بازدید امروز : 59
بازدید دیروز : 98
« نمونه هایی از کلمات معمول و رایج در میاب که در سایر آبادیهای آذربایجان کمتر رواج دارد»
ارسین:Arsinسنج - اوستول: ostolصندلی - باششاخ:Bashaxخوشه هایی که موقع درو بر زمین میریزد.
چاتی:catiطنابی که از ریشه گون میبافند. –خکی:xakiالاغ خاکستری ’خاکستری. دومروخما ق:domroxmaxمات مات باخیب فیکره گءتمک=خیره خیره نگاه کردن وبه فکر فرورفتن. لاپیتقا:lapetgaنوعی بیل –قانشار:Gansharروبرو-قاخینج:Gaxingسرکوفت-
دوبور:duburبز نر’قوچ - دیزلیک:Dizlikزیرشلواری –دمیریخ/دیرمیخ:demerexشنکش
سهنگ:sahangکوزه سفالی بزرگ را گویند. سولنماخ:sulanmaxولگردی-
کسوو:kusowچوبی که با آن تنور را بهم میزنند. کوفله:kuflaمجرای تنور- کوت:kutنانی که از دیواره تنور بیفتد و در آتش نیمسوز شود<غذای فقراست> -موجری:mugriجعبه -
قارتوپی:gartopiسیب زمینی –فالا:falaتخمی که زیر مرغ میگذارند تا تخم دیگری بگذارد.
«اصطلاحات لباس و پوشاک»
آرخالیق:نوعی کت با مدل قدیمی و شبیه دامن چین دار.
آیاق قابی: نوعی کفش. قورشاق: شال کمر.
الجک: دستکش. کوینک:پیراهن.
باشماق: کفش. چاریخ: چاروق از چرم و لاستیک.
بورک: کلاه. یل: جلیقه مخصوص زنان که از روی لباس میپوشند.
دولاق:نوار پای پیچ. پنجک:کت.
دیزلیک:زیرشلواری. تومان: زیر شلواری/تنبان.
«اصطلاحات ظروف سفا لین»
ساخسی:سفال تولید شده از خاک رس.
سیین/سهین: کاسه سفالی لعابدار در اندازه های مختلف.
سهنگ: کوزه در اندازه های متوسط که دروگران در مزارع آب آشامیدنی در آن میریزند.
بارداخ: ظرف دسته دار لیوانی.
چاناخ: پیاله کوچک.
چولمک: نوعی ظرف سفالی که در آن غذا وما ست ریخته با خود به صحرا میبرند.
لولیین: لولهنگ و آفتابه سفالی و مسی.
مترت:matarat کاسه بزرگ لعابدار یا بی لعاب مخصوص ماست.
«اصطلاحات مواد غذایی»
آغارتی:لبنیات و انواع محصولات شیری.
آیران:دوغ حاصل از ما ست.
آیران شوربا:آبگوشت کشک<اشگنه>
اریشته آشی:آش رشته.
اوماج آشی: آشی که از آرد و خمیر گندم و روغن تهیه میشود.
سوتلی آش:آشی که با شیر پخته میشود.
تندیر آشی: آشی که در تنور پخته میشود.
فتطیر:نانی که خمیر آنرا بلافاصله پس از خمیر کردن در تنور می پزند.
کومش:<کماج> نان پرحجم شبیه نان بربری که بصورت گرد و دولایه پخته میشود.
قوتماج:<قوتماش> در کوهستان چوپانان شیر گوسفندان را جوشانیده به آن قند یا شکر و نان خشک اضافه میکنند که لذیذ و قویترین غذا برای چوپانان است.
قوووت:غذایی شامل:آرد و پودر نخود همراه باسیب وگندم و سنجد.
قووورقا:گندم بو داده و برشته شده که همراه با شاه دانه خوردنی است.
قاخ: برگه زردآلو- سیب و...
قووورما: گوشت سرخ شده در روغن و چربی.
قاتوق: یوورت- ماست.
قوروت: کشک.
قیماق: سرشیرگرفته شده از ماست.
تورتا: مواد ته نشین شده روغن حیوانی پس از ذوب کردن کره.
جورتان: ماست آبکش پس از گرفتن سرشیر.
لور: چکیده آب پنیر.
شوربا: آبگوشتی که از قرمه تهیه میشود.
بزباش: آبگوشت کم حجم برای مصرف یکنفر.
دورمک: لقمه بصورت لوله.
هدیک/هدیح: گندم و نخود پخته شده در شیر و آش.< آش گندم>
خیتاب: خوراکی است لذیذ از روغن و تخم مرغ و تره صحرایی و شنگه در نانی که بصورت دو لایه پخته میشود.
جیزلیق: جوشانده دنبه گوسفند پس از برداشتن پیه و چربی که باقیمانده اش بسیار خوشمزه و لذیذ است.
سوزمه: ماست چکیده.
بال: عسل.
آنا بال: عسل سرخ رنگ و عسل بیش از یکساله که بازدهی زنبور بیشتر بوده است.
بچه بال: محصول کندوی عسل که برای اولین بار محصول میدهد و عسلی به رنگ زرد وسفید است.
شان بال: عسل موم دار.
سوزمه بال: عسل خالص بدون موم.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
درباره خودم
پیوندهای روزانه
فهرست موضوعی یادداشت ها
بایگانی
اشتراک