بازدید امروز : 203
بازدید دیروز : 554
اماکن تاریخی و دیدنی
از اماکن تاریخی و باستانی این شهر میتوان به قلعه مانداگارانا، مسجد جامع مرند، تپه سیوان و بازار کوزهچیلر اشاره کرد. در تپه سیوان، یک تهستون ترکان اورارتو و سفالینههای ترکان پارتی یافته شدهاست
مسجد جامع
مطابق کتیبه محراب مسجد این بنای دیدنی در سال 731 هجری در زمان سلطنت ابوسعید بهادرخان ایلخانی، در زمانی که تبریز پایتخت ایلخانیان بود از محل خیرات مردم مرند و جزیهای که در آن زمان از افراد مسلمان میگرفتند توسط حسین بن محمود ابنتاج خواجه بازسازی شد. در حال حاضر کف مسجد سه پله (80 سانتیمتر) از سطح کوچه مجاور در پایینتر است و دالانی به طول دوازده متر با سرطاق گنبدی، ورودی را به شبستانها مربوط میسازد.
محراب به عرض 75/2 و ارتفاع 6 متر در قسمت جنوبی مسجد واقع شده و مزین به آیات قرآنی به خط کوفی و گچبریهای زیبا تزیین گشته است.
کاروانسرای مرند
کاروانسرای مرنداین کاروانسرا یکی از جاذبههای گردشگری مرند است که در 13 کیلومتری مرند و در سر راه جلفا و در دشت الـــکی (هلاکو) واقع شده است. این نقطه تاریخی و دیدنی نیز در سال 730 (هـ .ق) در دورهی ابوسعید بهادرخان ایلخانی بنا شده است؛ که یکی از باشکوهترین بناهای زمان خود محسوب میشده است. روایتی وجود دارد که کاروانسرای مذکور به جهت نزدیکی و همنامی با هلاکو، مقر حکومتی هلاکوخان مغول بوده است. ساختمان این بنا را به هلاکو نسبت میدهند.
مسجد بازار
مسجد بازار که در مدخل شهر مرند واقع شده است. این مسجد در حدود 300 مترمربع مساحت دارد و بر روی چهار ستون سنگی استوانهای قرار گرفته است که در نوع خود بینظیر است. از ویژگیها و جاذبههای این مسجد بنا بر اعتقادات مردم محل دفن مادر حضرت نوح است.
از مناطق بسیار زیبا و تفریحی مرند نیز میتوان به گردنه پیام، روستاهای ملایوسف و کندلج در 5 کیلومتری شمال مرند و چشمه? باش کهریز و قنات بزرگ و بسیار معروف بَی گوزی (=چشمه داماد) در شمال روستای دیزج علیا که از دل کوه میشو بیرون میآید اشاره کرد.
آب و هوا
از آنجایی که مرند در منطقهای کوهستانی واقع شدهاست، از آب و هوایی هر چند سرد و خشک، ولی نسبتاً مساعد برای کشاورزی بهرهمند گشتهاست. از اوایل پائیز، تمام مناطق کوهستانی اطراف این شهر را برف سنگینی فرا میگیرد که تا اواخر بهار در قلل کوهها باقی میماند.
کارخانجات
در سالهای اخیر با توجه به پیشرفتهایی که شهر مرند داشتهاست، کارخانجات مختلفی در اطراف این شهر احداث شدهاند
ایرانیان بر این اعتقادند که اذربایجان از این جهت بدین نام خوانده شده که جایگاه بزرگ ترین و معروف ترین آتشکده از آتشی نگهبانی می شده که از نظر زردشتیان نشان از فروغ یزدان داشته و موبد موبدان یا رهبر همه زردشتیان در آن می زیسته است . گبرها که بازماندگان زردشتیان می باشند و به آتش حرمت بسیار می نهند براین باورند که آتشگاه در محلی بوده که تا شماخی دو روز راه فاصله داشته است . و می گویند هنوز این آتش مقدس که از زیر زمین بیرون می آیأ به شکل شعله ای فروزان است . امتیاز دیگری نیز برای آتش مقدس خود قائلند که بیشتر به شوخی و طنز پردازی شبیه است . آنان می گویند اگر در زمین آتشکده سوراخی ایجاد کنند ، دیگی پرآب رویش بگذارند و چیزی در دیگ بریزند بر اثر حرارت آتش مقدس آب دیگ به جوش می آید و آنچه در آنست پخته میشود
اما وحه تسمیه آذربایجان به شرحی که پیش از این گفته شد درست است زیرا آز مضاف الیه ار یا اور می باشد که در غالب زبانهای باستانی خاور زمین به معنی آتش ، و پایکان به معنی جایگاه و سرزمین می باشد ، و من از اظهار نظر کسانی که این سرزمین را آسور پایکان نامیده می شود . به عقیده من این تعبیر و تفسیر دارای همان معنی است زیرا آسور نیز از آز و اور که به معنی آتش است مشق شده است .
حضرت موسی آن جا که از نمرود پادشاه بت پرستی که آتش پرستی که آتش پرستی را رواج داد و سرزمینی را که سام از پدرش به میراث یافته بود تصرف کرد سخن به میان می آورد ، می گوید : پسران سام که یکی از آنان آسور بود پس از این که نمرود میراث پدرشان را از ایشان گرفت از آن جا بیرون شدند . بنا براین می توان گفت که آسور را به علت کناره گیریش از روش و آیین آتش پرستان یا به سبب بیرون شدن از سرزمین کلده که در آن زمان آتش پرستی در آن جا رواج داشت به این اسم نامیده است . چنان که فصل یازدهم سفر تکوین نیز بیانگر این واقعیت می باشد . مصنفان قدیم بر این قولند که کلده کشور اوریا سرزمین آتش نامیده می شده ، و بطلمیوس از شهری از آن نام می برد که اوراکو یعنی جایگاه آتش خوانده می شده است . چه "گا" با الف ممدود ، _ گا _ کلمه ای فارسی و به معنی جایگاه و مکان است .
این نکته یاد کردنی است که اسامی قدیمی در طی قرون ، بر اثر آسانگیری و غفلت و نادانی یا بی خبری نسخه برادران یا اختلاف لهجه ها و تلفظات مؤلفان و مصنفان و مترجمان چنان تحریف شده و تغییر یافته که هنگام تطبیق اسامی قدیم با نامهای جدید مشابه یکدیگر نیستند و نباید آنها را یکسان و هم معنی به شمار آورد . از آنچه گفته شد می توان نتیجه گرفت که آنان که بر این اعتقادند آذربایجان قسمتی از شمال سوریه است و نام آن از اسم آردوابیگارا پایتخت سوریه گرفته شده سخت در اشتباه می باشند .
ایرانیان این ایالت پهناور را به سه قسمت تقسیم می کنند به این شرح : شیروان و شماخی و آذربایجان . استرابن در کتاب یازدهم خود این سرزمین را فقط به دو قسمت کوچک و بزرگ تقسیم کرده است . بطلمیوس و دیگر جغرافی دانان بزرگ و مشهر به طور کلی درباره این سرزمین تقسیماتی قائل نشده اند .
روز چهاردهم در مسیری که تپه و پشته بسیار داشت پنج فرسنگ پیش رفتیم . راهی که در این روز پیمودیم دنباله راه روزهای پیش در جهت شمال غرب بود . در طرف چپ از دشت وسیعی گذشتیم که میدان جنگ ایرانیان و عثمانیان بوده است . مردم محل به ما توده های عظیمی سنگ نشان دادند و گفتند در همین محل سلطلن سلیم پادشاه عثمانی پسر شاه سلیمان کبیر با شاه اسماعیل پادشاه صفوی جنگیده است .
راه پیمائی آن روز ما در آلاکو پایان یافت . ایرانیان می گویند این شهر را که بر اثر جنگهای ایران و عثمانی ویران شده هلاکو پادشاه تاتارها که قسمت بزرگی از قاره آسیا را زیر فرمان خود درآورد بنا کرد .
روز پانزدهم گرچه راه هموارتر و صاف تر از راه روز پیش بود ، بیشتر پیش نرفتیم ، و در مرند فرود آمدیم . مرند شهری زیبا و خوش منظر و خوبست و قریب دو هزار و پانصد خانه دارد ، و در داخل و بیرون آن باغهای بزرگ و دلگشا بسیار است . این شهر در آخر جلگه ای که به کوهی کوچک منتهی می شود واقع است . شهری است حاصلخیز و زیبا و رودخانه ای به نام زلولو از میان آن می گذرد ، و مردم آب این رودخانه را به جویهای کوچکی تقسیم کرده اند ، و از آنها برای آبیاری باغها و بوستانها و کشتزارهای خود استفاده می کنند . مرند از نخجوان آبادتر ، خوش منظرتر و پرجمعیت تر است و میوه هایش از نظر فراوانی و لطافت و مزه از میوه همه شهرهای سرزمین ماد بهتر است .
قرمزدانه یکی از فراورده های مرند است که به مقدار کم از صحرای اطراف شهر به دست می آید . قرمزدانه را فقط در هشت روز برج اسد جمع آوری می کنند . پیش از این مدت محصول به سبب عدم بلوغ کرم مولد آن نارس می باشد . کرمها در موعد معین برگهایی را که روی آن رشد و نمو کرده اند می شکافند و از میان می روند . ایرانیان به قرمزدانه کرمیس می گویند . این کلمه از کرم گرفته شده و چون این ماده از کرم در وجود می آید آن را بدین نام می خوانند .
بنا بر اندازه گیری و محاسبه ایرانیان مرند در سی و هفت درجه و پنجاه دقیقه عرض شمالی و هشتاد و یک درجه و پانزده دقیقه طول شرقی واقع است ، و برخی بر این عقیده اند که مرند همان شهری است که بطلمیوس آن را مانداگارانا نامیده است . چون مرند و نخجوان آن عظمت و شکوه نداشتند که از آنان نقشه برداری کنند دستور این کار را ندادم . این نکته نیز گفتنی است بنا به روایاتی که از ارامنه روزگاران قدیم نقل شده نوح پیغمبر در مرند به خاک سپرده شده و اصولا" نام این شهر از کلمه ای که در زبان ارمنی به معنی مدفن است اشتقاق یافته است . همچنین می گویند زمانی که هوا کاملا" صاف و زدوده از ابر و گرد و غبار باشد کوهی که کشتی نوح بر سر آن آرام گرفت دیده می شود ، و نیز می گویند به هنگامی که فضا کاملا" صاف و آسمان بی ابر باشد کوه آرارات از تبریز به چشم می نماید . منبع: وبلاک مانداگارانا
زنوزق مرند تاریخیترین روستای پلکانی ایران
روستاهای ماسوله، ابیانه و پالنگان از زیباترین روستاهای ایران هستند. روستاهایی که نام و آوازه آنها به تمام جهان رسیده است. اما زنوزق باوجود این که تمام ویژگیهای این روستاها را یکجا در اختیار دارد هنوز ناشناخته و گمنام است. روستایی پلکانی مانند ماسوله، سنتی، مهربان و غرق در رنگ مانند ابیانه و محصور در بین کوههای بلند مانند پالنگان.
زنوزق تاریخیترین روستای پلکانی ایران است که در مجاورت شهر زنوز قرار دارد. روستایی با 4 هزار جمعیت.با این که روستای زنوزق به گواه کارشناسان دولتی و خصوصی از بالاترین پتانسیل بالقوه در مباحث گردشگری برخوردار است اما گمنامی این روستا به واسطه عدم معرفی مناسب از سوی کارشناسان دولتی باعث شده است فعالیتهای متمرکز برای ارتقا وضعیت این روستا در مباحث گردشگری بسیار کم رنگ و کم اثر باشد.به طوری که این روستا علاوه بر میزبانی گردشگری نامتمرکز حتی به جز موارد نادر مورد بازدید جدی مسئولان دولتی قرار نگرفته است.
زنوزق در کنار شهر زنوز در 30 کیلومتری شمال غربی مرند واقع است
خیابان اصلی زنوز را به سمت شرق که طی کنید دورنمای یکی از زیباترین روستاهای ایران با حفظ تمام سنتها و آیین های خود متجلی میشود. روستایی پلکانی که در تمام حیاط و پشت بامهای آن طبقهای برگه زردآلو دیده میشود.
روستایی که به درختان عظیم سپیدار ختم شده و به وسیله همین پوشش سبز و بلند از دیگر جاذبههای منحصر به فرد منطقه جدا شده است.صنعت نخست مردم این روستا مانند روستاهای زمهریر و درق تولیدات محصولات سردرختی مانند سیب، زردآلو و گردو است. رمههای گوسفند نیز در گوشه کنار دشتهای اطراف روستا دیده میشوند که برای مردم این روستا به منزله ثروتی عظیم محسوب میشوند.
از اولین کوچه سربالایی روستا به داخل می رویم. کوچهها و خانههای این روستا به طرز عجیبی هویت تاریخی خود را حفظ کردهاند. شاید اگرهر گردشگری تنها چند قدم در این کوچهها بردارد و چهره سوخته زنان و کودکان را کنار دیوارهای کاهگلی ببیتد زمان و تاریخ را فراموش کند.
آبی، سبز، نارنجی و گاه قرمز عمدهترین رنگی است که در لباس زنان این روستا به چشم میخورد. زنانی سختکوش و خندان. کمتر چهرهای در این روستا را بدون خنده میتوان دید. با این که از لحاظ اقتصادی مردمان مرفهی نیستند اما طبیعت و زلالی آن، چنان صفایی به مردمان روستا داده است که در قرن 21 کمی غیرعادی به نظر میرسد.
زنوزق بیشک یکی از منحصربهفردترین روستاهای تاریخی و طبیعی ایران است . در این روستا خانههایی دیده میشوند که مربوط به دوره های صفوی است. گورستان این روستا نیز حکایتهای زیادی دارد. سنگ نوشتههایی در این گورستان وجود دارد که با استناد به خورشیدهای حک شدهاش میتوان آنها را به دورههای میترائیسم نسبت داد.
زنوزق روستایی است که مجموعه عوامل طبیعی و تاریخی آن، میتواند آن را به یکی از ممتازترین روستاها در مباحث فرهنگی و گردشگری تبدیل کند. امری که تا به حال محقق نشده است اما آنچه مشهود است سازمانها و ارگانهای مختلف که در صدر آنها گروه مشاورین «پرآسمون» دیده میشود تلاشهای گستردهای را برای معرفی و رساندن این روستا به جایگاه واقعی خویش آغاز کردهاند.
مجموعه عواملی که در زنوزق گردهم آمدهاند در هیچ روستایی حتی ماسوله وجود ندارد.».
بازدید کنندگان وگردشگران که از روستا دیدن کرده اند از مهمان نوازی وگشاده روی اهالی اظهار رضایت دارند.با توجه مناسبتهای انسانی و روابط اجتماعی این روستا بدون نیاز به انجام فعالیتهای فرهنگی نیز توان پذیرایی گردشگران داخلی و خارجی را دارد .
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
درباره خودم
پیوندهای روزانه
فهرست موضوعی یادداشت ها
بایگانی
اشتراک