادی دارد. سنگ نوشته‌هایی در این گورستان وجود دارد که با استناد به خورشیدهای حک شده‌اش می‌توان آن‌ها را به دوره‌های میترائیسم نسبت داد.

زنوزق روستایی است که مجموعه عوامل طبیعی و تاریخی آن، می‌تواند آن را به یکی از ممتازترین روستاها در مباحث فرهنگی و گردشگری تبدیل کند. امری که تا به حال محقق نشده است اما آنچه مشهود است سازمانها و ارگانهای مختلف که در صدر آنها گروه مشاورین «پرآسمون» دیده می‌شود تلاشهای گسترده‌ای را برای معرفی و رساندن این روستا به جایگاه واقعی خویش آغاز کرده‌اند.

مجموعه عواملی که در زنوزق گردهم آمده‌اند در هیچ روستایی حتی ماسوله وجود ندارد.».

بازدید کنندگان وگردشگران که از روستا دیدن کرده اند از مهمان نوازی وگشاده روی اهالی اظهار رضایت دارند.با توجه مناسبتهای انسانی و روابط اجتماعی این روستا بدون نیاز به انجام فعالیتهای فرهنگی نیز توان پذیرایی گردشگران داخلی و خارجی را دارد .


 
نویسنده: ابوالفضل روزی طلب ::: پنج شنبه 93/9/20::: ساعت 1:21 صبح

درباره مرند مرند‌ یکی از شهرهای شمالی آذربایجان شرقی است. این شهر د‌ر 65 کیلومتری شمال غربی تبریز و د‌ر محور ارتباطی اروپا و آسیای میانه به ویژه کشورهای ارمنستان، ترکیه و نخجوان جمهوری آذربایجان واقع شد‌ه است.

شهر مرند‌، یکی از قد‌یمی‌ترین شهرهای باستانی ایران به شمار می‌آید‌ که د‌ر گذشته یکی از آباد‌ترین شهرهای ایران بود‌، بطوری که آن را عروس آذربایجان لقب د‌اد‌ه‌اند‌.شاهد‌ این مد‌عا اشعار خاقانی شروانی است که د‌ر قرن چهارم هجری د‌رخصوص قالی مرند‌ سرود‌ه است.

ون مرا سند‌س است د‌ر استبرق شاید‌ ارقالی مرند‌ی نیست»

د‌ر مورد‌ نامگذاری و وجه تسمیه شهر مرند‌ نظرهای متفاوتی بیان شد‌ه است؛ که د‌ر زیر به برخی از آنها اشاره می‌شود‌؛

. د‌ر د‌ایرهًْ‌المعارف اسلامی آمد‌ه است؛ که مرند‌ د‌ر د‌وران اقتد‌ار حکومتهای کلد‌ه و آشور مرکز مهمی بود‌ه است. د‌ر آن روزگار د‌و قوم «ماد‌» و «ماننا» د‌ر آذربایجان استقرار د‌اشتند‌ و د‌ولت اورارتو د‌ر غرب و د‌ولت آشور از جنوب غربی حملاتی به این سرزمین می‌کرد‌ند‌.

حمد‌الله مستوفی می‌نویسد‌: مرند‌ شهری است که حتی پیش از تاسیس ماد‌ها وجود‌د‌اشته است و د‌ر بخشی از این منطقه اقوام ارمنی، گرجی‌نشین، کرد‌ و فارس زند‌گی می‌کرد‌ند‌.

. روایت است که مرند‌ از نام د‌ختر ترسایی به نام «مار» یا «ماریانا» گرفته شد‌ه است؛ زیرا سنگ بنای این شهر به د‌ستور ماریا گذاشته شد‌ه است. او کلیسایی د‌ر این محل ساخت که اکنون به مسجد‌ تبد‌یل شد‌ه است؛ به همین خاطر نام این شهر «ماریانا» خواند‌ه و بعد‌ها به «مروند‌»، «ماریانه» و سپس به مرند‌ مبد‌ل شد‌.

. د‌ر کتابهای جغرافیای تاریخی از این منطقه «موروند‌ا» و «ماند‌اگارانا» نام برد‌ه شد‌ه است و بطلمیوس، جغرافید‌ان یونانی از این ناحیه به همین نام یاد‌ کرد‌ه است.

. واژه مرند‌ از نظر علم‌ زبانشناسی، اُنوماستیک (توپونیمی)، د‌ر اصل «مارند‌» بود‌ه؛ یعنی محل زند‌گی «ماد‌» که رفته رفته بر اثر استعمال زیاد‌ مخفف شد‌ و به صورت «مرند‌» د‌ر آمد‌.د‌ر بیشتر نوشته‌های ترکی، قوم ماد‌ را به نام «مار» نوشته‌اند‌،. برپایه این نظریه واژه ماد‌ د‌ر زبان ترکی به «مر»، «مار» و «مای» تبد‌یل شد‌ه است؛ ویلیامز جکسون، د‌ر سفرنامه خود‌ مرند‌ را پایتخت شهرستان «واسپورگان» که یکی از حکومتهای الیگرشی د‌وره ساسانیان بود‌ه است، د‌انسته و بازماند‌ه آتشکد‌ه قلعه خاکستری مرند‌ د‌لیل آن است.

د‌ر فتح آذربایجان به د‌ست اعراب د‌ر جنگهای سالهای 18 تا 22 (هـ . ق) مرند‌ نیز مثل شهرهای د‌یگر ایران به د‌ست مسلمانان افتاد‌؛ اما از سال 160 (هـ .ق) به بعد‌ تا مد‌تی به د‌ست رواد‌یان افتاد‌. بطوری که د‌ر قیام بابک خرم‌الد‌ین این شهرستان جزو قلمرو او بود‌ و حتی محمد‌ رواد‌ی از او اطاعت می‌کرد‌.

حمد‌الله مستوفی، د‌ر عظمت شهر مرند‌ می‌افزاید‌؛ مرند‌ شهر بزرگی بود‌ و د‌ور تا د‌ور آن بارویی با 800 گام ساخته شد‌ه بود‌. اما اکنون (قرن ششم هـ .ق) نیمه‌ای از آن برجاست

پیش از اسلام

یر اساس اسناد اورارتویی، سابقه? شهرنشینی در مرند تا اواسط هزاره? سوم قبل از میلاد می‌رسد، در حالی که در تپه‌های باستانی «گرگر»، ظروف سفالی و ابزارهایی از هزاره? پنجم قبل از میلاد دیده شده‌است. هم‌چنین در تپه? خاکستری (قلعه? مرند) نیز آثاری از هزاره? چهارم قبل از میلاد به دست آمده‌است. «ولادیمیر مینورسکی» با استفاده از نظر باستان‌شناسان، این قلعه? خاکی فروریخته را از سلسله قلاع خاکی اورارتویی می‌داند.

آن‌چه از مدارک و نظرات باستان‌شناسان و مورخین به دست می‌آید، این است که شهر مرند در روزگار پادشاهی مادها از رونق بسیاری برخوردار بوده و به دلیل اهمیت خاصی که در ایالت آتورپاتکان داشته، همواره مورد توجه حکومت مرکزی بوده‌است. هم‌چنین در دایرة‌المعارف اسلامی آمده‌است که مرند مرکز حکومت اقوامی مهم در دوره? «کلده» و «آشور» بوده‌است



پس از اسلام

آن‌چه که از مدارک تاریخی بر می‌آید، فتح آذربایجان به دست اعراب در سال‌های 18 تا 22 هجری قمری صورت گرفته‌است، اما مورخین اسلامی از مرند برای نخستین بار در سال 160 هجری نام برده‌اند. بنا به نوشته? بلاذری، مرند در هنگام فتح آذربایجان، قریه? کوچکی بود که «ابوالبیعت حلبس» به آبادی آن‌جا همت گماشت و پس از او پسرش محمد در سال 200 هجری، حاکم مرند شد و برای توسعه? شهر کوشش بسیار کرد. این مرد فرهنگ دوست، دلیر و شجاع بود و بنا به نوشته? طبری، او شعرهایی به زبان فارسی آذری داشته که در آذربایجان معروف بوده‌است.

در روزگار قیام بابک خرمدین به سال 201 هجری، شهر مرند سال‌ها یکی از مناطق تحت نفوذ وی بوده‌است. چند سلسله? مهم و محلی در این زمان بر مرند حکومت می‌رانده‌اند که از جمله? آن‌ها «سالاریان»، «روادیان» و «شدادیان» را می‌توان نام برد. در اواخر قرن چهارم هجری، در کتاب‌های «حدودالعالم» و «صورة‌الارض»، از مرند به عنوان شهری آباد یاد شده‌است و ابوعبدالله مقدسی نیز مرند را شهری مستحکم نامیده و حمدالله مستوفی در نزهةالقلوب نوشته‌است: «مرند شهر بزرگی است که دور بارویش 800 گام است و باغ‌های پرمیوه دارد. بالاخره شاردن، سیاح فرانسوی می‌نویسد: «مرند شهر خوبی است و دارای 2500 باب خانه و باغچه می‌باشد و بوستان‌هایش بیش‌تر از عمارت و آبادی است»‍. هم‌چنین بسیاری از مورخین اسلامی از جمله ابن حوقل بغدادی، یاقوت حموی، حمدالله مستوفی قزوینی، ابراهیم اصطخری، الفداء قزوینی، ناصر خسرو قبادیانی، ابن واضح یعقوبی، یحیی بلاذری و ابن خرداذیه، همگی در کتب خود از مرند یاد کرده و آن را توصیف کرده‌اند.

در سال 602 هجری قمری، مرند در یک یورش سهمگین توسط گرجیان به ویرانی کشیده شد و در سال 622، «سلطان جلال‌الدین خوارزمشاه» در مرند استقرار یافت.

در دوره? ایلخانان بر رونق و آبادی مرند افزوده شد. به طوری که بنای کاروانسرای آیراندیبی و قلعه? هلاکو در شمال مرند نیز از بناهای اواخر دوره? ایلخانی، یعنی زمان ابوسعید بهادرخان به سال 731 است که کتیبه? محراب مسجد جامع مرند نیز شاهد این مدعاست.

مرند در زمان حکومت امرای محلی قراقویونلوها، محل پیکارهای مختلفی واقع گردید. در سال 807 هجری، مرند به دست سپاهیان «میرزا ابوبکر گورکان» غارت گردید. قرایوسف در سال 809، پس از جنگ با ابوبکر در مرند، زمستان را اتراق کرد. در سال 837، شهر مرند پس از نبردی طولانی بین آق‌قویونلوها و تیموریان به دست آق قویونلوها فتح گردید. جهانشاه میرزا قرایوسف، هنگام جنگ با برادر خود -اسکندر میرزا- در مرند اقامت گزید. در دوره? صفویه، هنگام جنگ بین شاه تهماسب صفوی با عثمانیان، مرند مرکز فرماندهی سپاه ایران بود. در سال 1011 هجری، شاه عباس صفوی حکومت مرند را به «جمشید سلطان دمبلی» سپرد. در سال 1014 تا 1016 در هنگام جنگ بین صفویه و عثمانیان، شاه عباس مدتی در مرند مستقر شد. در بین سال‌های 1045 و 1135 هجری، شهر مرند در جنگ‌های بین ایران و عثمانی مورد تعرض و قتل و غارت قرار گرفت. در زمان ضعف دولت صفویه و حکومت نادرشاه افشار، شهر مرند به دست حکام خاندان دنبلی اداره می‌شد. در دوره? زندیه، کریم خان زند در سال 1205 هجری توانست آذربایجان، از جمله مرند را از دست حکام محلی درآورد. در دوره? قاجاریه نیز حسین خان دنبلی حاکم مرند و خوی از فتحعلی شاه قاجار پذیرائی کرد. در زمان عقد معاهده? ترکمانچای به سال 1243، نماینده? عباس میرزا با «پاسکویچ»، فرمانده? روسی در مرند ملاقات کرد. در دوره? مشروطیت، سردار ملی سال‌ها در مرند با «میرزا حسین خان یکانی» و «رضاقلی سرتیپ یکانی» فرزند «زال خان» روابط نزدیک داشته‌است. از دیگر مجاهدین آزادی خواه دوره? مشروطیت در مرند از اشخاص زیر می‌توان نام برد: «میرزا عیسی حکیم‌زاده»، «اسماعیل یکانی»، «نورالله یکانی»، «حبیب‌الله شاملوی مرندی»، «حاج ابراهیم ذوالفقارزاده»، محمدولی صراف»، «حاج حسین صراف»، میرزا محمود»، برادران «میرزا صابر مرندی» معروف به مکافات، صاحب روزنامه? مکافات به سال 1327 هجری در خوی، «حاج جلال مرندی»، «محسن خان»، «مصطفی خان اسفندیاری»، «حاج ملاعباس واعظ قره‌آغاجی»، «حاج علی‌اکبر صدیقی»، «میرزا کریم‌زاده» و «میرزا نصیر رئیس‌السادات» و پسرش «میرزا احمد رئیس‌السادات»]

جغرافیا

شهر مرند در ناحیه? شمال غربی استان آذربایجان شرقی و در شمالی‌ترین منطقه? ایران واقع شده‌است که از سمت شمال و جلفا، از سمت شرق به ارسباران، از سمت جنوب به تبریز و شبستر و از سمت مغرب به استان آذربایجان غربی محدود شده‌است. این شهر در 45 درجه و 46 دقیقه? طول شرقی و 38 درجه و 26 دقیقه? عرض شمالی قرار گرفته‌است و حدود 20 کیلومتر مربع وسعت دارد

مردم

اهالی شهر مرند، همانند ساکنان سایر نواحی استان آذربایجان شرقی، به زبان ترکی آذربایجانی و با لهجه? محلی خود سخن می‌گویند.

شهر مرند نسبت به شهرهای دیگر استان، بیشتر جنبه? تجارتی دارد. به‌طوری‌که بیشترین پاساژها و مراکز خرید پس از مرکز استان در این شهر قرار دارد. افزودنی است که بزرگترین بازار مدرن شمال غرب کشور در این شهر در حال ساخت می‌باشد.

کشاورزی در این منطقه ترکیبی از باغداری و کشت گندم و جو است. از محصولات مهم این شهر می‌توان به گیلاس، زردآلو، گلابی و سیب اشاره کرد.

مطابق نوشته‌های تورات، مادر حضرت نوح(ع) در مسجد بازار مرند مدفون است. برخی نیز بنای شهر مرند را به امر دختر ترسائی به نام «ماریا» می‌دانند و بنای اولیه? مسجد جامع فعلی مرند را نیز، کلیسایی می‌شمارند که وی بنا کرده‌است و نام مرند را هم برگرفته از نام ماریا با اندکی تغییر می‌دانند.

آثار با ارزش د‌یگری هم به لحاظ تنوع گرد‌شگری د‌ر شهرستان مرند‌ وجود‌ د‌ارد‌. از این آثار می‌توان کلیسای سنت هرپیسمیه مربوط به قرن سیزد‌هم میلاد‌ی د‌ر کلیسای سهرقه (که به نامهای سهرل و سنت هوانس)، بقعه سلطان سنجر زنوز مربوط به قرن پنجم و ششم میلاد‌ی، تپه باروج و تپه خاکستری است.از بلند‌ترین قله کوههای این منطقه می‌توان از کوه علمد‌ار ـ فلک د‌اغی (قله میشو) کوه سنگ‌بوران و گچی قالاسی نام برد‌.

کاروانسرای مرند‌این کاروانسرا یکی از جاذبه‌های گرد‌شگری مرند‌ است که د‌ر 13 کیلومتری مرند‌ و د‌ر سر راه جلفا و د‌ر د‌شت الـــکی (هلاکو) واقع شد‌ه است. این نقطه تاریخی و د‌ید‌نی نیز د‌ر سال 730 (هـ .ق) د‌ر د‌وره‌‌ی ابوسعید‌ بهاد‌رخان ایلخانی بنا شد‌ه است؛ که یکی از باشکوه‌ترین بناهای زمان خود‌ محسوب می‌شد‌ه است. روایتی وجود‌ د‌ارد‌ که کاروانسرای مذکور به جهت نزد‌یکی و هم‌نامی با هلاکو، مقر حکومتی هلاکوخان مغول بود‌ه است. ساختمان این بنا را به هلاکو نسبت می‌د‌هند

صنعت قالی‌بافی در شهر مرند به صورت کارگاهی و در روستاها به صورت تک‌بافی، یکی از مشاغل فراگیر مردم به شمار می‌رود و محصولات آن‌ها در طرح‌ها و نقش‌های متنوع و بافت‌های گوناگون به بازارهای داخلی و خارجی عرضه می‌شود

از دیگر صنایع دستی شهر مرند، بافت انواع سبدها برای حمل نان و میوه از ساقه? گندم است که به نوبه? خود از شهرت زیادی برخوردار است.

محصولات سرامیک، در چند کارگاه شهر زنوز تولید می‌شود. استادکاران سرامیک زنوز، از نوعی خاک مرغوب (کائولن یا خاک چینی) استفاده می‌کنند و به نقاط دیگر جهت فروش، صادر می‌نمایند. علاوه بر کارگاه‌های سرامیک‌سازی، کارگاه‌های سفال‌گری نیز در بعضی از مناطق شهر مرند و روستاهای اطراف وجود دارند.


 
نویسنده: ابوالفضل روزی طلب ::: پنج شنبه 93/9/20::: ساعت 1:19 صبح

آثار باستانی مرند

شهرستان مرند شامل ده ها اثر باستانی و تاریخی است که متاسفانه اکثر این آثار در لیست اماکن تاریخی سازمان میراث فرهنگی ثبت نشده و به حال خود رها شده اند که با توجه به این بی توجهی اکثر این مناطق توسط یغماگران باستانی حفر گردیده و آثار کشف شده آن ها به یغما رفته است و از دیگر سو عدم مرمت و بازسازی و حفاظت از این آثار و بی توجهی مسئولین موجب از بین رفتن بسیاری از آثار تاریخی این شهرستان گردیده است.

خلاصه ای از آثار تاریخی مرند به این شرح می باشد:

قلعه چراگاه امیر

بنای هرزندجدید

قلعه زنوزق

قلعه هولاگو

گورستان هزاره اول عریان تپه

گورستان هزاره اول

گورستان النجق

قلعه میاب مرند

قلعه دوکجان

حمام قاضی

کاروانسرای قینر

حمام حاجی موسی

حمام دیزج علیا

مسجد بازار

گورستان هزاره اول یکان سعدی

گورستان قدیمی یکان علیا

قلعه یامچی

امامزاده یکان سفلی

امامزاده اردلان

قلعه لیوار

قبرستان قدیمی خرابه مرکید

قلعه گردو اصلی کندی

مسجد جامع مرند

کاروانسزای هلاکو

امامزاده ابراهیم

مسجد امام

گورستان بناب

گورستان تاریخی ابرغان

گورستان تاریخی کوهناب

کاروانسرای شاه عباسی

گورستان تاریخی گلین تپه

گورستان تاریخی قربان دیزج

کاروانسرای شاه عباسی

گورستان تاریخی محبوب آباد

گورستان قریبار

گورستان تاریخی زرغان

گورستان قدیمی انامق

قلعه چق

قلعه چق

گورستان تاریخی هرزند عتیق

کاروانسرای شاه عباسی

کاروانسرای مرند

امامزاده علمدار

امامزاده احمد

قلعه روستای هرزند عتیق

آرامگاه پیر مرند

قلعه باروج

کلیسای موجومبار

مقبره میرزا محمد حسین فانی زنوزی                                                                               با تشکر از سلیت مرندی ها


 
نویسنده: ابوالفضل روزی طلب ::: پنج شنبه 93/9/20::: ساعت 1:15 صبح

مفاخر مرند


 
 

مفاخر مرند
شهید رحمت الله اوهانی زنوز

[تصویر:  65abf254-cf78-4012-9d78-8167782d15b7.jpg]

فرمانده محور عملیاتی لشگر مکانیزه 31 عاشورا اولین فرزند یک خانواده مذهبی در روستای زنوز مرند متولد شد و تحت تربیت پدرومادرش قرار گرفت . پس از طی مراحل کودکی ، در سن هفت سالگی در دبستان بابک(سابق) شهرستان مرند ، شروع به تحصیل کرد و تحصیلات خود را تا مقطع راهنمایی در مدرسة سعدی ادامه داد . به علت فقر مالی خانواده ، قادر به ادامه تحصیل نشد . تواضع بیش از حد او همگان را متعجب می کرد . در اواخر سال 1356 ، به خدمت سربازی رفت و بعد از آموزش مقدماتی در پادگان ( عجب شیر ) ، به بیرجند و از آنجا به تهران اعزام شد . زمانی که در تهران بود ، انقلاب اسلامی مردم ایران وارد مرحله ی حساس وسرنوشت سازی شده بود با آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران ، در شهریور ماه 1359 ، با کاروان متشکل از پاسداران وبسیجیان مرند ، عازم مناطق جنگی شد . پس از اتمام مأموریت ، مسئولیت هلال احمر مرند به وی واگذار شد . در سال 1360 ، با دومین اعزام کاروان سپاه تبریز به مناطق جنگی رفت و با مسئولیت فرمانده گروهان عملیاتی ، در شکست محاصره آبادان حضور داشت . پس از بازگشت به زادگاهش ، در مقابل اصرار اطرافیـان مبنـی بر ماندن در شهر می گفت : « از امام زمان خجالت می کشم که در اینجا بمانم . » به دنبال آن ، شهید اوهانی از هلال احمر مرند استعفا کرد و دوباره به جبهه رفت . در عملیات فتح المبین ، با سمت فرمانده گروهان در خدمت جنگ بود و پس از مرخصی کوتاهی ، دوباره به جبهه جنوب بازگشت . در عملیات بیت المقدس ، به عنوان مسئول محورخط در عملیـات شرکت داشت .شهید اوهانی در عملیات والفجر مقدماتی ، مسئولیت تیپ عاشورا را به عهده داشت . در عملیات والفجر 4 ، فرماندهی محور عملیاتی تیپ عاشورا با او بود و در عملیات خیبر ، محور عملیاتی لشکر عاشورا را اداره می کرد . در این عملیات بود که حمید باکری ، یکی از دوستان بسیار نزدیکش به شهادت رسید .سال 1364 ، در طی عملیات والفجر 8 ، در فاو زخمی شد و به ناچار چند روزی را در مرخصی بود ، ولی تحمل نیاورد و دوباره به منطقه عملیات بازگشت ، در حالی که هنوز زخمهایش مداوا نشده بود . رحمت الله در نامه های خود که برای اعضای خانواده می نوشت ، بسیار فروتن و متواضع بود و در تمام صحنه همی جنگ وانقلاب حاضر بود ونقش به سزایی داشت .. بعد از عملیات والفجر 8 که رحمت الله پس از مجروحیت به ناچار چند روزی را در مرخصی به سر برد ، علی رغم اصرار اطرافیـان برای شرکت در عملیاتهای کربلای 4 و 5 ، به منطقه بازگشت . در عملیات کربلای 4 بود که بر اثر اصابت ترکش خمپاره شصت در منطقه شلمچه ، در تاریخ 5 دی 1365 ، به شهادت رسید . پیکرمطهرش در روستای زنوز مرند به خاک سپرده شده است.

بیایید در مصرف آب صرفه جویی کنیم

RE: مفاخر مرند
اسماعیل یکانی

از دانشمندان معاصر، ادیب و شاعر آزادیخواه، و قاضى عالیمقام در 1266 در قصبه یکان مرند متولد شد. تحصیلات خود را در ادبیات فارسى و عربى و فلسفه و منطق و فقه اصول و ریاضیات و هیئت در تبریز به اتمام رسانید. در جوانى جزو مدرسین درجه اول حوزه علمیه تبریز شد. پس از شروع نهضت مشروطیت وى در صف آزادیخواهان قرار گرفت و از ارکان اصلى نهضت مشروطیت در آذربایجان بود. در قیام آذربایجان علیه حکومت استبدادى محمد علیشاه به زعامت ستارخان و باقرخان. میرزا اسمعیل خان با سردار و سالار همکارى نزدیک داشت و در حقیقت مشیر و مشار آنها بود. بعد از سقوط تهران و خلع محمد علیشاه قاجار، وى در تبریز روزنامه مهم و معتبرى به نام تبریز دائر کرد. پس از چندى روزنامه را به میرزا حسین خان کمال واگذار کرد و خود به تهران آمد و با غالب جرائد آزادیخواه و تندرو همکارى مى‏نمود. در 1299 در دولت میرزا حسن پیرنیا مدیریت و مسؤولیت روزنامه نیمه رسمى ایران به او واگذار شد و قریب یک سال روزنامه ایران را به طور یومیه انتشار مى‏داد. پس از آن همکارى مطبوعاتى خود را با مجله طوفان آغاز نمود و سلسله مقالاتى در زمینه تجددخواهى در آنجا تحریر و چاپ کرد. یکانى در 1306 به دعوت على‏اکبر داور به شغل قضایى اشتغال ورزید و مستشار دیوان جزاى عمال دولت (دیوان کیفر) شد. در محاکمات تیمورتاش در 1311 یکى از قضات محاکمه کننده بود. در 1321 در محاکمه مختارى و عمال نظمیه رأى دادگاه او را انشاء کرد و تحقیقا اساس محاکمه توسط او انجام گرفت. در 1323 یکانى رئیس کل دیوان کیفر شد و چند سالى در آن سمت بود تا به ریاست شعبه تمیز منصوب شد. آخرین سمت قضایى او ریاست دادگاه تجدیدنظر انتظامى قضات بود. یکانى یکى از دانشمندان بزرگ ایران بود و شعر هم مى‏سرود. آثار فراوانى از خود باقى گذارد از جمله کتاب مبسوطى به نام نادره ایام خیالى دیگر فرهنگ منظوم فارسى و فرانسه است. کسروى کتاب دین و شئون را نوشته او مى‏داند که شیخ اسدالله ممقانى به نام خود چاپ کرده است. وى یکى از خوشنویسان درجه اول در خط نستعلیق بود و مرقعاتى که از وى باقیمانده حکایت از این حقیقت دارد. یکانى در 1353 در هشتاد و نه سالگى در تهران درگذشت. در اواخر عمر از قدرت جسمانى و حافظه قوى برخوردارى کامل داشت. بهترین و صالح‏ترین شخص براى تنظیم تاریخ کامل مشروطیت ایران بود که متأسفانه این امر مهم را انجام نداد. یکى از فرزندان وى علم طبابت آموخت و پزشک و جراحى انساندوست بود که در بیمارستان بانک ملى سمت‏هائى احراز کرد. فرزند دیگر وى علم حقوق خواند و در شهردارى تهران مقام مدیر کلى گرفت.

بیایید در مصرف آب صرفه جویی کنیم
تبلیغات متنی

RE: مفاخر مرند
پرفسور محمد حسین مرندیان

فرهیخته شهرمان مرند؛ افتخار ایران زمین، محمد حسین در سال 1315 در مرنددیده به جهان گشود,. با وجود70سال سن دست از خدمت به جامعه پزشکی بر نداشته ود ر خدمت تشنگان علم ومعرفت می باشند. ایشان عضو انجمن پزشکان کودکان ایران می باشندانترنای بیمارستان پارس، متخصص کودکان از فرانسه ، استاد نمونه دانشگاه شهید بهشتی که عمری را در جنوب شهر تهران سالیان دراز در بخش کودکان بیمارستان لقمان حکیم به بیماران مستمند و دردمند خدمت میکرده و با وجود بازنشستگی از سه سال قبل هنوز بطور رایگان روزهای سه شنبه هر هفته در بیمارستان لقمان به دانشجویان پزشکی خدمت گذار می باشد و «آخرین مطالب ژنتیک »را در دست تهیه و چاپ دارند .جناب آقای پرفسور محمد حسین مرندیان متخصص اطفال علی رغم گذشت سالها از بازنشستگی ایشان ولی کماکان با نیت و انگیزه خیرخواهانه و بدون چشم داشت مالی ومادی، در جهت ارائه خدمات درمانی به بیماران و همچنین در جهت تعالی علم و دانش پزشکی تلاش وافری می نمایند که لازم است ضمن تجلیل از این استاد فرزانه و گران سنگ، شیوه وروش ایشان راالگویی مثبت تلقی و قدردان باشیم .
قسمت کوچکی از ارادتمندی ایشان به اهل بیت و انسان دوستی ایشان را به زبان یکی ازشاگردانش:روز 28 صفر بود .کشیک اینترنی اطفال بودم ..صبح زنگ زدند پایون که بیابید پروفسور داره بیمارها را ویزیت می کنه .پروفسور مرندیان پیرمرد 70 ساله ای بود که از اساتید بازنشسته دانشگاه محسوب می شد (حسین می گفت تو کودکی پروفسور او را از مرگ نجات داده) که تیپ اکادمیک داشت ..کروات می زد قهوه می خورد ..معمولا دوشنبه ها یکساعتی می امد و یکساعت در کلاس بیماریها و گرافی ها راتوضیح می داد..ولی ان روز دوشنبه نبود ..روز تعطیل ..ساعت هفت صبح پروفسور بیمارستان چیکار می کنه.؟
من وعلی دوان دوان رفتیم بخش ..از راهرو رد می شدیم پروفسور را دیدیم که داشت کودکی را معاینه می کرد .ولی قیافه اش با روزهای دیگر فرق داشت .کرواتش را نبسته بود . با یک حزن وسکوت همه کودکان را تا ساعت دو بعد از ظهر معاینه کرد ..تنها ده دقیقه استراحت کرد( انهم با استکان چایی ویک تیکه نان بربری و پنیر) ….برایم سوال بود ..از رزیدنتها پرسیدم :چی شده ..که پروفسور امروز اینطوری امده ..رزیدنت ارشد گفت : پروفسور به احترام پیامبر امروز امده بود وکودکان را ویزیت کرد…

بیایید در مصرف آب صرفه جویی کنیم
مشاهده وب‌سایت کاربر یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ

RE: مفاخر مرند
پروفسور جبار خلفی(استاد)

[تصویر:  j.khalafi.jpg]

پروفسور جبار خلفی در سال 1331 در شهرستان مرند در استان آذربایجانشرقی متولد شد و تحصیلات متوسطه را در شهرستان مرند به پایان رساند ، مدرک لیسانس را از دانشگاه تبریز(در سال 1354)، فوق لیسانس از دانشگاه منچستر انگلستان(1355)و مدرک دکتری را نیز از دانشگاه منچستر انگلستان(درسال 1357 ) اخذ نمود. از اسفند ماه سال 1357 در دپارتمان شیمی دانشکده علوم دانشگاه ارومیه بعنوان استاد یار شیمی آلی شروع به کار نمود ، در سال 1371 به مرتبه دانشیاری و در سال 1378 به مرتبه استادی ارتقاء یافت و هم اینک بعنوان هیئت علمی در گروه شیمی دانشکده علوم دانشگاه ارومیه مشغول به فعالیت می باشند .

بیایید در مصرف آب صرفه جویی کنیم
مشاهده وب‌سایت کاربر یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ

RE: مفاخر مرند
دکتر اسماعیل حسن زاده

دکتر اسماعیل حسن زاده به سال 1348ش. در روستای ارسی از توابع شهرستان مرند در استان آذربایجان شرقی متولد شد . تحصیلات 4 سال دوره ابتدایی را در مدرسه زادگاه خود گذراند و در پی مهاجرت خانواده به مرند ، کلاس پنجم را در دبستان نور اسلام به پایان رساند . دوره راهنمایی تا متوسطه را به ترتیب در مدرسه لقمان حکیم و دبیرستان شهید حسن زاده مرند گذراند .
در سال 1367ش. در رشته تاریخ دانشگاه شهید بهشتی پذیرفته شد و در سال 1371ش. به دریافت مدرک کارشناسی نائل آمد . دوره کارشناسی ارشد را در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی گذراند و در سال 1373ش. از پایان نامه خود با عنوان «روابط خارجی آق قویونلوها» دفاع کرد .
مقطع دکتری را در سال 1374ش. در دانشگاه شهید بهشتی آغاز کرد و در سال 1380ش. از پایان نامه خود با عنوان «نقش فرهنگ سیاسی نخبگان در خود کامگی شاهان از قرن چهارم تا ششم هـ . ق.» دفاع کرد و به اخذ درجه دکتری نائل آمد .
سوابق آموزشی
دکتر حسن زاده تدریس را از دبیرستان های تهران در سال 1371ش. آغاز کرد . با پذیرش در مقطع دکتری و در حین تحصیل به تدریس در دانشگاه آزاد واحد شبستر و مرند و نیز گروه تاریخ دانشگاه شهید بهشتی اشتغال داشت . ایشان پس از خاتمه تحصیلات به عضویت هیأت علمی گروه تاریخ دانشگاه الزهرا پذیرفته شد و هم اکنون در دوره تخصصی خود یعنی قرون چهارم تا ششم تاریخ ایران مشغول به تدریس است .
سوابق پژوهشی
ایشان پژوهش را از همکاری با مرکز اسناد انقلاب اسلامی آغاز کرد و مدتی مدیر گروه تاریخ منطقه ای مرکزاسناد انقلاب اسلامی بود . در حال حاضر با پژوهشکده امام خمینی همکاری دارد . همین امر سبب شد حوزه مطالعات وی به دو بخش تاریخ میانه ایران و تاریخ معاصر از سال 1340ش. تا انقلاب اسلامی تقسیم شود. هم اکنون نیز مدیریت داخلی مجله علمی - پژوهشی علوم انسانی دانشگاه الزهرا را بر عهده دارد .
تالیفات ایشان:
- تاریخ ترکمانان قراقویونلو و آق قویونلو در ایران – تهران ، سمت
- تاریخ مرند از مشروطه تا انقلاب اسلامی - زیر چاپ
- تحلیلی بر پیدایش و تکوین حزب ملل اسلامی - زیر چاپ.
دکتر حسن زاده درباره تاریخ و نقد تاریخی معتقد است:
مطالعات و پژوهش های تاریخی بدون توجه جّدی به مقوله نقد و نقد تاریخی میسر نخواهد شد . نقد تاریخی به دلیل بهره مندی از شیوه های مختلف ، خواننده را به لایه های گوناگون متن رهنمون می کند. این لایه ها چنان در هم پیچیده شده است که خواننده در نگاه سطحی تصور می کند آنچه مورخ می گوید ، همین است که درقالب حروف ،کلمات و جملات آمده اند . اما مهم تر از آنها اندیشه نهفته در لایه های مختلف متن است . اگرلایه ها و سطوح متون تاریخی را همچون متون فلسفی به لایه های پیچیده شده پیاز تشبیه کنیم بی راهه نرفته ایم . رشته ای که می تواند این لایه های بافته شده را از هم جدا سازد ، نقد تاریخی است که متاسفانه در کشور ما مهجور مانده است. پیش زمینه رونق نقد تاریخی ، نقد مطالعات و پژوهش های تاریخی است. برای مثال درک تاریخی محققانی که مطالعات گسترده در باره جامعه شناسی تاریخی یا اندیشه سیاسی دارند با کسانی که به رشته های دیگر تسلط چندانی ندارند متفاوت خواهد بود. زیرا عالمی که علاوه بر تاریخ به علوم دیگر نظیر جامعه شناسی یا علوم سیاسی مسلط است ، در باز کردن لایه ها و کشف سطوح مختلف وقایع تاریخی ، توفیق بیشتری خواهد یافت .


 
نویسنده: ابوالفضل روزی طلب ::: پنج شنبه 93/9/20::: ساعت 1:7 صبح

تصاویر ناب از مراسم شبیه خوانی عاشورای 93 روستای قره تپه

[تصویر:  IMG_5348.JPG]

[تصویر:  IMG_5220.JPG]

[تصویر:  IMG_5091.JPG]

[تصویر:  IMG_5035.JPG]

برای دیدن تصاویر بیشتر اینجا کلیک کنید

تا توانی یکدل و یکرنگ باش


 
<   <<   81   82   83   84   85   >>   >
 
 
 

موضوعات وبلاگ

 

لوگوی دوستان

 

درباره خودم


میاب دان بیر سس

ابوالفضل روزی طلب
اینجانب ابوالفضل روزی طلب در 13شهریور سال 1342 در روستای میاب از توابع شهرستان مرند متولد شده ام. از کودکی عاشق شعر و ادبیات و معارف دینی و قرآنی می باشم، امیدوارم به لطف الهی بتوانم خدمتی هر چند ناقابل به هموطنانم انجام داده باشم.
 

حضور و غیاب

 

اشتراک