بازدید امروز : 283
بازدید دیروز : 554
توبه نصوح از دیدگاه مفسرین
در اینکه توبه نصوح چـیست؟ مفسّرین تفسیرهاى زیادى براى آن ذکر کردهاند که در تفسیر نمونه[13] به برخی از آنها اشاره شده است از جمله:
الف) «توبه نصوح» آن است که واجد چهار شرط باشد: پشیمانى قلبى، استغفار زبانى، ترک گناه و تصمیم بر ترک آن در آینده.
ب) «توبه نصوح» آن است که واجد سه شرط باشد: ترس از اینکه پذیرفته نشود، امید به اینکه پذیرفته شود، و ادامه اطاعت خدا.
ج) «توبه نصوح» آن است که شخص گناهکار گـناه خود را همواره در مقابل چشم خود ببیند و از آن شرمنده باشد.
د) «توبه نصوح» آن است که مظالم را به صاحبانش بازگرداند، و از مظلومین حلالیت بطلبد، و بر اطاعت خدا اصرار ورزد.
ه) «توبه نصوح» آن است که در آن سه شرط باشد: کم سخن گفتن کم خوردن و کم خوابیدن.
و) «توبه نصوح» آن است که تواءم با چشمى گریان و قلبى بیزار از گـناه باشد.
فضیلت توبه
مرحوم نراقی در جامع السعادات در مورد فضیلت توبه مینویسد: «بدان که توبه نخستین مقام از مقامات دین، و سرمایه سالکان راه و کلید استقامت خواستاران ایمان و سرآغاز تقرب به پروردگار عالمیان است. و فضیلت آن بسیار است»[14] و آنگاه به برخی آیات و روایات در این زمینه اشاره میکنند، که از آنها میتوان استفاده کرد که خداوند توبه کنندگان را دوست دارد؛ [15] توبه کننده مانند کسی است که اصلا گناه نکرده است، خداوند مشتاق توبهی بندگان خویش است[16]؛ فرشتگان حاملان عرش و فرشتگانی که در حول عرشند برای توبه کنندگان، طلب آمرزش می کنند.[17]
توبه و پشیمانی و اسباب آن
وقتی بندهای علم یقینی پیدا کرد که گناهانی که از او سر زده بین او و محبوبش حائل و مانع است، حزن و اندوهی در دل ایجاد میشود که باعث میگردد شخص مؤمن از گناهانی که کرده یا طاعتی که ترک کرده متأسف و اندوهگین گردد و این همان پشیمانی است که از جمله شروط توبهی حقیقی است.[18]بر همین اساس است که توبه در شرع مقدّس اسلام بر چهار اصل استوار است که عبارتند از:
1 – ترک کردن گناه بخاطر زشتی آن؛ 2 – پشیمانی از انجام آن؛ 3 – عزم و اراده بر عدم بازگشت به گناه؛ 4- تدارک نمودن زمینه ممکن برای جلوگیری از اعادهی آن؛[19]
راه روی آوردن به توبه
برای تشوق نفس به توبه راههایی توصیه شده است که از آن جمله روشهای زیر میباشند:
1- انسان به آیات و اخباری که به گناهکاران هشدار داده و ایشان را به عذاب شدید تهدید کرده نظر کرده و آنها را مورد مطالعه قرار دهد و عقوبت و کیفر اخروی تکتک گناهان مثل شرب خمر، زنا، قتل، غیبت، کبر و حسد را به خاطر داشته باشد و بداند که این عقوبتها آنقدر زیادند که در شمار نیایند.
2- حکایت گناهکارانى را که توبه کرده و مصیبتهایى را که به سبب گناهان خود کشیدهاند از نظر بگذارند.
3- به خاطر داشته باشد که ممکن است کیفر گناهان او به آخر موکول نشود و عقوبت گناهش در دنیا داده شود، و بداندکه تمام مصیبتهایى که در دنیا دامنگیر انسان مى شود، ثمره گناهانى است که از او صادر مى شوند.[20]
اقسام توبه
علماء و دانشمندان اسلام، توبه عبد را به سه قسم تقسیم کردند که عبارتند از:
الف) توبه عوام
توبه عوام، توبهای است که برای عموم مردم است و آن توبه این است که دل انسان از اینکه گناه کرده خاضع میشود و یاد مخالفتهای خود در محضر خدا می افتد؛ از گذشته پشیمان میشود. دیگر به دنبال آن نمیرود و خود را اصلاح میکند.[21]
ب) توبه خواص
دسته دوم توبه خواص است یعنی بعضی از بندگان خدا که معرفت بیشتری دارند. این افراد در مقابل مکروهات نیز سرافکنده میشوند و دلشان خاضع و خاشع میشود.
درباره حضرت آدم میخوانیم که وقتی از بهشت بیرون شد، پیوسته سربهزیر و خجالتزده بود، در حالی که گناه به معنای اصطلاحی و رایج آن نکرده بود. بلکه مخالفت امر ارشادی پروردگار را کرده بود ولی بخاطر این کار شرمزده بود تا اینکه جبرئیل نازل شد و فرمود:
ای آدم! خدا میفرماید: به اهلبیت پیامبر آخرالزمان توسّل بجو و سر خود را بالا بگیر چراکه ترا بخشیدم. «فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ کَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَیْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ»[22]
حضرت یونس(علیه السلام) نیز بخاطر ترک اولى ایکه انجام داد و بدون اجازهی خداوند دست از موعظه و ارشاد قوم خود کشید و از میان آنها بیرون رفت، وقتی در شکم ماهی قرار گرفت از این کردهی خود نادم و پشیمان شد و به درگاه الهی توبه کرد و با حالت تذلّل و ندامت خطاب به پروردگار فرمود: «لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ[23]»[24]
ج) توبه اخص الخواص
بالاترین درجه توبه، توبه اخص الخواص است که مربوط به مقرّبین درگاه الهی است؛ همچنانکه پیامبر اکرم(صل الله علیه و آله) فرمودند: « بخاطر توجه به غیر خدا دل مرا کدورت و زنگار فرا میگیرد وبرای پاکی دلم روزی هفتاد مرتبه استغفار میکنم». [25] رسول خدا (صلی الله علیه و آله) و ائمه اطهار(علیهم السلام) نیز گاهی به جهت اشتغال به امور دنیوی که لازمهی زندگی است، امّا خود مانعی بر سر توجّه تامّ به ذات باری تعالی است، به درگاه الهی توبه و استغفار میکردند و این امور را این جهت در حق خود، گناه تلقّی میکردند.[26]
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
درباره خودم
پیوندهای روزانه
فهرست موضوعی یادداشت ها
بایگانی
اشتراک