(مزار شهدای میاب)
وبلاگ «مزارشهدای میاب» به صورت خودکار از وبلاگهای معتبر فارسی دریافت و با ذکر منبع نمایش داده شده است همچنین مسولیت مطالب آن بر عهده نگارنده آن میباشد و وبلاگ سیتی هیچ گونه مسولیتی در قبال محتوای مطلب «سیمای میاب» ندارد.
بازدید امروز : 56
بازدید دیروز : 136
پست با عنوان «مزارشهدای میاب» از وبلاگ «سیمای میاب» به صورت خودکار از وبلاگهای معتبر فارسی دریافت و با ذکر منبع نمایش داده شده است همچنین مسولیت مطالب آن بر عهده نگارنده آن میباشد و این سایت هیچ گونه مسولیتی در قبال محتوای آن ندارد.
(مزار شهدای میاب)
وبلاگ «مزارشهدای میاب» به صورت خودکار از وبلاگهای معتبر فارسی دریافت و با ذکر منبع نمایش داده شده است همچنین مسولیت مطالب آن بر عهده نگارنده آن میباشد و وبلاگ سیتی هیچ گونه مسولیتی در قبال محتوای مطلب «سیمای میاب» ندارد.
با عرض سلام
روستای میاب راه اندازی شد .
امیدوارم که ما را در پر بار کردن سایت روستایمان
یاری دهید.
فرم اطلاعات مربوط به شهدا |
||
الف) اطلاعات فردی |
|
ب) عکس شهید |
1- نام و نام خانوادگی شهید |
عسگر یوسفی |
|
2- وضعیت تأهل |
مجرد |
|
3- تاریخ تولد |
|
|
4- محل تولد(شهر – استان) |
|
|
5- تحصیلات |
|
|
6- مدت حضور در جبهه |
|
|
7- شرکت در عملیات ها |
|
|
8- دفعات جانبازی |
|
|
9- مسئولیت های قبل از شهادت |
|
|
10- آخرین مسئولیت شهید |
|
|
11- محل شهادت |
خرمشهر |
|
12- نام آخرین عملیات |
بیت المقدس |
|
13- تاریخ شهادت |
10/2/1361 |
|
14- علت شهادت |
رزم در جبهه |
|
15- مزار شهید |
|
|
16- شغل و صنف |
|
|
ج) وصیت نامه شهید: بسم الله الرحمن الرحیم فلیقاتل فی سبیل الله الذین یسرون الحیوة الدنیا بالاخرة و من یقاتل فی سبیل الله فیقتل او یغلب فسوف نوتیه اجرا عظیما مومنان باید در راه خدا با آنانکه حیوة مادی دنیا را بر آخرت گزیدند جهاد کنند و هر کس در جهاد براه خدا کشته شد یا فاتح گردید زود باشد که او را (بهشت ابدی ) اجر عظیم دهیم. حضور شریف فرزند گرامی اسلام، برادر عزیزم محمد سلام و درود ما و من بر خانواده و مومنان باد. ای محمد امید است که به مانند نام پاکت از تبار پاکان باشی هر چند که اطمینان دارم هستی و امیدوارم بیشتر از این باشی و دست و دلت یکی باشد که شرط اخلاص مومنین چنین است برادرم از اینکه بدون اطلاع شما را ترک کرده و آبادان آمدم و در این مدت نیز نتوانستم حضور مبارکتان نامه بنویسم و از احوال شریفتان و خانواده با خبر شوم عذر و پوزش می خواهم برادرم از طرف من به تمام بچه ها سلام برسان و روی تک تک شان ببوس و به زن داداش نیز سلام مخصوص سلام برسان. برادر عزیزم از اینکه به شما در آمدن به آبادان متوسل به دروغ شدم خیلی معذرت می خواهم چون چاره ای نبود و دشمن به پیشروی و یا لااقل در خاک ما نفوذ کرده بود و باید جلودارش می بود برادرم روحیه بسیار بسیار ضعیف می باشد و چون بی ایمان است فقط تیراندازی بلد جز آن هیچ چیز دیگر را نمی داند ولی به هرحال جنگ جنگ است و دشمن دشمن است و باید با آن مبارزه کرد برادرم از من اصلا نگران نباشید من روی تانگ کار می کنم و مشغول مبارزه هستیم یکی هم که با ماشین بزرگ مهمات حمل می کنم. اصلا نگران نباشید باورکنید که خداوند نگهبان همه مومنان و مبارزان است برادرم باور کنید که دشمن چیزی نیست و دفع کردنش نیز آسان است اما نمی دانم چه دستهایی در کار است که دشمن تا اینجا یعنی تا 7 تا 8 آبادان آمده ولی نیرو نرسیده است. الحمدالله الان نیرو زیاده داریم جای نگرانی اصلا نیست. حدود چهار پنج ماه پیش دشمن خودش تا آبادان رسانده بود ولی حالا 7 تا 8 کیلومتر عقب نشینی کرده و ضعیف و خار شده است به لطف پروردگار متعال. باوری برادرم بزودی می آئیم و دیداری تازه می کنیم یکی هم اینکه اصلا حرفهای رادیو بغداد باور نکنید بیشرفها خیلی خیلی دروغ می گویند به خدا قسم 99/99 در صد حرفهایش دروغ می باشد. برادرم به همکارانت از قول من سلام برسان و به آنها بگو که بابا زیاد از روحانیت انتقاد نکنید دم از مبارزه با امپریالیسم نزنید اگر براستی مرد میدان هستید بفرمائید که به خدا قسم امپریالیسم با تمام قدرتش در اینجا هست و در مقابل آن تجهیزاتی که دارد هیچ نمی داند چه کار کند چون ما بالاترین قدرت ها را داریم و آن هم خداست. بگو آخر چرا این همه جر زدن چه کاری برای این کشور کرده اید که عملا ما هم شما را تحسین کنیم. آخر انسان باید انصاف داشته باشد اگر ایمان هم نداشته باشد لااقل بقول امام حسین آزادمرد باشد دیگر چقدر انتقاد پول ملت را گرفتن و کار کردن با آنهمه انتقاد کردن و خیانت کردن و کم کاری کردن انصاف نیست باور کنید که خیانت است و آب به آسیاب دشمن ریختن است چه نفعی این گروهکها برای ما داشته اند جز به آتش کشیدن کردستان جز فتنه و فساد بر پا کردن – جز ستون پنجمی در همین شهر آبادان آخر چکار کرده اید که این همه ناراضی هستید یعنی شما این قدر بینش ندارید که بفهمید اگر نفت که آمریکا به زور می برد اگر به آمریکا ندهید بالاجبار با دست صدام کافر پالایشگاه به آتش می کشد خوب این چیزی ست که ثابت شده است و باید در مقابل آن مقاومت باید کرد زیاده عرض ندارم برادرم خواهش می کنم که به همکارانت بگو که خوشبین باشید و امید به خداوند داشته باشید به همه احوالپرسان به خصوص مریم و عابدین و خانواده و عمه خانم و میرزا علی عمو سلام ما را برسان و احوالپرسی کن بیش از این مزاحم نمی شوم انشاء الله اول فروردین می آئیم. خداحافظ شما باد – پیروز باد امت مسلمان ایران
|
||
د) زندگینامه باسمه تعالی شهید عسگر یوسفی در پاییز سال 1338 در یک خانواده مذهبی واقع در روستای میاب 45 کیلومتری مرند دیده به جهان گشود دوران ابتدایی را در همان روستا و دوران راهنمایی و متوسطه را به علت شغل پدر به ترتیب در تهران و مرند سپری کرد وی دوران کودکی بسیار شیرینی داشت و پس از این دوران وارد دبستان در همان روستا شد و دوره ابتدایی را به خوبی پشت سر گذراند و به علت شغل پدر دوره راهنمایی را در تهران با موفقیت به پایان رسانید و باز به علت شغل پدر به همراه خانواده به مرند آمده و در دبیرستان سیدزاده تحصیلات دوره متوسطه را هم به پایان رساند. چون پایان تحصیلات ایشان همراه با پیروزی انقلاب اسلامی ایران بود و ایشان نقش مهمی در دبیرستان و هدایت گروههای مبارز داشت و از طرف دیگر دانشگاههای کشور تعطیل بودند بنابراین ایشان تصمیم گرفتند وارد تربیت معلم شوند و آن دینی که نسبت به جامعه داشت ادا کند و پس از فارغ التحصیلی از تربیت معلم به زادگاه خود برگشت و ادامه خدمت به روستائیان نمود و چون ایشان دفاع از خاک و ناموس را یک وظیفه انسانی و دینی و ملی می دانستند افتخاری اعزام به جبهه های جنگ گردید و پس از سه ماه حضور در جبهه مجروح شده و مجددا به همان شغل ادامه داد و مجددا در اسفند ماه 1361 به جبهه اعزام گردید و در جبهه شلمچه خرمشهر حضور فعال داشت و در تاریخ 25/2/61 بر اثر اصابت ترکش خمپاره و قطع پای راست به پشت جبهه اعزام و در تاریخ 26/2/61 بعلت خونریزی شربت شهادت نوشید. روح بلندش شاد
|
||
ه) نحوه شهادت:
بسم ربّ الشهداء و الصدیقین سلام بر جبهه سلام بر یادگاران سالهای دفاع مقدس سلام بر قتلگاه شلمچه،سلام بر اذان خط شلمچه،سلام بر چفیه های معطر،سلام بر خون مطهر،سلام بر کربلا های مکرر،سلام بر ویلچرهای خستگی ناپذیر،سلام بر بجا ماندگان سر به زیر،سلام بر وصیّت نامه ها،سلام بر نصیحت نامه ها و سلام و سلام بر بچه های پایگاه،کاشکی می شد شهدا را دوباره زنده کرد و از آنان از حال و هوای جبهه پرسید. نمی دانم شاید این چیزها امروز قدیمی شده،شاید امروز باید بیشتر فکر زندگی بود،شاید این چیزها کهنه شده اما راستی ما نباید بدانیم میراث خوار چه کسانی هستیم؟ ما نباید بدانیم این تابوتهای چوبی که هنوز فوج فوج به پرچم سه رنگ می پیچند از کجا می آیند؟ نباید بدانیم آنها برای چه رفته اند و ما چرا مانده ایم. به خواهرم می گویم که باید افتخار کنند که یکی از اعضاء خانواده شان در این را کشته می شود. پیروزی از آن ماست چون حق با ماست. (از وصیت نامه شهید اسرافیل مختاری میاب) باری پدرم از شما باز معذرت می خواهم که بدون اطلاع شما به آبادان آمدم تا در خدمت اسلام و در خدمت وطن باشم.پدرم هر شب قرآن را بخوانید،مخصوصاً سوره نساء و توبه را بخوانید و معنی و تفسیرهای آیت ا... طالقانی را از کتابخانه ام در بیاورید و مطالعه کنید. (از وصیت نامه معلم شهید عسگر یوسفی میاب)
|
همانطور که قبلا ذکر شد از فرهنگیان دلسوز و با گذشت و معلم بزرگ اخلاق مرحوم شادروان محمد صادق مرادی یکی از مدرسین با فرهنگ این روستا بود. او اولین معلمی بود که قلم به دست تک تک بچه های این روستا داده است ‘ محبت و مهربانی این شخصیت در دل تمام محصلین این مدارس جای دارد . این معلم دلسوز و بخشنده در کارهای عام المنفعه نیز همیشه پیشقدم بود. زمانی که جهاد سازندگی اقدام به لوله کشی آب آشامیدنی به روستا کرد ایشان در دامنه زمین زراعی خود که چشمه ای کوچک بود وقف نمود تا آب آن را وارد لوله کرده و به روستا هدایت کنند. همچنین بخشش و هدیه زمین ارث پدری خود به خانه بهداشت که این مرکز در سال1367 به همت اهالی و با هزینه دولت و کمک مردمی راه اندازی شد.
نامبرده در فرازی از وصیتنامه اش مینویسند:
« آنطور که باید به مردم خدمت کنم نتوانستم امیدوارم از قصورات بنده بگذرند»
دوستانی که اطلاعات بیشتر و جامع دارند ما را در کامل کردن مطلب یاری کنند.
روانش شاد و راهش پر رهرو باد.
استاد گنجعلی صباحی
یکی از بزرگترین مردان ادبیات نثر ترکی آذری می باشند، استاد در دوم بهمن 1285 در روستای میاباز توابع شهرستان مرند پا به عرصه جهان گشود. ایشان برای زنده نگه داشتن زبان و ادبیات آذربایجان سر از پا نمی شناختند و همیشه در پی ارتقای فرهنگ آذربایجان بودند و در اواخر دهه چهل و اوایل دهه پنجاه تا انقلاب اسلامی ایران به همراه چند تن از دوستان محفل دوستلار گوروشو را تشکیل می دهد که محل تجمع ادبا و شاعران از جمله شهریار بود. و شعرها و نوشته هایش راد ر مجله های یولداش، وارلیق، اولکلر ، اینقلاب یولیندا، یئنی یول چاپ می شدند با تخلص گ. دونمز،بعد از شروع دهه شصت نیز در اکثر محافل ادبی و هنری حاضر بودند وآموخته های خویش را به جوانان منتقل می کردند و بالاخره این چراغ جاویدان ادبیات ایران و آذربایجان در سال 1368 چشم از جهان فروبست و به ابدیت شتافت. یادش گرامی.
نگاهی به زندگی و آثار صمد صباحی کارگردان بزرگ سینمای ایران
صمد صباحی یکی از هنرمندان بزرگ ایران است که در کارگردانی تئاتر و سینما و نیز بازیگری از افراد معروف و موثر در تاریخ نمایش ایران و آذربایجان به شمار میرود. صمد صباحی در بهمن 1293 شمسی در شهر مرند چشم به جهان گشود. خانواده او از روستای میاب مرند بود که پدرش جهت کار در آنسوی ارس به شهر گنجه رفت و آمد می کرد. او برادر کوچک استاد گنجعلی صباحی پدر نثر نوین ترکی آذربایجانی است. وی در سال 1317 پس از گذراندن تحصیلات تئاتری در تکنیکوم تئاتر شوروی به ایران بر میگردد و در شهرهای کوچک ایران مثل مراغه و مرند نمایشهایی را اجرا می کند. در سال 1320 نمایش "اود گلینی" (عروس آتش) نوشته جعفر جبارلی را در تبریز به اجرا میگذارد. صباحی در تبریز آکتورال های (حقیقت) ایران (تبریز) را تشکیل داده و به عنوان کارگردان، سرپرست گروه به فعالیت تئاتری مشغول می شود.بعد چندی، عمده فعالیت تئاتری خود را در هیئت هنرپیشگی انجمن روابط فرهنگی ایران و شوروی (شعبه تبریز) و بعدها در گروه تئاتر دولتی آذربایجان وابسته به فرقه ی دموکرات آذربایجان متمرکز می کند.
صباحی بین سالهای 1321 تا 1323 نمایشنامه های آرشین مال آلان، کمدی موزیکال مشدی عباد، آبی ورابی، کمدی موزیکال اللی یاشیندا جوان، قاچاق نبی-نمایشنامه 1905- جان جور صمد و ... را کارگردانی کرد. پس از انحلال فرقه حدود سه سال از فعالیت باز می ماند. سال 1328 – به تهران رفته و در تئاتر پارس به عنوان کارگردان تئاتر مشغول کار می شود. در همین سالها است که مجبور می شود برادر بزرگ و نویسنده و هنرمند اما در مانده ی خود یعنی گنجعلی صباحی را که تازه از زندان و تبعید آزاد شده است را زیر بال و پر بگیرد. صباحی در تهران به تعلیم بازیگران جوان پرداخت و رفته رفته به سینما هم رو آورد و نخستین فیلم خود را در سال 1332 با نام مشدی عباد به روی پرده برد.
کارهای سینمایی دیگر او عبارتند از گمگشته (1332) چشم عشاق (1337) آرشین مال آلان (1339) آلیش دختر کولی (1341) سر کش (1343) گنج و رنج (1346) فردای باشکوه (1347) آخرین نبرد با شرکت ایلوش معروف در سال 1351.
صباحی در برخی از این فیلم ها به عنوان بازیگر نیز حضور داشت. صمد صباحی در سوم تیر ماه 1357 در تهران درگذشت
منبع: هفته نامه خوش خبر – شنبه 27 فروردین 1390 – شماره 332
با تشکر از شما همشهریان عزیز
مدیر سایت
میاب یکی از روستاهای استان آذربایجان شرقی است که در دهستان هرزندات شرقی بخش مرکزی شهرستان مرند واقع شدهاست.
(این بخش به مرور کامل میشود)
.................................................................................
با تشکر از سایت میاب و با تشکر از دوست بزرگوارم آقای احد علمی
+ نوشته شده در پنجشنبه سیزدهم بهمن 1390ساعت 21:48 توسط محمد باقر فتحی
....................................................................................................................
با تشکر از دوست عزیزم آقای احد علمی
[ طراحی : وبلاگ اسکین ] [ |
بسم رب الشهدا والصدیقین
بسیج شهدای میاب در نظر دارد در تابستان1394 دومین یادواره شهدای روستای میاب و میزاب را بر گزار کند لذا ازکلیه ی میابیها ومیزابیهای عزیز و علاقه مندان به شهدای عزیز خواهشمنداست در صورت هرگونه همکاری بافرمانده پایگاه شهدای میاب آقای ابراهیم روحانی میاب تماس بگیرند این پایگاه آماده هرگونه نظر وپیشنهاد شما عزیزان میباشد
افراد مورد نیاز در اولویت همکاری 1- مجری برنامه 2-مداحی 2- گروه سرود4-سخنران 5- طراح پوستر واعلامیه
واحد فرهنگی بسیج شهدای میاب
دسته بندی: مناسبت ها
بِسمِ رَبِّ الشُّهَداءِ وَالصِّدّیقیِن
لاله های سرخ روستای میاب و روستای میزاب (شهرستان مرند)
(این مطلب توسط اعضای سایت ارسال شده است)
شهید محمدعلی ربیعی | شهید ناصرسجیعی | شهید نادرسجیعی | شهید زین العابدین مسعودی |
شهید جبرائیل ملتی | شهید شمس اله فتاحی | شهید حسین فتاحی | شهید ناصرصدقی |
شهید محمد رفتاری | شهید عباس علیوندمرند | شهید علی ضیایی | شهید هاشم گودرزی |
شهید داریوش فتوحی | شهید اسرافیل مختاری | شهید عسگریوسفی | شهید حسن علیپوراقدم |
شهید حسین استادی | شهید محمدرضاعیوض پور | شهید عبدالرحمن رفتاری | شهید فرشیدعلی زاده |
شهید حسین صادق زاده | شهید علی فرجی میزاب | شهید قریب فراستی | شهید علی رضا فلاح خانه سر |
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
درباره خودم
پیوندهای روزانه
فهرست موضوعی یادداشت ها
بایگانی
اشتراک