بازدید امروز : 144
بازدید دیروز : 136
بسم الله الرحمن الرحیم
« تکبّر و استکبار »
وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِکَةِ اسْجُدُوا ِلآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاّ إِبْلیسَ أَبى وَ اسْتَکْبَرَ وَ کانَ مِنَ الْکافِرینَ(بقره– 34)
ترجمه:
و (یاد کن) هنگامى را که به فرشتگان گفتیم: «براى آدم سجده و خضوع کنید!» همگى سجده کردند؛ جز ابلیس که سر باز زد، و تکبر ورزید، (و به خاطر نافرمانى و تکبرش) از کافران شد.
خلاصه تفسیر:
آیات قرآن مجید مملوّ است از بیان مفاسد استکبار و بدبختىهاى ناشى از تکبّر و مشکلاتى که در طول تاریخ بشر از این صفت مذموم در جوامع انسانى به وجود آمده است.
در این آیه سخن از ابلیس و داستان معروف او به میان آمده، در آن هنگام که خداوند به همه فرشتگان دستور داد که به خاطر عظمت آفرینش آدم علیه السلام سجده کنند- و ابلیس در آن زمان به خاطر مقام والایش در صف فرشتگان جاى گرفته بود- همگى سجده کردند جز ابلیس که در برابر این فرمان خدا سرپیچى کرد و استکبار ورزید و از کافران شد، (وَ اذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِکَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا الّا ابْلِیْسَ ابَى وَاسْتَکْبَرَ وَ کَانَ مِنَ الْکَافِرِیْنَ ... ) و به دنبال این سرپیچى صریح و آشکار و حتّى آمیخته به اعتراض نسبت به اصل فرمان، خداوند فرمود از آن مقام و مرتبت فرود آى! تو حق ندارى در آن جایگاه تکبّر کنى! بیرون رو که از افراد پست و حقیر خواهى بود.
در حقیقت این نخستین گناهى است که در جهان به وقوع پیوست، گناهى که سبب شد فردى همچون ابلیس که سالیان دراز- و به تعبیر امیر مؤمنان على علیه السلام در خطبه قاصعه شش هزار سال- خدا را عبادت کرده بود به خاطر تکبّر یک ساعت تمام اعمال و عبادات او بر باد رفت.
در این داستان عبرتانگیز نکات بسیار مهمّى درباره خطرات تکبّر نهفته شده و از آن به خوبى استفاده مىشود که این صفت رذیله ممکن است سرانجام به کفر و بىایمانى منتهى گردد، چنانکه در آیات بالا آمده بود ابَى وَاسْتَکْبَرَ وَ کَانَ مِنَ الْکَافِرِیْنَ.
همچنین این داستان نشان مىدهد که ابلیس به خاطر حجاب خطرناک کبر و غرور از واضحترین مسائل بىخبر ماند، چرا که هنگامى که زبان به اعتراض در برابر خداوند سبحان گشود عرض کرد: قَالَ لَمْ اکُنْ لِاسْجُدَ لِبَشَرٍ خَلَقْتَهُ مِنْ صَلْصالٍ مِنْ حَمَأٍ مَسنُونٍ؛ «گفت: من هرگز براى بشرى که او را از گل خشکیدهاى که از گل بد بویى گرفته شده است آفریدهاى، سجده نخواهم کرد »!
در حالى که پر واضح است که شرف آدم به خاطر آفرینش از گل بدبو نبود، بلکه به خاطر همان روح الهى بود که قرآن در آیات قبل از آیه فوق به آن اشاره کرده است.
اضافه بر این، بسیارى از افراد هستند که گرفتار لغزش و خطا مىشوند، ولى هنگامى که به اشتباه خود پى بردند باز مىگردند و توبه و اصلاح مىکنند، ولى تکبّر و استکبار، از امورى است که حتّى اجازه بازگشت بعد از بیدارى را نیز به انسان نمىدهد، به همین دلیل شیطان هنگامى که متوجّه خطاى خود شد توبه نکرد، زیرا کبر و غرور به او اجازه نداد سر تسلیم و تعظیم در برابر پدیده بزرگ آفرینش (انسان) فرود آورد، بلکه بر لجاجت خود افزود و سوگند یاد کرد که همه انسانها را- جز عباد مخلصین خداوند- گمراه سازد و به این نیز بسنده نکرد، از خدا عمر جاویدان خواست تا این برنامه زشت و انحرافى را تا پایان جهان ادامه دهد!
به این ترتیب کبر و خودخواهى و خود برتر بینى مایه لجاجت، حسد، کفر، ناسپاسى در برابر حق و ویرانگرى و فساد خلق خدا شد.
|
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
درباره خودم
پیوندهای روزانه
فهرست موضوعی یادداشت ها
بایگانی
اشتراک