سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 تعداد کل بازدید : 808439

  بازدید امروز : 267

  بازدید دیروز : 136

میاب دان بیر سس

 
پست ترین دانش، آن است که از زبانت در نگذرد و والاترین دانش، آن است که در اعضا و جوارح پدیدار گردد . [امام علی علیه السلام]
 
نویسنده: ابوالفضل روزی طلب ::: جمعه 94/5/23::: ساعت 12:56 صبح

زندگینامه مختصر افتخار عالم تشیع و ایرا ن و آذربایجان ومرند مرحوم آیه الله العظمی حجت کوه کمری

      مرجع بزرگ عالم تشیع حضرت آیت الله العظمی سید محمد حجت کوه کمری مرندی*

    مرند در گذر عمر دیر پای خود، پرورش دهنده ی صدها عالم دینی، علمی و هنری بوده است. مرند به علت قرار داشتن در چهار راه حوادث، بارها تخریب وبارها بازسازی شده است اما به علت قرار داشتن در نزدیکی شهرهای بزرگ مثل تبریز ونخجوان، فدا شده چراکه خانها جهت مرکز گریزی میخواستند خان نشین های خودرا دورتر ازحکام اصلی تشکیل دهند.در نتیجه این شهرها ازجمله تبریز رفته رفته گسترش یافته و مرند از توسعه افتاده است، در نتیجه می توان گفت که مرند هزینه نزدیکی به تبریز را با قهقرا رفتن و تحلیل رفتن علمی و اقتصادی خود پرداخت کرده و می کند.

   وقتی عبدالرشید باکویی جغرافی دان قرن هفتم هجری در صفحه 110 کتاب ( تلخیص الآثار و عجایب الملک القهار )اعلام می کند که مرند دارای مدرسه عظیمی می باشد که به دست آتابیک اسماعیل بنا شده است ، یعنی وقتی مرند در 700-800سال قبل دارای مدرسه عظیم که با تاکید باکویی، دنیا دیده و جهانگرد، روی کلمه ی عظیم، اینطور به نظر می رسد که این مدرسه می بایست بغیرازطلبه خانه ومکتبخانه ی متداول باشدیعنی چیزی در حد یک دانشگاه امروزی باشد ، در قرون 14-13-12 به وضعی می افتد که محصلین علمی اش به تبریز و تهران و محصلین دینی اش به خوی و تبریز روی می آورند.

در نتیجه یا خود این عزیزان کم لطفی کرده و خود را خویی و یا تبریزی معرفی کرده اند و یا تذکره نویسان کم لطفی کرده بدون توجه به مسقط الرأس خانواده ی آنها، فقط به دلیل اینکه چند صباحی در شهر دیگری سکونت داشته و یا وفات نموده اند آنها را خویی و تبریزی و ... معرفی نموده اند.

  از جمله آقای دکتر عقیقی بخشایش در صفحه 138 جلد اول کتاب (مفاخر آذربایجان) ملا مهر علی فدوی ( سراینده شعر خدایی ها علی بشر کیف بشر) را( ملا مهر علی فدوی خویی )معرفی می کند و آقای محمد کمالی وحدت در کتاب ( زندگی نامه ملا مهر علی ) متأسفانه او را ( ملا مهر علی تبریزی خویی زنوزی! ) معرفی می کند، حالا دراین میان نقش مرند چی شده معلوم نیست؟!درحالیکه مسجدی که ایشان درآن به منبر می رفت هنوز درخیابان پروین اعتصامی وبانام (مسجدملامهرعلی ) موجوداست!

 دکترعقیقی باز در صفحه 118 کتاب مفاخر آذربایجان سید حسن حسینی زنوزی را خویی معرفی می کند و در همان صفحه زنوز را از توابع خوی دانسته و می نویسد ( زنوز خوی! ) و در زیر نویس همان صفحه می نویسد: ( زنوز قصبه ای است میان مرند و تبریز در 18 کیلومتری شمال مرند ...!)

   آقای مسعود عالم پور رجبی در صفحه هفت کتاب میراث فرهنگی آذربایجان، در معرفی آبشار روستای عیش آباد ، عیش آباد را از توابع شبستر می نویسد و فکر نمی کند که درتاریخی نه چندان دور خود شبستر کلا تابعه ی مرند بوده، حالا چگونه عیش آباد از پس رشته کوه میشو می تواند مال شبستر باشد؟!

حجت الاسلام میرزا احمد مدرس که اهل روستای لیوار است و تا اوایل انقلاب با نام میرزا احمد ملایی در پشت مسجد حاجی تقی مرند سکنی داشته و در مسجد فوق و مسجد علی صلوات به منبر می رفت در تالیف کتاب ( سردار رشید اسلام، بریده ی اسلمی) خود را احمد مدرس تبریزی! معرفی می کند! گویا منسوب شدن به شهر های بزرگ ، شخصیت بزرگتری را هم نصیب فرد می کند!! و ده ها مثال دیگر وجود دارد که برای اجتناب از طولانی شدن مطلب آن ها را بوقت دیگری موکول می کنیم.

   یکی از اعاظم علوم دینی شیعه، که دارای شهرتی جهانی می باشد، آیت الله العظمی سید محمد حجت کوه کمری است که متاسفانه در کتاب ها او را نیز تبریزی معرفی کرده اند و حتی آبادی کوه کمر را جزو توابع تبریز شمرده اند ( از جمله در کتاب مفاخر آذربایجان جلد 1-صفحه317) که می بایست اعلام نمود کوه کمر از توابع مرند است نه تبریز و کسانی که پسوند زنوز و کوه کمر و... را دارند مرندی هستند نه تبریزی و خویی از جمله آیت الله العظمی کوه کمری.

   آیت الله العظمی سید محمد حجت کوه کمری در سال 1310هجری قمری در خانواده ی علمی و مذهبی آیت الله سید علی کوه کمری به دنیا آمد که با 25 پشت، نسب به امام زین العابدین علیه السلام می رسانند. ابتدای تحصیل بخشی از علوم قدیم و جدید را از محضر پدرش مرحوم آیت الله سید علی که خود فقیهی زاهد و تحصیل کرده ی حوزه ی علمیه نجف اشرف بود، استفاده می کند. در بیست سالگی جهت تکمیل علوم رهسپار حوزه ی نجف شده از محضر اساتید ، آیات عظام سید کاظم طباطبایی و شریعت اصفهانی، قوچانی، گنابادی و ... خوشه چینی می کند.

   پس از مدتی اقامت در نجف به علت تفاوت آب و هوای عراق با آذربایجان، دچار بیماری ریوی شده، به تبریز بر می گردد و پس از چندی و به دست آوردن سلامتی دوباره رهسپار نجف می شود. در نجف ضمن تحصیل مدارج علمی و مذهبی بالاتر، تدریس هم می کند، در جلسات تدریس او فضلای فرهیخته ای حضور به هم می رسانند.متاسفانه پس از سالها اقامت در نجف، باز دچار عود بیماری شده، دوباره به ایران وحوزه علمیه تازه تاسیس قم بر می گردند. تقوا و علم سید محمد حجت، آقای حایری(موسس حوزه ی علمیه قم ) را شگفت زده می کند به نحوی که ایشان امامت نماز جماعتی که در حرم حضرت معصومه داشتند را به آقای حجت ارجاع داده و ایشان را یکی از دو وصی خود قرار می دهند.

      پس از وفات مرحوم شیخ عبدالکریم حایری، زعامت حوزه علمیه قم به عهده ایشان می افتد و ایشان جزو مراجع ثلاث ( خوانساری-صدر-حجت)قرار گرفته و در واقع شخص اول مرجعیت عالم تشیع می شود.آیت الله العظمی حجت تالیفات زیادی دارند از جمله کتاب های البیع، الوقف، الوقت، الصلات، جامع الاحادیث و الاصول و... و...

    آیت الله حجت وقتی نحوه ی زندگی طلاب تازه وارده به قم را مشاهده می کند تصمیم به ساخت مجتمعی برای اقامت و تحصیل آنها می گیرد، در نتیجه مسجد و مدرسه ی عظیم علمیه ی حجتیه را بنا می نهند که این مدرسه به عنوان پایگاهی برای سربازان مکتب امام زمان (عج) در می آید.

ساده زیستی و پرهیز از تشریفات از خصایص مرحوم آیت الله العظمی حجت کوه کمری بود به نحوی که سعی داشتند همچون سایر مردم بلکه در حد حقیر ترین آنها زندگی کنند.

  آیت الله حجت هوش فوق العاده ای داشتند به نحوی که می فرمود اگرمن از 20 سال قبل حدیثی از کتاب 110جلدی بحارالانوار را خوانده باشم، می توانم با شماره حدیث ؛ صفحه ی آن را بازگو کنم.

   آیت الله حجت کوه کمری نسبت به تربیت و تحصیل بچه ها، حتی دخترهایشان حساسیت و اهتمام فراوان داشتند. حدود یک هفته قبل از فوتشان، به معتمدین خود می گویند که مهر مرا در حضورم بشکنید، اطرافیان خود داری می کنند که عمر آقا دراز باد، انشاالله بهبودی حاصل شده و سال ها از این مهر استفاده خواهید فرمود، اما ایشان اسرار می کنند که این آخرین بیماری من است و سپس امر کردند تفالی شود. قرآن را آیت الله سید احمد زنجانی گشودند ، آیه ( له دعوه الحق)(1) آمد، آیت الله حجت فرمود: خدا مرا دعوت کرده و باید بروم و حاضرین مجبور به شکستن مهر شریفش شدند.

   در نهایت ظهر روز دوشنبه 29 دی ماه 1331 شمسی فرمودند که تربت سیدالشهدا را بیاورند و در حالیکه آن را با آب نیسان مخلوط کرده و میل می کردند فرمودند: خدایا شاهد باش که آخرین توشه من از دنیا، تربت سید الشهدااست. لحظاتی دست به سینه گذاشته از جا بلند شده و تعظیم کرده و احترام گذاشتند، بعد رو به قبله دراز کشیده جان به جان آفرین تسلیم کردند. بدن مبارک او پس از تشییع عظیم مردم قم در مدرسه حجتیه به خاک سپرده شد، روحش شاد باد.

*************************************************************

  *) نشریه ی شماره223 خوش خبربهمن1388بقلم سیدمرندی

1-      سوریه مبارک رعد 14  

  2- برداشت آزاد از کتاب صاحبان فقه و حکومت ( زیر نظر استاد مجید جعفری تبار ) 

..............................................................................................................................................................................
باتشکر از وبلاگ دکتر میر هدایت سید مرندی

 
 
 
 

موضوعات وبلاگ

 

لوگوی دوستان

 

درباره خودم


میاب دان بیر سس

ابوالفضل روزی طلب
اینجانب ابوالفضل روزی طلب در 13شهریور سال 1342 در روستای میاب از توابع شهرستان مرند متولد شده ام. از کودکی عاشق شعر و ادبیات و معارف دینی و قرآنی می باشم، امیدوارم به لطف الهی بتوانم خدمتی هر چند ناقابل به هموطنانم انجام داده باشم.
 

حضور و غیاب

 

اشتراک