سلام دوستان گلم - امیدوارم که حالتان خوب باشد ، اگر از احوالات گلهای ما جویا باشید بحمدلله شادابی حاصل است و ملالی نیست جز دوری و مفارقت شما که آنهم با یک ( کلیک رنجــه تان! ) برطرف میگــردد. !
این هم چند تصویر جدید از گل های من :
و این شمعــدانی های پاکـوتاه و بقول فروشنده ها شمعـدانی های هلنـدی برای خودشان عالمی دارند و خیلی زیبا هستند با قدی کوتاه و گلهایی درشت ! و تنوع رنگ زیاد - البته این گل قرمز در منطقه ما ( اژدر قلم ) یا (قلم قاش ) گفته می شود از تیره شمعــدانی و نام عمومی آن شمعدانی اژدر است ، هرچه هست زیباست :
گلهایتـــان بهـــاری و بهــارتان پر طــراوت و شــاد باد .
سلام دوستان خوب - هفته گذشته فرصتی دست داد تا از خانه جناب آقای حاج علی اصغر اقدم در تبریز دیداری داشته باشیم و تصاویری از این محیط باصفا که به باغ لاله ها مشهور شده بگیریم .
جدا فوق العاده بود تنوع گلهای لاله و تجمع آنها !
( بقیه در ادامه مطلب )
متاسفانه زیبایی ها همیشه ماندگار نیستند و جفای تگرگی که دو روز پیش در تبریز بارید تمامی این تصاویر چشم نواز را نابود کرد این دو تصویر را که بفاصله چند روز گرفتم ببینید :
آری تگرگهایی که هرکدام باندازه یک گردو بودند در فاصله دو ساعت همه گل و گیاه و درختان میوه را نابود کردند .
دیدن این صحنه ها برای عاشقان گل و گیاه واقعا سخت است !
این هم ابریشم شب خسب ! که شب ها می خوابد و تمامی برگهایش جمع میشود ، انگار چند سالی است که خشک شده است ! ولی وقتی که صبح شد و آفتاب زد دوباره با طراوت خاصی از خواب بیدار می شود و این هم گل زیبای ابریشم شب خسب :
ساختمان شهرداری تبریز یکی از زیبا ترین ساختمان های باستانی است که برج بالای آن و ساختمان های کناریش شکل یک عقاب را تشکیل می دهد که نمایانگر معماری آلمانی ها است به چند تصویر زیبا از این ساختمان توجه فرمایید تا توضیحات کامل را تقدیمتان کنم :
عمارت شهرداری تبریز در سال 1314 شمسی در محل گورستان متروک و مخروبه کوی نوبر با نظارت مهندسان آلمانی در زمان ریاست شهرداری حاج ارفع الملک جلیلی بنا گردید. این ساختمان دارای یک برج ساعت چهار صفحه ای است که با طنین موزون زنگ هایش هر 15 دقیقه یک بار، گذشت زمان را به گوش مردم تبریز می رساند . نمای خارجی تالار شهرداری تبریز از سنگ تراشیده بوده ونقشه ساختمان آن با نمونه ساختمان های کشور آلمان قبل از جنگ جهانی دوم مطابقت دارد.
زیربنای این ساختمان معظم 6500 متر مربع و مساحت آن 9600 متر مربع است و برج ساعت آن، که به «بیگ بن لندن» شباهت زیادی دارد، دارای سی متر و چهل سانتیمتر ارتفاع بوده و طرح بنا، عقابی در حال پرواز است.
(بقیـــه در ادامه مطلب )
کاخ شهرداری تبریز در مرکزیترین نقطه? شهر تبریز و در میدان شهرداری (ساعت) این شهر واقع شدهاست.
نگاهی اجمالی بر تاریخ اولین شهرداری یا بلدیه ایران ( مراجعه به نوشتار های قدیمی ):
دایر شدن بلدیه در تبریز در صدر مشروطیت یک رخداد عادی و معمولی نبود. بلدیه در تبریز در راستای مشارکت مردم در سرنوشت خود پا گرفت. اعضای انجمن ایالتی آذربایحان برای نهادینه کردن حاکمیت قانون و سپردن امور مردم به خود آنها تشکیل انجمنهای شهر و بلدیه را تصویب کرده و به مورد اجرا گذاشتند. از نظر نمایندگان این انجمن ، تشکیل بلدیه از تشکیل عدلیه ضروریتر بوده است همچنانکه خوانندگان روزنامه انجمن ( که از روزنامه های آن زمان بود ) نیز در نامه ای به این روزنامه پس از انتقاد از وضع پیشین خواست های مردم را اینچنین میشمردند :
" حال اگر بخواهیم که امورات مملکت ما منظم شود، اول کاری که لازم است تشکیل اداره بلدیه است در تمام آبادی جزواً و کلاً و تعیین استخدام پلیس ، تعیین تعداد نفوس، اصلاح عدلیه، اصلاح امور مالیه، اصلاح ذخیره و غیره این ادارات، هریک تشکیل هیئت علیحده لازم دارد. ترتیب و تشکیل این هیئت و کمسیون تکلیف حکومت جلیله مشروطه است، تکلیف امنای انجمن مبارک است که تشکیل این هیئت و ادارات را جداً از حکومت که موافقت تامّه با مشروطه داشته باشد بخواهند . .
پس از صدور فرمان مشروطیت که انجمن ایالتی آذربایجان در تبریز تشکیل شد، از جمله اقدامات بس مترقی و مهمش، تاسیس ادارات جدید و موسسات نوین بود که بلدیه تبریز از جمله آن نهادهاست که طبق قانون تشکیل انجمنهای ایالتی و ولایتی پا گرفت و همزمان با تاسیس بلدیه، انجمنهای بلدی نیز جهت اداره شهر و انتخاب شهردار در اغلب شهرهای آذربایجان تشکیل شد. آیین نامه تشکیل این نوع انجمها در شماره های مختلف روزنامه انجمن ارگان انجمن ایالتی آذربایجان درج شده که مواد آن جت اداره یک شهر، بس مترقی و ارزشمند بوده است .
بخشی از قوانین مربوط به تشکیل بلدیه که در شماره های مختلف روزنامه انجمن درج گردیده بدین شرح است :
مقصود اصلی از تاسیس بلدیه حفظ منافع شهرها و ایفای حوایج اهالی شهرنشین است .
امور راجعه به بلدیه از قرار تفصیل است:
اولا - اداره کردن اموال منقوله و غیرمنقوله و سرمایههایی که متعلق به شهر است.
ثانیا - مراقبت در عدم قحطی آذوقه شهر به وسایل ممکنه.
ثالثا - ساختن و یا نگاهداشتن کوچهها و میدان ها و خیابانها از پیاده رو و کالسکه رو
هیئت بلدیه مرکب است از انجمن بلدیه و ادارات و شعب و جزو آن
انجمن بلدیه مرکب است از اعضایی که از محلات شهر به ترتیب ذیل انتخاب می شوند .
عده اعضای انجمن بلدیه در شهرهای کوچک16، در شهرهای متوسط 20، و در شهرهای بزرگ سی نفر خواهد بود که با رعایت وسعت و جمعیت به محلات شهر تقسیم می شوند.
وقتی که تصمیم به ساختمان بلدیه گرفته شد در مرکز شهر گورستان نوبر را تخریب و ساختمان بلدیه بذست آلمانی ها در محل آن ساخته شد :
بر اساس این قانون انجمن شهر در همان سال (1325 هجری قمری) در تبریز تشکیل می شود و از جمله میرزا اسماعیل نوبری، آقا میرکریم بزاز، میرزا علی واعظ ویجویهای و حاج ارفعالملک جلیلی در نخستین دوره این انجمن به نمایندگی آن برگزیده می شوند.
پس از تشکیل انجمن شهر در تبریز، لازم بود که در آن شرایط انقلابی، شخصیتی را برای تصدی بلدیه انتخاب نمایند که به عنوان نخستین شهردار تبریز از هر نظر شایستگی و توانائی مدیریت این سازمان نوپا را داشته باشد. لذا قاسم خان امیرتومان معروف به والی به این سمت برگزیده میشود که نظامنامه بلدیه را نیز او نوشته و به تصویب انجمن ایالتی رسانده بود. وی در حالی به این سمت مهم برگزیده میشود که چندی قبل به ریاست کل قشون آذربایجان انتخاب شده بود. او که در سال 1254 شمسی در تبریز پا به عرصه وجود گذاشته بود و در مدرسه سن سیر پاریس تحصیلات خود را به پایان رسانده بود برای نخستین بار در تبریز مرکز تلفن تاسیس کرده بود و کارخانه برق احداث نموده بود و اولین کسی بود که قبل از آغاز مشروطه به تبریز چراغ برق آورده و در حوالی مغازههای مجیدالملک نصب کرده بود. و این خود در زمانی بود که در استانبول چراغها را با نفت روشن می کردند !
قاسم خان والی در راهانداختن تراموای تبریز نیز تلاش چشمگیری داشت چنان که دانشمند فقید، حسین کاظمزاده ایرانشهر می نویسد :" دیشب حضرت ریاست و کربلای اسماعیل آقا و مشهدی تقی خراسانچی و حضرت مکرم الدوله فرزند بالیاقت حضرت نظامالعلماء مدظله در منزل قاسم خان امیرتومان که تلفن و چراغ گاز تبریز را موسس است تشریف داشتند در خصوص تنظیف شهر صحبت نموده و قرار گذاشتند که قومپانی(کمپانی) شده و چند عدد تراموای در داخل شهر درست نموده و مردم را از خستگی راههای دور و دراز آسوده سازند و مبلغ 50 هزار تومان مصارف تخمین کرده اند که باید شرکاء بپردازند و این مطلب به نظر مکرم الدوله بد نیامده و تصدیق نموده است و هنوز معلوم نیست که آخر این شرکت و قومپانی به کجا انجامید. بعد تراموای را تعریف می کند که تراموای مرکب است از چند اتاق تختهای که به هم متصلند و هر یکیش را در مخصوص است و برای کشیدن و راه بردین این اتاق ها دو راس اسب لازم است که یک دفعه آنها را به مقصد برسانند و در حین مراجعت باید آن اسب ها را عوض کرد و یک اسب روزی زیاده از یک دفعه نمیتواند به کشیدن این تراموای بسته شود . . .
در شماره 252 روزنامه شاهین در تاریخ هشتم خرداد 1314 می خوانیم: اداره محترم بلدیه ساعت بسیار بزرگی برای شهر تبریز خریداری و بدین وسیله یکی از مبرم ترین حوائج شهر را رفع نموده. ساعت مزبور از بهترین کارخانه ساعت سازی لندن به قیمت پانصد لیره انگلیس خریداری و دارای پنج زنگ یزرگ و کوچک به وزن تقریبا چهار خروار می باشد که صدای زنگ های مزبور از مسافت پنج کیلومتر به خوبی شنیده می شود. بنا به گفته خانم هاله جلیلی نوه حاج ارفعالملک جلیلی، مرحوم جلیلی به علت مواجه شدن دولت با کمبود پول و اعتبار برای ایجاد بناهای محتلف از سرمایه شخصی خودش نیز استفاده می نمود و ساعت بالای برج شهرداری نیز توسط مرحوم جلیلی و با هزینه شخصی ایشان از انگلستان خریداری شده است.
در باره ساعت شهردای تبریز نیز باید گفت که این ساعت در زمان تصدی شهرداری ارفعالملک و ریاست انجمن آقامیرزا جعفر اصفهانی در تبریز نصب شد. کنسولگری انگلیس در تاریخ 11 فروردین ماه 1315 خطاب به والی آذربایجان در آن زمان نوشته است که جهت خرید و نصب ساعتی که مورد نظر است برای بلدیه تبریز ابتیاع شود آماده راهنمایی و مساعدت است. جلیلی شهردار وقت ذیل این نامه با مداد قرمز نوشته است: به محاسبات مراجعه شود که با مهندسین شهرداری در این خصوص مذاکره و نتیجه اسلاع داده شود نامه جالبی از یک ساعت ساز به نام غلامرضا نیز موجود است که حاضر شده است ساعت شهرداری را با ده تومان تخفیف نصب کند. اتاقکی که ساعت شهرداری در میان دیوارهای آن آرمیده مربع شکل و به ابعاد 5/3 در 5/3 متر است.
این ساعت در زمان تصدی شهرداری ارفعالملک و ریاست انجمن آقامیرزا جعفر اصفهانی در تبریز نصب شد. کنسولگری انگلیس در تاریخ 11 فروردین ماه 1315 خطاب به والی آذربایجان در آن زمان نوشته است که جهت خرید و نصب ساعتی که مورد نظر است برای بلدیه تبریز ابتیاع شود آماده راهنمایی و مساعدت است. جلیلی شهردار وقت ذیل این نامه با مداد قرمز نوشته است: به محاسبات مراجعه شود که با مهندسین شهرداری در این خصوص مذاکره و نتیجه اسلاع داده شود نامه جالبی از یک ساعت ساز به نام غلامرضا نیز موجود است که حاضر شده است ساعت شهرداری را با ده تومان تخفیف نصب کند. اتاقکی که ساعت شهرداری در میان دیوارهای آن آرمیده مربع شکل و به ابعاد 5/3 در 5/3 متر است. دستگاه دورزنی ساعت به اندازه یک موتور برق معمولی است
چند عکس از خودم :
نورپردازی بسیار زیبای ساختمان شهرداری یکی از کار های مسئولین فعلی شهر ما است که لازم است به همه شان دست مریزاد گفته شود !
اخیرا این ساختمان تخلیه و بخش اداری شهرداری به ساختمان دیگری منتقل شده و این ساخنمان به موزه تبدیل گردیده است . این هم کیک تولد این ساختمان !
قلعه بابک و کوه جاویدان به مختصات: Coordinates: 38°50"13"N 46°59"0"E در 55 کیلومتری شمال شهرستان اهر و در 4 کیلومتری جنوب غربی کلیبر واقعند. این قلعه یادآور رشادت های سردار معروف ایرانی بابک خرمدین رهبر گروه سرخ جامگان است. تاریخ و طبیعت در این منطقه از ارسباران به هم پیوند خورده است.منطقه ارسباران بسیار زیباست. شاید قلعه تاریخی بابک بهانه ای باشد تا طبیعت ناب این منطقه از کشور را ببینیم. با گردشی کوتاه در این منطقه درمی یابیم که چرا ارسباران و کلیبر جزو معدود نقاط زیستی حساس کره زمین و ذخیره گاه زیست کره معرفی شده است. وجود آثار ارزشمند تاریخی، همچون «قلعه بابک» «دژ طوماسیاش» و «کلیسای نارینی» از ویژگی برجسته تاریخی آن محسوب می شود.شروع مسیر می تواند از دامنه کوه جاویدان باشد جایی که پله هایی برای صعود به قلعه تعبیه شده است.
درختان سرو کوهی Juniperussp پوششی سبز را در دامنه کوه جاویدان گسترانده اند:
پله های سنگ چین تا نیمه راه ادامه دارد:
قلعه دست نیافتنی بابک سالها دور از دسترس تازیان بود.
شروع پله های قلعه بابک:
گل استکانی Campanula یکی از گیاهان زیبای این منطقه میباشد.
غار کتلهخور، غاری است خشکی - آبی، واقع در استان زنجان، شهرستان خدابنده و در 80 کیلومتری جنوب قیدار و 173 کیلومتری شمال همدان و 410 کیلومتری تهران و 5 کیلومتری شهر کوچک گرماب واقع است.
در بعضی ازمناطق غربی ایران به کوههای کم ارتفاع کتله میگویند و احتمالاً وجه تسمیه غار نیز به همین علت باشد که غار در یکی از این کوهها قرارگرفتهاست و خورشید از پشت آن طلوع میکند و بجای کتله خورشید به آن کتله خور گویند. غار کتله خور قبل از سال 1300 خورشیدی کشف شدهاست و در سال 1330 توسط شخصی به نام جمالی زنجانی به ثبت رسیدهاست. حدود سال 1343 خورشیدی کوهنوردان به علت طولانی بودن دهلیز ورودی و کوتاهبودن سقف آن و مشکلات عبور و مرور و فقدان جاذبههای، غارسنگی بیاهمیت جلوه شد ولی در سال 1365 گروهی مجهز از غارنوردان زبده همدان بازدید مفصلی از غار انجام دادند و توانستند شکلگیری این غار را به دوران ژوراسیک مربوط دارند. (یعنی بیش از 120 میلیون سال قبل) ساختمان در زیر کوهکتله خور قرار گرفته و از پائین دست دهانه آن رودشور که از شعبات فرعی قزلاوزن است جاری میشود غار درمنطقه مستطیلی شکلی به ابعاد 2000×1500 متر بهوجود آمدهاست در محل یاد شده عملکرد هوازدگی مکانیکی و نیروهای درونی به کمک یکدیگر تعدادی ترک یا گسل متقاطع را در محدوده داخلی این فضا به وجود آورده و به دلیل فراهم شدن سایر شرایط، فرآیند غار زایشی شروع شدهاست. دهانه غار در ارتفاع 1700 متری از سطح دریا قرار دارد و اختلاف ارتفاع آن با ارتفاع چشمهای که آبهای فرورو حاصل از ریزش جوی غار را خارج میکند و به رود شور میریزد، 50 متر است. ورودی غار یک دهلیز 4000 متری بوده با سقفی کوتاه و فاقد غار سنگ و چند دهلیز فرعی، پس از دهلیز فرعی یک دالان وسیع 950 متری با سربالاییهایی به ارتفاع 2 متر و گودالهای خشک قرار دارد که با دوشاخه 50 متری ادامه پیدا میکند و پس از عبور از یک سربالایی به تالار وسیعی پوشیده از چکنده و چکیده و ستون میرسد. در داخل تالار کوچک بلورین، که به تالار ستونها چسبیده چاهی به عمق 8 متر قرار دارد که احتمالاً محل خروج آبهای فرورو سازنده غار است. در حال حاضر این غار به سه بخش فرهنگی، تفریحی و ورزشی تقسیم شدهاست بخش ورزشی آن تنها مورد استفادة غارنوردان و صخرهنوردان قرار میگیرد، حدود 4 کیلومتر است که البته هنوز انتهای آن کشف نشدهاست. بخش تفریحی غار نیز که جهت بازدید عموم مورد استفاده قرار میگیرد حدود 2 کیلومتر مسیر مستقیم است که گفته میشود این مسیر تنها 3/1 کل غار است. بخش فرهنگی غار نیز در بخش جنوبی آن قرار دارد قسمت اصلی آن دالانی است طبیعی که جهت برگزاری مراسم مختلف مورداستفاده قرار میگیرد البته این دالان هیچگونه راه خروجی به بیرون نداشته و راه خروجی آن به صورت مصنوعی کنده شده اما خود دالان تماماً طبیعی بودهاست. غارکتلهخور از لحاظ کیفیت بلورها و قندیلها، زیبایی و تعدد طبقات اولین غار آهکی جهان شناخته شدهاست که توسط سرمایهگذاری بخش خصوصی و هزینة شخصی به نام مهندس عالی که مهندس عمران فرمانداری زنجان بودند در طول پنج سال آمادة بهرهبرداری گشت. از بهرهبرداری اولیة این غار چیزی حدود 15 سال میگذرد که البته هنوز هم کاوش و فعالیت برای آمادهسازی سایر قسمتهای غار برای بازدید ادامه دارد. غار کتلهخور، غاری است آهکی که در برخی نقاط آن گلرس و خاکهای حاوی اکسیدآهن قابل مشاهدهاست. این غار از نظر سنی تقریباً همسن غار علیصدر همدان است البته این دو غار از دو جهت با هم تفاوت دارند. یکی اینکه غار علیصدر همدان غاریست کاملاً آبی اما غار کتلهخور زنجان غاری است تقریباً خشکی. دوم اینکه آهکهای غار کتلهخور نسبت به آهکهای غار علیصدر بسیار خالصتر هستند که این خود عاملی است جهت زیباترشدن غار، چراکه خالص بودن آهکها موجب شفافیت آنها و در نتیجه عبور نور از قندیلها میشود. یک نکته جالب توجه در رابطه با غار کتلهخور اینست که شواهد و بررسیهای انجام شده مؤید این موضوع است که این غار در نهایت به غار علیصدر در همدان متصل میشود. همچنین یکی دیگر از عجایب و زیباییهای این غار تعدد طبقات آن است که اینگونه غارها در جهان بسیار کمنظیر هستند. گمان میرود که این غار دارای 7 طبقه باشد که البته تاکنون تنها 3 طبقة آن کشف شده است. حدود 700 متر اولیة غار قطری حدود 70 سانتیمتر داشتهاست بهطوریکه رهنوردان اولیة غار این مسیر 700 متری را بصورت سینهخیز طی کرده و مسیر خود را با علامتگذاری مشخص کردهاند. 100 متر ابتدای غار محل زندگی انسانهای نخستین بودهاست که این موضوع را اسکلت 80 انسانی که در این محل پیداشدهاست تأیید میکند. لازم به ذکر است که این اسکلتها همچنان در این محل نگهداری میشوند. این غار دارای بخشهای دیگری است که به ترتیب میتوان میدان شیرخوابیده، میدان بیستون، میدان چهلستون، سهراهی کوهی، میدان پنجشیر، تالار عروس، تونل قندیلی، اتاق عقد، پای فیل، شتر باجهاز، عروس و داماد، میدان شمع، دوجادوگر، نخل سوخته، میدان مریم مقدس و… را نام برد. که تمامی این بخشها حاصل تجمعهای مختلف آهکی است که هرکدام براساس شباهتی که به یکی از اشیاء اطراف ما داشتهاند به این اسامی خوانده میشوند. از ویژگیهای منحصر به فرد این غار میتوان وجود ستونهای آهکی عظیم را نام برد که حاصل به هم پیوستن استالاکتیتها و استالاگمیتهای آهکی هستند که باعث شدهاند که این غار خود نگهدارندة خود باشد یعنی اینکه این ستونهای عظیم نقش نگهدارندههایی را بازی میکنند که مانع از فروریختن سقف غار میشود. این غار در مراحل اولیة تشکیل خود غاری آبی بودهاست که دراثر انحلال آبی گاهی اوقات تودههای عظیمی از سنگها از تودة اصلی جدا شدهاند. تشکیل طبقات متعدد این غار باعث شدهاست که آب به طبقات زیرین نفوذ کرده و عملاً غار تبدیل به غاری خشکی گردد.از دیگر ویژگیهای بارز این غار میتوان وجود قندیلهای زیبا و شفاف آهکی و استالاکتیتهای گُلکلمی را نام برد. وجود چشمههای آب بسیار زلال در اطراف این غار و حفرههای متعدد طبیعی هم از ویژگیهای منحصر به فرد این غار است. علاوه بر تمامی این مسائل در غار کتلهخور همانطور که در قبل آمد میتوان تجمعهای متفاوتی مشاهده کرد که یکی از این تجمعهای زیبا و جالبتوجه استالاگمیتهایی است که بسیار شبیه به عروس و داماد هستند و به همین اسم نامگذاری شدهاند. این غار درطول 120 میلیون سالی که از عمرش میگذرد دستخوش تغییر و تحولات بسیاری شدهاست که برخی طبیعی و برخی هم مصنوعی بودهاست. از تغییرات طبیعی این غار میتوان شکستگیهای حاصل از زمینلرزهها، گسلخوردگیها، لغزشها و ریزشها را نام برد.
یکی ازباارزش ترین و جالب ترین آثار تاریخی بخش هوراند از توابع شهرستان اهر در استان آذربایجان شرقی، قلعه پشتاب (پیشتو، پشتو و پیشتاب هم نامیده شده) می باشد که یکی از دژهای کهن ایران است. روستای پشتو در 12 کیلومتری غرب هوراند و 50 کیلومتری اهر و قلعه پشتو در یک کیلومتری شمال غربی آن واقع شده و آثاری از تمدنهای اشکانی و ساسانی و قرون میانه اسلامی در آن یافت شده است.
آثار به دست آمده از درون قلعه که سفالهای بدون نقش و نگار قدیمی است، نشان می دهد که این قلعه در اوایل ورود اسلام بر منطقه ارسباران و قره داغ ساخته شده است. قلعه پشتو بر روی بلندترین کوه بین روستاهای پشتاب و کوجان به نام " هشته سر " ( هشت سر) به ارتفاع سه هزار متر بنا شده است و حصارهای آن بسیار مرتفع و صخره ای بوده و دور تا دورش را پرتگاههای عمیق احاطه کرده است. تنها راه ورودی به قلعه معبری است از سمت شمال با 220 پله سنگی و در سه سمت دیگر آن پرتگاههای مخوفی دیده میشود که قلعه را نفوذ ناپذیر ساخته است. از محل این دژ قلعه قهقهه و دره رود قره سو که از پای آن میگذرد، دیده میشود. دژهای منطقه ارسباران از یکدیگر قابل رویت هستند و احتمالا این دژها در ادواری و از جمله دوره بابک خرمدین که به احتمال قوی در تصرف آنها بوده است، به واسطه علایم آتشهای شبانه با همدیگر ارتباط پیدا میکردند. در ساخت دیوارهای قلعه پشتو از سنگهای لاشه ای، ملات گل رس، ساروج و تعدادی آجر استفاده شده است. از این قلعه که شبیه قلعه بابک و شاید همزمان با آن بوده است به هنگام نبرد با اعراب حاکم بر منطقه، استفاده نظامی می شده است. این قلعه دارای آب انبارهای متعددی است که بیشتر آنها در سمت شمال و درون صخرهها کنده کاری شده است. این قلعه در زمان کاربری از امنیت بالایی برخوردار بوده چون به غیر از پلکان، صعود از دیگر نقاط قلعه امکانپذیر نیست. موقعیت ممتاز جغرافیایی و آثار معماری باقی مانده در آن نشان از اهمیت در دوران کاربری اش دارد. در مورد سفالینه های یافت شده در قلعه پشتو می توان گفت، پراکندگی سفالینه های هزاره اول قبل از میلاد در این قلعه کمتر از آثار دوران اشکانی و ساسانی و قرون میانه اسلامی است. سفالینه های اشکانی و ساسانی این قلعه عمدتا دارای خمیره نخودی و قرمز و تزییناتی با کندهکاری هندسی است و سفالینههای قرون میانه اسلامی در دو نوع ساده و لعابدار با خمیرمایه مواد کانی است. قلعه پشتو (پشتاب) از شمال به ارتفاعات محلی "یغیلی داغلار" می رسد و روستاهای" چین ناب" و "کوجان "در جنوب و غرب آن قرار گرفته اند. این قلعه در آذرماه سال 1387 در فهرست آثار ملی ثبت شد.
ابوالفضل روزی طلب اینجانب ابوالفضل روزی طلب در 13شهریور سال 1342 در روستای میاب از توابع شهرستان مرند متولد شده ام. از کودکی عاشق شعر و ادبیات و معارف دینی و قرآنی می باشم، امیدوارم به لطف الهی بتوانم خدمتی هر چند ناقابل به هموطنانم انجام داده باشم.