سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 تعداد کل بازدید : 808203

  بازدید امروز : 31

  بازدید دیروز : 136

میاب دان بیر سس

 
توانگرى در غربت چون در وطن ماندن است و درویشى در وطن ، در غربت به سر بردن . [نهج البلاغه]
 
 
نویسنده: ابوالفضل روزی طلب ::: دوشنبه 94/5/26::: ساعت 1:55 صبح

عکس هایی از روستای میاب

نویسنده :مصطفی مطصفوی
تاریخ:سه شنبه 12 دی 1391-11:50 ق.ظ

ادامه مطلب...

 
نویسنده: ابوالفضل روزی طلب ::: دوشنبه 94/5/26::: ساعت 1:53 صبح

یادی از پدر

نویسنده :مصطفی مطصفوی
تاریخ:شنبه 30 خرداد 1394-09:55 ق.ظ

 

 

..............................................................................................................................................

خدا رحمتش کند. ابوالفضل عمو مرد بسیار بذله گو و بشاش و دوست داشتنی بود. در دلها برای خودش جا باز کرده بود.

هرگز خاطره های شیرین این مرد عزیز از خاطره ها فراموش نخواهد شد.

انشاالله با کمک فرزندان عزیزش بویژه با همکاری آقا مصطفی زندگینامه این مرد نازنین سفر کرده را در آینده نزدیک درج 

خواهیم کرد.


 
نویسنده: ابوالفضل روزی طلب ::: دوشنبه 94/5/26::: ساعت 1:45 صبح
نویسنده :مصطفی مطصفوی
تاریخ:شنبه 30 خرداد 1394-10:00 ق.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

خوب نگاه کنید شانه تخم مرغ نیست بادست بشر هم کنار هم چیده نشده اند این مکان نیز مثل
خانه وکاشانه ما انسانها صاحب و خالقی دارد .و یکی از مخلوقات خداوند این بنا را ساخته و بصورتی که میبینید در دل طبیعت استتار کرده که از دست مخربین در امان باشد . 
که من وشما ودیگران و........اگر چنانچه اتفاقی آن را یافتیم (لانه کبک ) را عرض میکنم بخاطر چند گرم گوشت وتخم کبک آنجا را تخریب نکرده وبه طبیعت و محیط زیست آسیب نرسانیم. 
چون حیوانات و پرندگان نیز برای خود عالمی دارند.بیایید عالِم باشیم و عالم آنهارا ویران نکنیم.و خود آنها را شکار نکنیم.وبرای اطلاع از عواقب چنین اعمالی به عاقبت شکارچیان نظری بیفکنیم که آنها نیزبه نوعی خود واطرافیانشان در طول زمان شکار شده اند .چون به نا حق هستی گرفته اند .هستی شان بر باد رفته.باشد که همه با هم بکوشیم خود مجری -و برای دیگران مبلغ حفظ طبیعت و محیط زیست باشیم.
..........................................................................................................
با سلام و بهترین آرزوها برای دوست بسیار عزیزم جناب آقای مصطفی مصطفوی
از مشاهده اسم شریفتان در جمع وبلاگ نویسان میاب خیلی خوشحال شدم
و با اشتیاق مطالب زیبا و دلسوزانه حضرتعالی را با اجازه شما در وبلاگ خودم
برای استفاده بیشتر عاشقان فرهنگ و ادبیات و هنر و طبیعت میاب آوردم.
سلامتی و توفیق روز افزون ان دوست و برادر گرامی آرزوی قلبی ماست.

 
نویسنده: ابوالفضل روزی طلب ::: دوشنبه 94/5/26::: ساعت 1:35 صبح

تقدیر پایگاه مقاومت بسیج شهدای میاب از اینجانب ابوالفضل روزی طلب و برادر غزیزم سلمان روزی طلب به خاطر همکاری در 

برگزاری دومین یادواره شهدای میاب  که  در عصر روز دوشنبه مورخ 94/05/19  در مسجد ملا نوروز میاب بر گزار شد.

....................................................................................................................................

سلمان روزی طلب-ابوالفضل روزی طلب


 
نویسنده: ابوالفضل روزی طلب ::: جمعه 94/5/23::: ساعت 1:22 صبح

مجاهد قفقازی مشهد اسماییل میابی که بود؟ برای شناخت این مرد بزرگ و انقلابی که نامش زینت بخش صفحات تاریخ آذربایجان است به کدام آثار تاریخی مراجعه کنیم.

................................................................................................................................

 

 

یکی از ترفندهای نیروهای سلطنت طلب دوران استبداد صغیر برای مبارزه با مجاهدین تبریز بستن راه های ارتباطی این شهر بود تا با کمبود آذوقه و کالاهای اساسی مشروطه خواهان تبریزی تضعیف گردند و تن به شکست دهند.در این بین راه تبریز – جلفا از اهمیت بسیار فراوان تری برخوردار بود و در صورت بسته شدن مردم تبریزازکمبود بسیاری ازکالاهای اساسی و ضروری رنج می بردند.ودرکل بنا بر گفته ژانت آفاری، مشروطه پژوهش برجسته ،این راه شریان حیاتی مقاومت تبریز بود و مواد غذایی ،مهمات و مبارزان داوطلب از قفقاز از طریق آن وارد تبریز می شدند(21 )

ادامه مطلب...

 
نویسنده: ابوالفضل روزی طلب ::: جمعه 94/5/23::: ساعت 1:1 صبح

وجه تسمیه روستاهای ایراندیبی و گلین قیه مرند

وجه تسمیه‌ی آیران دیبی(عریان تپه)

بر خلاف نظر آقای جلالی در صفحه 303 کتاب (تاریخ مرند ) که آیران دیبی را (ته دوغ!) معنی کرده است ، باید گفته شود که نام این روستا هیچ ربطی به دوغ و ماست نداشته وندارد!

وجه تسمی? اصلی نام روستا ار آنجا گرفته شده است که بالای کوه نزدیک آیران دیبی روستایی قرار داشته به نام (آیران ) یا (آیراند) که هنوز خرابه های آن روستا وجود دارد.

     اهالی یا به علت خرابی های جنگ و یا برودت زیاد روستای بالای کوه و نیز مشکل تردّد به بالای تپه ، خانه های خود را به پائین کوه منتقل کرده و روستای جدید خود را (آیران دیبی) یعنی کنار و ته روستای آیران ، نام نهاده اند.  متأسفانه در جغرافیای رسمی کشوری آمده اند (آیران دیبی) را که حامل بار قدمت روستا بوده به (عریان تپه) که حامل بار منفی خشکی ولم یزرعی منطقه است ، تبدیل کرده اند !********************************************************************

        وجه تسمیه‌ی روستای گلین قیه

هر چند عمر روستا به 300-400 سال قبل بر می گردد. اما یکی از مناطق مهم مرند است که گویش بومی آن مورد بحث زبان شناسان قرار دارد. با اینهمه نام روستا  می رساند که هر چند روستا به دست اسماعیل نامی از هرزنات ایجاد شده که اسماعیل ونوه نتیجه های او به زبان هر زنی گویش دارند ، ولی معلوم نیست که چر اسماعیل تاتی زبان سیصد – چهارصد سال قبل اسم روستا را (گَلَن قیه – تخته سنگ در حال فرود ) گذاشته است! در ضلع شمال غربی روستا و بالای بلندای تپه تخته سنگ بزرگی است که  گویی در حال فرود است واحتمال دارد که در سالهای آینده با شسته شدن پای تخته سنگ ، به پائین فرو افتد.در محاوره عامیانه گَلَن قیه به گلین قیه که آنهم ترکی است تغیر یافته است .(گلین قیه – تخته سنگی به شکل عروس)

*************************************************************


 
نویسنده: ابوالفضل روزی طلب ::: جمعه 94/5/23::: ساعت 12:56 صبح

زندگینامه مختصر افتخار عالم تشیع و ایرا ن و آذربایجان ومرند مرحوم آیه الله العظمی حجت کوه کمری

      مرجع بزرگ عالم تشیع حضرت آیت الله العظمی سید محمد حجت کوه کمری مرندی*

    مرند در گذر عمر دیر پای خود، پرورش دهنده ی صدها عالم دینی، علمی و هنری بوده است. مرند به علت قرار داشتن در چهار راه حوادث، بارها تخریب وبارها بازسازی شده است اما به علت قرار داشتن در نزدیکی شهرهای بزرگ مثل تبریز ونخجوان، فدا شده چراکه خانها جهت مرکز گریزی میخواستند خان نشین های خودرا دورتر ازحکام اصلی تشکیل دهند.در نتیجه این شهرها ازجمله تبریز رفته رفته گسترش یافته و مرند از توسعه افتاده است، در نتیجه می توان گفت که مرند هزینه نزدیکی به تبریز را با قهقرا رفتن و تحلیل رفتن علمی و اقتصادی خود پرداخت کرده و می کند.

   وقتی عبدالرشید باکویی جغرافی دان قرن هفتم هجری در صفحه 110 کتاب ( تلخیص الآثار و عجایب الملک القهار )اعلام می کند که مرند دارای مدرسه عظیمی می باشد که به دست آتابیک اسماعیل بنا شده است ، یعنی وقتی مرند در 700-800سال قبل دارای مدرسه عظیم که با تاکید باکویی، دنیا دیده و جهانگرد، روی کلمه ی عظیم، اینطور به نظر می رسد که این مدرسه می بایست بغیرازطلبه خانه ومکتبخانه ی متداول باشدیعنی چیزی در حد یک دانشگاه امروزی باشد ، در قرون 14-13-12 به وضعی می افتد که محصلین علمی اش به تبریز و تهران و محصلین دینی اش به خوی و تبریز روی می آورند.

در نتیجه یا خود این عزیزان کم لطفی کرده و خود را خویی و یا تبریزی معرفی کرده اند و یا تذکره نویسان کم لطفی کرده بدون توجه به مسقط الرأس خانواده ی آنها، فقط به دلیل اینکه چند صباحی در شهر دیگری سکونت داشته و یا وفات نموده اند آنها را خویی و تبریزی و ... معرفی نموده اند.

  از جمله آقای دکتر عقیقی بخشایش در صفحه 138 جلد اول کتاب (مفاخر آذربایجان) ملا مهر علی فدوی ( سراینده شعر خدایی ها علی بشر کیف بشر) را( ملا مهر علی فدوی خویی )معرفی می کند و آقای محمد کمالی وحدت در کتاب ( زندگی نامه ملا مهر علی ) متأسفانه او را ( ملا مهر علی تبریزی خویی زنوزی! ) معرفی می کند، حالا دراین میان نقش مرند چی شده معلوم نیست؟!درحالیکه مسجدی که ایشان درآن به منبر می رفت هنوز درخیابان پروین اعتصامی وبانام (مسجدملامهرعلی ) موجوداست!

 دکترعقیقی باز در صفحه 118 کتاب مفاخر آذربایجان سید حسن حسینی زنوزی را خویی معرفی می کند و در همان صفحه زنوز را از توابع خوی دانسته و می نویسد ( زنوز خوی! ) و در زیر نویس همان صفحه می نویسد: ( زنوز قصبه ای است میان مرند و تبریز در 18 کیلومتری شمال مرند ...!)

   آقای مسعود عالم پور رجبی در صفحه هفت کتاب میراث فرهنگی آذربایجان، در معرفی آبشار روستای عیش آباد ، عیش آباد را از توابع شبستر می نویسد و فکر نمی کند که درتاریخی نه چندان دور خود شبستر کلا تابعه ی مرند بوده، حالا چگونه عیش آباد از پس رشته کوه میشو می تواند مال شبستر باشد؟!

حجت الاسلام میرزا احمد مدرس که اهل روستای لیوار است و تا اوایل انقلاب با نام میرزا احمد ملایی در پشت مسجد حاجی تقی مرند سکنی داشته و در مسجد فوق و مسجد علی صلوات به منبر می رفت در تالیف کتاب ( سردار رشید اسلام، بریده ی اسلمی) خود را احمد مدرس تبریزی! معرفی می کند! گویا منسوب شدن به شهر های بزرگ ، شخصیت بزرگتری را هم نصیب فرد می کند!! و ده ها مثال دیگر وجود دارد که برای اجتناب از طولانی شدن مطلب آن ها را بوقت دیگری موکول می کنیم.

   یکی از اعاظم علوم دینی شیعه، که دارای شهرتی جهانی می باشد، آیت الله العظمی سید محمد حجت کوه کمری است که متاسفانه در کتاب ها او را نیز تبریزی معرفی کرده اند و حتی آبادی کوه کمر را جزو توابع تبریز شمرده اند ( از جمله در کتاب مفاخر آذربایجان جلد 1-صفحه317) که می بایست اعلام نمود کوه کمر از توابع مرند است نه تبریز و کسانی که پسوند زنوز و کوه کمر و... را دارند مرندی هستند نه تبریزی و خویی از جمله آیت الله العظمی کوه کمری.

   آیت الله العظمی سید محمد حجت کوه کمری در سال 1310هجری قمری در خانواده ی علمی و مذهبی آیت الله سید علی کوه کمری به دنیا آمد که با 25 پشت، نسب به امام زین العابدین علیه السلام می رسانند. ابتدای تحصیل بخشی از علوم قدیم و جدید را از محضر پدرش مرحوم آیت الله سید علی که خود فقیهی زاهد و تحصیل کرده ی حوزه ی علمیه نجف اشرف بود، استفاده می کند. در بیست سالگی جهت تکمیل علوم رهسپار حوزه ی نجف شده از محضر اساتید ، آیات عظام سید کاظم طباطبایی و شریعت اصفهانی، قوچانی، گنابادی و ... خوشه چینی می کند.

   پس از مدتی اقامت در نجف به علت تفاوت آب و هوای عراق با آذربایجان، دچار بیماری ریوی شده، به تبریز بر می گردد و پس از چندی و به دست آوردن سلامتی دوباره رهسپار نجف می شود. در نجف ضمن تحصیل مدارج علمی و مذهبی بالاتر، تدریس هم می کند، در جلسات تدریس او فضلای فرهیخته ای حضور به هم می رسانند.متاسفانه پس از سالها اقامت در نجف، باز دچار عود بیماری شده، دوباره به ایران وحوزه علمیه تازه تاسیس قم بر می گردند. تقوا و علم سید محمد حجت، آقای حایری(موسس حوزه ی علمیه قم ) را شگفت زده می کند به نحوی که ایشان امامت نماز جماعتی که در حرم حضرت معصومه داشتند را به آقای حجت ارجاع داده و ایشان را یکی از دو وصی خود قرار می دهند.

      پس از وفات مرحوم شیخ عبدالکریم حایری، زعامت حوزه علمیه قم به عهده ایشان می افتد و ایشان جزو مراجع ثلاث ( خوانساری-صدر-حجت)قرار گرفته و در واقع شخص اول مرجعیت عالم تشیع می شود.آیت الله العظمی حجت تالیفات زیادی دارند از جمله کتاب های البیع، الوقف، الوقت، الصلات، جامع الاحادیث و الاصول و... و...

    آیت الله حجت وقتی نحوه ی زندگی طلاب تازه وارده به قم را مشاهده می کند تصمیم به ساخت مجتمعی برای اقامت و تحصیل آنها می گیرد، در نتیجه مسجد و مدرسه ی عظیم علمیه ی حجتیه را بنا می نهند که این مدرسه به عنوان پایگاهی برای سربازان مکتب امام زمان (عج) در می آید.

ساده زیستی و پرهیز از تشریفات از خصایص مرحوم آیت الله العظمی حجت کوه کمری بود به نحوی که سعی داشتند همچون سایر مردم بلکه در حد حقیر ترین آنها زندگی کنند.

  آیت الله حجت هوش فوق العاده ای داشتند به نحوی که می فرمود اگرمن از 20 سال قبل حدیثی از کتاب 110جلدی بحارالانوار را خوانده باشم، می توانم با شماره حدیث ؛ صفحه ی آن را بازگو کنم.

   آیت الله حجت کوه کمری نسبت به تربیت و تحصیل بچه ها، حتی دخترهایشان حساسیت و اهتمام فراوان داشتند. حدود یک هفته قبل از فوتشان، به معتمدین خود می گویند که مهر مرا در حضورم بشکنید، اطرافیان خود داری می کنند که عمر آقا دراز باد، انشاالله بهبودی حاصل شده و سال ها از این مهر استفاده خواهید فرمود، اما ایشان اسرار می کنند که این آخرین بیماری من است و سپس امر کردند تفالی شود. قرآن را آیت الله سید احمد زنجانی گشودند ، آیه ( له دعوه الحق)(1) آمد، آیت الله حجت فرمود: خدا مرا دعوت کرده و باید بروم و حاضرین مجبور به شکستن مهر شریفش شدند.

   در نهایت ظهر روز دوشنبه 29 دی ماه 1331 شمسی فرمودند که تربت سیدالشهدا را بیاورند و در حالیکه آن را با آب نیسان مخلوط کرده و میل می کردند فرمودند: خدایا شاهد باش که آخرین توشه من از دنیا، تربت سید الشهدااست. لحظاتی دست به سینه گذاشته از جا بلند شده و تعظیم کرده و احترام گذاشتند، بعد رو به قبله دراز کشیده جان به جان آفرین تسلیم کردند. بدن مبارک او پس از تشییع عظیم مردم قم در مدرسه حجتیه به خاک سپرده شد، روحش شاد باد.

*************************************************************

  *) نشریه ی شماره223 خوش خبربهمن1388بقلم سیدمرندی

1-      سوریه مبارک رعد 14  

  2- برداشت آزاد از کتاب صاحبان فقه و حکومت ( زیر نظر استاد مجید جعفری تبار ) 

..............................................................................................................................................................................
باتشکر از وبلاگ دکتر میر هدایت سید مرندی

 
نویسنده: ابوالفضل روزی طلب ::: جمعه 94/5/23::: ساعت 12:47 صبح

http://marandim.persiangig.com/1ay.pngتحقیق از:دکترسیدمرندی                

خلیل خان گلین قیه ای (هرزنی)

مبارز آزادی خواه

خلیل خان گلین قیه ای (هرزنی)

   یکی از مبارزان آزادیخواه مرند  که خودجوش مبارزه کرد ودرگمنامی ازدنیا رفت ودر کتابی از او نامی ونشانی باقی نماند، خلیل خان گلین قیه ای ویا هرزنی است.(کسروی درتاریخ آذربایجان دریکی دو مورد ازاو یادکرده است)خلیل خان در روستای گلین قیه زندگی می کرد. زمانی که کشور ایران وبخصوص آذربایجان درزیر سم ستوران قشون روس بود وآنها به کوچکترین بهانه ای وارد خاک ایران می شدند وکاری هم ازدست دولتمردان وابسته ونالایق قاجاری برنمی آمد، خلیل خان بطور خودجوش، با یک تفنگ شکاری کهنه، در روستائی دورافتاده، کمرهمت بربسته وبرای مبارزه باقشون متجاوز روس سربه کوه وصحرا می گذارد.

   روستای گلین قیه درنزدیکی جاده‌ی نظامی جلفا به مرند قراردارد. نظامیان روس جهت رسیدن به تبریز برای دفع مشروطه خواه ها مجبور به گذر از این جاده واز نزدیکی روستای گلین قیه بودند. هرکدام از روس های تک رو که درتیررس تفنگ خلیل خان قرار می گرفت کشته ویا مجروح می شد. خلیل خان پس از درگیری،  بعلت آشنائی با کوه ها براحتی می توانست خودرا برهاند.

آوازه‌ی خلیل خان دراطراف واکناف پیچیده بود. روس ها هرچه می کردند نمی توانستند براو دست یابند. برای سراو جایزه تعیین کردند وبرای پیداکردن ردپائی ازاو، جاسوس های ایرانی خودرا به تکاپو واداشتند تا او وکسانی را که به او تسلیحات وغذا می رسانیدند شناسائی ودستگیربکنند. یکی از جاسوس های معتمد روس حاجی حسین اهل روستای شجاع بود. روس ها باراهنمائی اویک گلین قیه ای به نام محمدعلی وکیل را دستگیر وشکنجه می دهند تا جای خلیل خان را نشان دهد ولی چون موفق به کشیدن سخنی نمی شوند خانه‌ی خلیل خان را به آتش کین سپرده وخانه‌ی اورا به تلی از خاکستر تبدیل می کنند.

   خلیل خان حدود سه سال در کوه ها ی اطراف، در غارها وزیر سنگ ها می خوابد. غذا وتسلیحات خودرا توسط یک دوست کرّابی بنام(محمدعلی کرابی) ودرشرق دره- دیز درروستای قره گؤز ازفردی بنام(حاجی رضا) دریافت می کند. بیشتر محل اسکان او کوههای دوُوَن کراب وکله زور بود.

    گلین قیه ای ها عقیده دارند، وقتی خلیل خان دریکی از شبهای سرد زمستان به غاری پناه می برده با دسته ای از اجنه روبرو می شود، شش ماه با آنها زندگی می کند!(اما آقای رحمانی نوه‌ی پسری خلیل خان می گوید شبی پدربزرگم به غاری پناه می برد اما با انعکاس وپژواک قدم هایش درسکوت غار، دچار رعب وهراس شده وپا بفرار می گذاردولی روستائیان آرزوهای باطنی شان رادرزندگی با اجنه می یابند)

خلیل خان درمجموع 9 نفر از سالداتهای روس را کشته بود. بخصوص می گویند روزی سه سالدات روس  درکوه ها دنبال او می گشتند. در بالای گذرگاهی باو می رسنداورا نشناخته و از اوسراغ خلیل خان را می گیرند. او بادادن نشانی اشتباه ، آنها را به بن بستی کشانیده وهرسه را می کشد.

   بعدها محمد علی وکیل چون شناخته شده بود زیر فشارروس ها وبه طمع جایزه آنها، حاضر به همکاری می شود. ولی پس از رفتن روس ها وبعلت طرد روستائیان ، وضعیت اقتصادی اش خراب شده ومجبور به رفتن به در خلیل خان ودرخواست کمک مالی می شود. حاجی حسن شجاعی جاسوس روس هاهم پس ازرفتن روس ها دچار آتش خشم روستائیان شده وازبین می رود.

خلیل خان باسردارماکو دوست بوده وسردارماکو چند بار برای میهمانی به منزل او آمده بود. خلیل خان در اواخر عمر که با فعالیت فرقه مصادف بود با همشهری خود(ژنرال کاویان)هم دوست می شود.

خلیل خان طبع شعرهم داشت وصدها بیت ازاشعارترکی وفارسی او درسینه وزبان های روستائیان می گردد. خلیل خان در1225 بدنیا آمده وپس از102 سال عمر در 1327 وفات یافته ودرقبرستان بالائی گلین قیه بطرف کراب مدفون است. خانواده‌ی خلیل خان، نام خانوادگی رحمانی را برگزیده اند.

 

 

.............................................................................................................................................................................
با تشکر از وبلاگ دکتر میر هدایت سید مرندی

 
نویسنده: ابوالفضل روزی طلب ::: پنج شنبه 94/5/22::: ساعت 1:40 صبح

مراسم دوّمین یادواره ی شهدای میاب ومیزاب باحضور بنیادشهیدوسپاه پاسداران شهرستان مرند واهالی بخش هرزندات وپایگاههای حوزه رمضان شهرزنوزوسایرمسولین شهرستان باحضور آیت ا...حاج آقا  شیخ عیّاس کمالی وجانشین فرماندهی محترم سپاه مرند واهالی محترم وفهیم روستاهای میاب ومیزاب برگزارگردید.

دوّمین یادواره شهدای روستای میاب19   مردادماه1394 -مکان :مسجدملانوروزمیاب

ادامه مطلب...

 
<      1   2   3   4   5   >>   >
 
 
 

موضوعات وبلاگ

 

لوگوی دوستان

 

درباره خودم


میاب دان بیر سس

ابوالفضل روزی طلب
اینجانب ابوالفضل روزی طلب در 13شهریور سال 1342 در روستای میاب از توابع شهرستان مرند متولد شده ام. از کودکی عاشق شعر و ادبیات و معارف دینی و قرآنی می باشم، امیدوارم به لطف الهی بتوانم خدمتی هر چند ناقابل به هموطنانم انجام داده باشم.
 

حضور و غیاب

 

اشتراک