بازدید امروز : 23
بازدید دیروز : 240
|
زندگینامه عبدالرحمان رفتاری میاب از جمله فعالیت های مذهبی عبدالرحمان رفتاری شرکت او در هیئت متوسلین به حضرت ابوالفضل عباس (ع) بود . شهید عبدالرحمان رفتاری فرزند حسین وربابه ، در سال 1310در روستای میاب مرند ، از توابع آذربایجان شرقی ، دیده به جهان گشود . تحصیلا ت خود را تا دوم ابتدایی در زادگاهش ادامه داد اما به دلیل تنگی معیشت درس را نیمه کاره رها کرد وبه مشاغل آزاد روی آورد . مدتی به کار کشاورزی پرداخت ، سپس کار در آجر پزی را ترجیح داد.او سال ها بعد با شرکت در کلاس های پیکار با بی سوادی تحصیلاتش را تا در یافت مدرک ششم ابتدایی دنبال کرد. رفتاری در1335 با فاطمه صغری کامیاب ازدواج کرد که حاصل آن شش فرزند به نام های صدیغه ، مرضیه ، راضیه ، سلمان ، داریوش ومنیژه است . وی تا پیش از مهاجرت به تهران به کار زراعت وباغ داری در زادگاهش مشغول بود وپس از آنکه به همراه خانواده به تهران آمد ، در 10 مهر 1346 در شرکت واحد اتوبوس رانی تهران وحومه استخدام شد وبا سمت توزیع کننده بلیت در قسمت امور خطوط به فعالیت پرداخت . از جمله فعالیت های مذهبی عبدالرحمان رفتاری شرکت او در هیئت متوسلین به حضرت ابوالفضل العباس (ع) بود که توسط میابی های مقیم تهران تشکیل شده بود ودر تهران فعالیت داشت . وی درسالهای اوج گیری مبارزات مردمی علیه رژیم پهلوی ستمشاهی در تظاهرات وراهپیماییها حضور داشت . در 15 اسفند 1366 موشکی به خیابان دکتر قریب و در نزدیکی محل کار رفتاری اصابت کرد که بر اثر آن ، او وعده ای از مردم بیگناه به شهادت رسیدند . پیکرش ر ا در قطعه40 ردیف 15 بهشت زهرا به خاک سپردند . فرزندان شهید :مرضیه دیپلمه و خانه دار ، سلمان دارای فوق دیپلم برق و شاغل در آژانس هواپیمایی ، داریوش دندانپزشک و منیژه دارای فوق دیپلم علوم پزشکی و خانه دار است. هم اکنون خانواده شهید در خیابان استاد معین ، خیابان پور شمس تهران س***ت دارند . پدر ومادر شهید هم از دنیا رفته اند. گفتنی آخر اینکه صدیقه اولین فرزند شهید نیز فوت کرده است .ومرحومه فاطمه صغری کامیاب همسرشهید سال گذشته از دنیارفته اند روحشان شاد. |
ای شهید لاله کفن ای شهید علیزاده ای علی اکبر دوران
ای شهید راه جانان
امروز و هر روز نام و یادتان را گرامی می داریم.
اما امروز عصر در روستای میاب
به برکت خون پاک شما
غوعاست
به یاد شما پرچم های عشق
به اهتزاز در خواهند آمد،
مگر شما فراموش می شوید
دشمن مستکبر
کور خوانده است.
مگر امت بمیرد
امام تنها بماند.
ای شهیدان بدانید
تا زنده ایم
رزمنده ایم
نام: فرشید(حسین)
نام خانوادگی: علیزاده
تاریخ ولادت:1349
تاریخ شهادت:14/12/1365
محل شهادت: شلمچه مزار پاک شهید: مفقودالاثر خلاصه ای از زندگینامه شهید بی مزار فرشید علیزاده : شهید علیزاده در سال 1349 در تهران دیده به جهان گشود . دوران زندگی وی کوتاه اما پر برکت بود زیرا در عین حال که اندامی کوچک و سنی قلیل داشت و از روحی بزرگ برخوردار بود ، خوئی آرام ، منشی بزرگ ، ادب ، تواضع به حیا ، تعهد و ایمان از ویژگی های بارز وی بود . نسبت به اجتماع و دین احساس مسئولیت می کرد و بر همین اساس در سن چهارده سالگی به بسیجیان پیوست و در آنجا به حفاظت و سیانت از انقلاب اسلامی مشغول گردید و پس از دیدن دوره های لازم رزمی به جبهه کردستان عزیمت نمود تا با دشمنان انقلاب بستیزد پس از مراجعت و اقامتی کوتاه مجدد عازم جبهه های جنوب شد و پس از شرکت در چند رشته عملیات دچار مسمومیت شیمیایی شدند که توسط مزدوران بعثی کافر به کار گرفته شده بود و پس از بهبودی مجدد عازم رزمگاه حق علیه باطل در جنوب شد . و سر انجام در مرحله آخر عملیات کربلای پنج هنگامی که برای شکستن محاصره یکی از گردانهای لشگر سید الشهداء ( ع ) وارد عمل شدند پس از پس از شکستن خط محاصره در کنار دریاچه ماهی در حالیکه سلاح آر پی جی خود را به سوی دشمنان کافر هدف قرار داده بود مورد اصابت گلوله دژخیمان صدامی قرار گرفت و به فیض رفیع شهادت نائل گردید . شهید علیزاده از کسانی بود که ره صد ساله را برای دیدار معشوق خویش یکروزه پیمود و رستگار شد . روحش شاد و راهش پر رهرو باد متن مصاحبه با شهید فرشید علیزاده من المؤمنین رجال صد قواما عاهد و الله علیه فمنهم من قضی نحبه و منهم من ینتظرو ما بد لوتبدیلا متن مصاحبه شهید مفقود الجسد فرشید ( حسین ) علیزاده که چندی قبل از شهادت توسط هیئت خانواده شهدای خزانه بخارائی از ایشان به عمل آمده بود : با سلام به پیشگاه حضرت مهدی ( عج ) و با سلام به نائب بر حقش امام امت و شما خانواده شهداء که چشم و چراغ ملتید ، البته من کوچکتر از آن هستم که بتوانم پیام تعیین کننده ای را بدهم ، اما بر حسب وظیفه ای که بر این حقیر محول کرده اند چند کلامی را خواهم گفت : میدانید که امام جنگ را مسئله اصلی ما مطرح نمودند و فرمودند در رأس امور قرار دارد و حقیر نیز لازم دانستم پیامم در این رابطه باشد ، بعد از انقلاب اسلامیمان ابر قدرت ها دیدند اگر این انقلاب بخواهد همینگونه پیش برود مرز های ما را در خواهد نوردید و به زودی به جهان صادر شده و منافع آنها در جهان به خطر خواهد افتاد و در نتیجه وضع بسیار وخیمی را برایشان به وجود خواهد آورد ، بهمین دلیل با متمسک قرار دادن بهانه ای واهی جنگ را بوسیله یکی از ایادیشان یعنی رژیم بعثی صدام بر علیه ما و انقلاب ما آغاز کردند و در حال حاضر پس از گذشت چند سال از شروع جنگ که نیروها یدشمن از خاک میهن اسلامی به عقب رانده شده و پیروزی های بزرگی نیز به دست آمده است ، دشمنان به دست و پا افتاده و برای عدم افتضاح بیشتر مسئله صلح را مطرح می کنند و آنها باید بدانند که ما هیچوقت صلح ناشرافتمندانه را نخواهیم پذیرفت زیرا با ریخته شدن خون های شهدای عزیزی که با ما بودند و در یکجا زندگی می کردیم و دوستان ارزشمندی برای ما بودند مسئولیت ما شدیدتر شده است و خون این عزیزان بما اجازه پذیرفتن صلح ذلت بار را نخواهد داد و ما نیز مصممیم جنگ جنگ را تا پیروزی نهائی را ادامه دهیم و باید بدانیم که جنگ ما جنگ با یک دولت نیست بلکه با تمامی دولت هایی است که منافعشان به خطر افتاده و آنها را واداشته تا بر علیه ما دست به دست هم دهند . در پایان نیز پیامی نیز برای بسیجیها دارم و آن اینست که هیچوقت پایگاه های مقاومت پشت جبهه و جبهه را خالی نکنند که رزمنده های مستقر در جبهه و خانواده شهداء آنها را دست و بازوی امام می دانند و ادامه دهنده راه و حافظ خون شهدائی را که دادند می دانند . خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگه دار و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته
|
وصیت نامه شهیدعیوض پورمیابی بسمه تعالى شهدا شمع محفل بشریتند (امام خمینى) با درود و سلام بر یکتا منجى عالم بشریت، قائم بر حق (عج) و نایب بر حق او امام امت، خمینى روح خدا و با درود بر امت شهیدپرور و افتخار آفرین ایران اسلامى. خدایا، تو شاهدى که من در راه تو و قرآن قدم برداشتم و تو شاهدى که براى رضاى تو آمدم و جز این چیز دیگرى نبود، خدایا تو خالقى، تو قادرى و تو روزى دهندهاى، تو جان مىدهى و جان مىگیرى و مجدداً حیات مىدهى و مرگ و حیات همه در دست توست؛ خدایا، امروز قیام کردهایم تا سرمشق تمامى مستضعفان عالم شویم و به آنها بگوییم که تنها در کنج خانه نشستن و عبادت کردن کافى نیست در حالى که کفر تمامى جهان را فرا گرفته است؛ امروز تمامى مسلمانان جهان باید توجه داشته باشند این زمان همان زمان است که تمام افسوس مىخورند که چرا در زمان امام حسین(ع) نبودند تا او را یارى کنند بدانید که امروز نیز در این زمان خمینى بت شکن از شما طلب یارى مىنماید پس یارى کنید که بعد پشیمان نشوید که اگر وقت گذشت دیگر پشیمانى سودى ندارد. سخنى با دانشآموزان، دانشآموزان عزیز، هوشیارانه عمل کنید چرا که هر لحظه شما در غفلت باشید دشمن از لحظه به لحظه این غفلت ها براى ضربه زدن به انقلاب استفاده مىنماید پس هوشیار باشید و درس را با جدیت تمام بخوانید هر چند که خودم درس نخواندم ولى حالا مىفهمم که اشتباه نمودم و از تمام شما حلالیت مىطلبم. محمدرضا عیوض پور میابى تاریخ تـــــــولد : 1346/1/1 تاریخ شهادت : 1366/2/27 منبع:سایت شهدای ارتش
زندگی نامه شهید قریب علی فراستی
شهید قریب علی فراستی(میاب) تاریخ تولد: 1340/5/19 محل تولد : روستای میاب از توابع شهرستان مرند تاریخ شهادت : 1361/2/20 قریب علی فراستی در سال 1340 در خانواده ای معتقد و اهل تقوا در روستای میاب شهرستان مرند دیده به جهان گشود و از همان ابتدای زندگی با قشر محروم جامعه آشنا و همراه شد. قریب علی دوره ابتدایی را در زادگاهش روستای میاب به پایان رساند بعد از دوره ابتدایی همراه خانواده راهی تهران شد و از سال 1351 به بعد در رشته ورزشی فوتبال دروازه بان حرفه ای در منطقه قرچک – ورامین به شمار می رفت . در سال 1359 با دختر داییش ازدواج کرد و پس از آن به خدمت سربازی رفت پس از دوره آموزشی در خط مقدم جبهه روغابیه، خرمشهر و … با شجاعت با دشمن جنگید و زمانیکه فقط از خدمتش پنج ماه مانده بود …. این جهادگر بزرگ سرانجام در تاریخ 1361/2/15 در عملیات بیت المقدس در حین آزادسازی خرمشهر به مقام رفیع شهادت نایل شد و در 20 اردیبهشت ماه 1361 در بهشت زهرا در کنار همرزمانش آرمید. هوشمندی ، بصیرت ، شجاعت و قاطعیت از ویژگی های بارز این شهید والا مقام شهید قریب علی فراستی بود . نمونه ای از دست نوشته های شهید قریب علی فراستی: چهارشنبه61/2/15ساعت در حدود5بعدازظهر است که به اتفاق چند تن از دوستان هم سنگری و همه با هم در روی خاک های آزاد شده از دست عراقی ها نشسته ایم و منتظر ساعت1نیمه شب هستیم قرار است حمله آغاز شود . به امید خدا |
ای شهید علی ضیایی عزیز که با عروج به نزد خداوند متعال عزیز دو جهان شدی
امروز دوشنبه مورخ 94.05.19 در دومین یادواره شهدای میاب
یاد و خاطره همیشسه زنده شما را گرامی خواهیم داشت.
بفرموده خداوند عشق شما نمرده اید
شما برای همیشه زنده اید
ما مرده ایم اگر
راه شما را
ادامه
ندهیم.
بسم الله الرحمن الرحیم
شهید علی ضیایی فرزند عباس در مورخه دهم آذر ماه 1342 در روستای میاب از توابع شهرستان مرند در یک خانواده مومن متدین و متعهد به اسلام و احکام و قرآن چشم به جهان گشود .شهید ضیایی دوران کودکی خود را تا سن هفت سالگی در محیط پر از مهر و عاطفه خانواده پدری سپری نمود. پدر شهید ضیایی وی را برای فراگیری علم و معرفت در دبستان دولتی عنصری میاب(شهید یوسفی روستای میاب مرند) ثبت نام نموده وتحصیلات خود را تا پنجم ابتدایی ادامه داده و به دلیل داشتن مشکلات زندگی و عدم توانایی مالی مجبور به ترک تحصیل شدند .
بسم الله الرحمن الرحیم
شهید علی ضیایی فرزند عباس در مورخه دهم آذر ماه1342 در روستای میاب از توابع شهرستان مرند در یک خانواده مومن متدین و متعهد به اسلام و احکام و قرآن چشم به جهان گشود .
شهید ضیایی دوران کودکی خود را تا سن هفت سالگی در محیط پر از مهر و عاطفه خانواده پدری سپری نمود. پدر شهید ضیایی وی را برای فراگیری علم و معرفت در دبستان شهید یوسفی روستای میاب مرند ثبت نام نموده وتحصیلات خود را تا پنجم ابتدایی ادامه داده و به دلیل داشتن مشکلات زندگی و عدم توانایی مالی مجبور به ترک تحصیل شدند .
با اوجگیری تظاهرات علیه رژیم طاغوت شهید ضیایی نیز برای لبیک گویی به فرمان حضرت امام رحمه الله رهبرکبیر جمهوری اسلامی به جمع تظاهر کنندگان پیوسته و با شرکت فعال خویش در تظاهرات خیابانی و دیگر فعالیت های انقلابی دین خود را نسبت به انقلاب اسلامی ادا نمودند .
پس از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی و با تاسیس هسته های مقاومت بسیج و انجمن اسلامی شهید ضیایی در پایگاه مقاومت شهدای میاب ثبت نام نموده و به فعالیت پرداخته و همگام با دیگر برادران انقلابی پس از کار روزانه شبها را برای حفظ امنیت محل سکونت به پاسداری می پرداخت .
شهید ضیایی در دوران زندگی خویش علاقه ی وافری نسبت به اهل بیت علیهم السلام داشتند و در عذاداری ابا عبد الله الحسین علیه السلام و دیگر مراسمات و مجالس در مسجد محل فعالیت بسزایی داشت. و همچنین نسبت به نماز و روزه و ایام ماه مبارک رمضان علاقه فراوانی در انجام واجبات و ترک محرمات داشته و در میان مردم محل دارای اخلاق نیکو بوده است
شهید ضیایی علاوه از این فعالیت های مستمر مذهبی و انقلابی در اوقات فراغت خویش به ورزش فوتبال روی آورده تا ضمن کار روزانه بتواند روحیه ای با نشاط داشته باشد .
شهید ضیایی در سال 1360 برای اخذ دفترچه آماده به خدمت به حوزه نظام وظیفه شهرستان مرند مراجعه و در مورخ 1360/10/18 به خدمت مقدس سربازی اعزام گردید . این شهید بزرگوار در دوره اول برای گذراندن دوره آموزش نظامی به یکی از پادگان های ارتش جمهوری اسلامی ایران در تهران اعزام شد و موفق شد دوره آموزشی را در مدت سه ماه و در همان پادگان به پایان برساند .
پس از اتمام آموزش نظامی شهید ضیایی جهت ادامه خدمت به تیپ 88 زاهدان معرفی و به منطقه غرب کشور اعزام گردید .
شهید ضیایی در دوران خدمت خویش توانست در عملیات های مختلف از جمله پنجوین عراق ، کردستان ، سردشت شرکت نموده و نهایتا در یکی از عملیات های پیروز مندانه در منطقه عملیاتی کردستان (پنجوین)پس از مبارزه بی امان با دشمن در مورخه 1363/8/6 به درجه رفیع شهادت نائل آمده و به آرزوی دیرینه ی خویش دست یافت و به لقاء الله پیوست . پیکر مطهر شهید ضیایی پس از انتقال به روستای میاب مرند با حضور گسترده مردم شهید پرور و حزب اللهی شهرستان مرند و اهالی روستای میاب مرند تشییع گردیده و پس از ادای نماز بر پیکر مطهرش وی را در گلزار شهدای قبرستان عمومی روستای میاب شهرستان مرند به جایگاه ابدیش سپرده شد.ومردم در استقبال ازاین شهید بزرگواربه صورت زیر شعار میدادند: این گل پرپر زکجا آمده ازسفر کرب بلا آمده مرگ بر صدام ضد اسلام
روحش شاد و یادش پر رهرو باد
وصیت نامه شهید: بسم الله الرحمن الرحیم
فلیقاتل فی سبیل الله الذین یسرون الحیوة الدنیا بالاخرة و من یقاتل فی سبیل الله فیقتل او یغلب فسوف نوتیه اجرا عظیما
مومنان باید در راه خدا با آنانکه حیوة مادی دنیا را بر آخرت گزیدند جهاد کنند و هر کس در جهاد براه خدا کشته شد یا فاتح گردید زود باشد که او را (بهشت ابدی ) اجر عظیم دهیم.
حضور شریف فرزند گرامی اسلام، برادر عزیزم محمد سلام و درود ما و من بر خانواده و مومنان باد. ای محمد امید است که به مانند نام پاکت از تبار پاکان باشی هر چند که اطمینان دارم هستی و امیدوارم بیشتر از این باشی و دست و دلت یکی باشد که شرط اخلاص مومنین چنین است برادرم از اینکه بدون اطلاع شما را ترک کرده و آبادان آمدم و در این مدت نیز نتوانستم حضور مبارکتان نامه بنویسم و از احوال شریفتان و خانواده با خبر شوم عذر و پوزش می خواهم برادرم از طرف من به تمام بچه ها سلام برسان و روی تک تک شان ببوس و به زن داداش نیز سلام مخصوص سلام برسان.
برادر عزیزم از اینکه به شما در آمدن به آبادان متوسل به دروغ شدم خیلی معذرت می خواهم چون چاره ای نبود و دشمن به پیشروی و یا لااقل در خاک ما نفوذ کرده بود و باید جلودارش می بود برادرم روحیه بسیار بسیار ضعیف می باشد و چون بی ایمان است فقط تیراندازی بلد جز آن هیچ چیز دیگر را نمی داند ولی به هرحال جنگ جنگ است و دشمن دشمن است و باید با آن مبارزه کرد برادرم از من اصلا نگران نباشید من روی تانگ کار می کنم و مشغول مبارزه هستیم یکی هم که با ماشین بزرگ مهمات حمل می کنم. اصلا نگران نباشید باورکنید که خداوند نگهبان همه مومنان و مبارزان است برادرم باور کنید که دشمن چیزی نیست و دفع کردنش نیز آسان است اما نمی دانم چه دستهایی در کار است که دشمن تا اینجا یعنی تا 7 تا 8 آبادان آمده ولی نیرو نرسیده است. الحمدالله الان نیرو زیاده داریم جای نگرانی اصلا نیست. حدود چهار پنج ماه پیش دشمن خودش تا آبادان رسانده بود ولی حالا 7 تا 8 کیلومتر عقب نشینی کرده و ضعیف و خار شده است به لطف پروردگار متعال. باوری برادرم بزودی می آئیم و دیداری تازه می کنیم یکی هم اینکه اصلا حرفهای رادیو بغداد باور نکنید بیشرفها خیلی خیلی دروغ می گویند به خدا قسم 99/99 در صد حرفهایش دروغ می باشد. برادرم به همکارانت از قول من سلام برسان و به آنها بگو که بابا زیاد از روحانیت انتقاد نکنید دم از مبارزه با امپریالیسم نزنید اگر براستی مرد میدان هستید بفرمائید که به خدا قسم امپریالیسم با تمام قدرتش در اینجا هست و در مقابل آن تجهیزاتی که دارد هیچ نمی داند چه کار کند چون ما بالاترین قدرت ها را داریم و آن هم خداست. بگو آخر چرا این همه جر زدن چه کاری برای این کشور کرده اید که عملا ما هم شما را تحسین کنیم. آخر انسان باید انصاف داشته باشد اگر ایمان هم نداشته باشد لااقل بقول امام حسین آزادمرد باشد دیگر چقدر انتقاد پول ملت را گرفتن و کار کردن با آنهمه انتقاد کردن و خیانت کردن و کم کاری کردن انصاف نیست باور کنید که خیانت است و آب به آسیاب دشمن ریختن است چه نفعی این گروهکها برای ما داشته اند جز به آتش کشیدن کردستان جز فتنه و فساد بر پا کردن – جز ستون پنجمی در همین شهر آبادان آخر چکار کرده اید که این همه ناراضی هستید یعنی شما این قدر بینش ندارید که بفهمید اگر نفت که آمریکا به زور می برد اگر به آمریکا ندهید بالاجبار با دست صدام کافر پالایشگاه به آتش می کشد خوب این چیزی ست که ثابت شده است و باید در مقابل آن مقاومت باید کرد زیاده عرض ندارم برادرم خواهش می کنم که به همکارانت بگو که خوشبین باشید و امید به خداوند داشته باشید به همه احوالپرسان به خصوص مریم و عابدین و خانواده و عمه خانم و میرزا علی عمو سلام ما را برسان و احوالپرسی کن بیش از این مزاحم نمی شوم انشاء الله اول فروردین می آئیم. خداحافظ شما باد – پیروز باد امت مسلمان ایران
د) زندگینامه
باسمه تعالی
شهید عسگر یوسفی در پاییز سال 1338 در یک خانواده مذهبی واقع در روستای میاب 45 کیلومتری مرند دیده به جهان گشود دوران ابتدایی را در همان روستا و دوران راهنمایی و متوسطه را به علت شغل پدر به ترتیب در تهران و مرند سپری کرد وی دوران کودکی بسیار شیرینی داشت و پس از این دوران وارد دبستان در همان روستا شد و دوره ابتدایی را به خوبی پشت سر گذراند و به علت شغل پدر دوره راهنمایی را در تهران با موفقیت به پایان رسانید و باز به علت شغل پدر به همراه خانواده به مرند آمده و در دبیرستان سیدزاده تحصیلات دوره متوسطه را هم به پایان رساند. چون پایان تحصیلات ایشان همراه با پیروزی انقلاب اسلامی ایران بود و ایشان نقش مهمی در دبیرستان و هدایت گروههای مبارز داشت و از طرف دیگر دانشگاههای کشور تعطیل بودند بنابراین ایشان تصمیم گرفتند وارد تربیت معلم شوند و آن دینی که نسبت به جامعه داشت ادا کند و پس از فارغ التحصیلی از تربیت معلم به زادگاه خود برگشت و ادامه خدمت به روستائیان نمود و چون ایشان دفاع از خاک و ناموس را یک وظیفه انسانی و دینی و ملی می دانستند افتخاری اعزام به جبهه های جنگ گردید و پس از سه ماه حضور در جبهه مجروح شده و مجددا به همان شغل ادامه داد و مجددا در اسفند ماه 1361 به جبهه اعزام گردید و در جبهه شلمچه خرمشهر حضور فعال داشت و در تاریخ 25/2/61 بر اثر اصابت ترکش خمپاره و قطع پای راست به پشت جبهه اعزام و در تاریخ 26/2/61 بعلت خونریزی شربت شهادت نوشید. روح بلندش شاد
.................................................................................................
ای شهید لاله کفن ای شهی راه وطن ای شهید یوسفی میاب امروز دوشنبه مورخ 94.05.19 جای جای میاب و مرند را با عطر دل انگیز یاد و نام شما عطر آگین خواهیم کرد.
ای شهیدان کوی عشق ما شرمنده شماییم. سوگند می خوریم که ادامه دهنده راه پر افتخارتان خواهیم بود.
امروز عصر یادواره یاد شما بر پاست ، شما شهیدان هر چه گفتنی است با زبان روح بلندتان به ما خواهید گفت.
نقش مزار من کنید این دو سخن که شهریار با غم عشق زاده و با غم عشق داد جان
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
درباره خودم
پیوندهای روزانه
فهرست موضوعی یادداشت ها
بایگانی
اشتراک