سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 تعداد کل بازدید : 785665

  بازدید امروز : 93

  بازدید دیروز : 172

میاب دان بیر سس

 
خداوند متعال، دوست دارد که بنده اش را درجستجوی مال حلال، خسته ببیند . [رسول خدا صلی الله علیه و آله]
 
نویسنده: ابوالفضل روزی طلب ::: چهارشنبه 93/11/22::: ساعت 7:4 عصر

 

یکی ازمناطق باستانی مرندباستانی، منطقه ی هرزندات به مرکزیت کهن هرزن ویا هرزندقدیم ویا همان داش هرزن می باشد.

دراسنادقدیمی نام این روستا کهن هرزن(بدون حرف دال ) آمده است.  وبخاطر گذشته ی دور ودازش به هرزند عتیق موسوم شده است وبخاطر غرق شدن روستا درمیان تخنه سنگ های عظیم که ازهرگوشه وکناری خودرا مینمایانند. 

   

                               

              تخته سنگ زیبای چاققال داشی( درویش  بی داشی در آشاغی قبریستان

درگفتارعمومی به اسم بامسمای داش هرزن موسوم است. سراسر
محوطه ی روستا وکوه هایش با تخته سنگهای عظیم یک پارچه ای پوشانیده شده که احتمالن میلیونها سال قبل از کوه کنده شده وبه پائین غلطیده اند. اغلب این تخته سنگ ها از جنس گرانیت سفید می باشند که درصورت سرمایه گذاری درروستا وبه راه انداختن کارخانه های سنگ بری هریک ازاین سنگ ها می تواند صدها میلون تومان درآمد روانه روستا
وروستائیان بکند. واین کارخانجات نیز می توانند صدها جویای شغل را مشغول کار
بکنند. می شودگفت روستا وروستائیان با سنگ عجین شده وسنگ وتخته سنگ در مصالح خانه
ها با چیدمان دیوارها- مزارعو.... عجین شده و گوشه ای اززندگی روستائیان شمرده می
شود. 

 

 

                          تخته سنگهای عظیم یک تکه پراکنده درگوشه وکنار روستا

چندسال قبل دراین روستا زمین لرزه ای حادث شد وتعدادی از منازل ترک برداشت. دولت به بهانه ی زلزله سعی درکوچانیدن این روستا به دشت آلاکی برآمد ولی با توجه به سابقه دولت در عدم تلاش دردیگر روستاهای زلزله زده برای کوچانیدن، به نظر می رسد این روستا در روی معادن عظیمی که  ممکن است درحالت خوشبینانه معدن سنگ آهن ودرحالت بدبینانه روی معادن ذیقیمت دیگری غنوده باشد که تلاش برکوچانیدن خاموش روستائیان برآمده اند تابراین معادن دست یابند.

 

تخته سنگ آئینی زالاخ- زالاخ در گورستان ختم زمین که برای سرخوردن کودکان بیمار کاربرد داشته است. 

روستای کهن هرزن در سینه کش کوه جَب وکرپیش وداشلار غنوده است.

قسمتی از این تخته سنگهای عظیم موجوددرکهن هرزن، اسامی مخصوص دارند مثل زالاخ- زالاخ که به همراه عقایدی خاصی نیزهمراه است و یا فیل داشی درپائین مسجدیاور- درویش بی داشی که درگورستان آشاغی محله قرار دارد وخیلی تماشائی است واز قدرتهای شگرف طبیعت بشمار می آید. در یوخاری قبرستان هم تخته سنگ بزرگ مکعبی با دوحفره ی طبیعی بنام ( قیدیر دیبی) وجوددارد. بیشتراین سنگ ها آتشفشانی هستند. بعضی ازتخته سنگ ها حفره های طبیعی وشکل های عجیب وغریب وجالبی دارند.  

 البته زیبائی درویش بی داشی جالب هست ومی تواند حالت توریستیک داشته باشد. برای چرائی نامیدن این سنگ به درویش به مستندی نرسیدم که آیا اینجا درویشی سکنا داشته است؟!  

آقای حاج علی باباخدائی ازپیرسالان روستا می گوید:" زمانی آن حوالی جزو روستا بوده است و آنجا یکی ازدانشمندان ساکن بود که به دانشمندداشی مشهور بود که با گذرزمان دانشمند،درویش بی شده است." 

           

                                        تخته سنگ های قیسدیردیبی در یوخاری قبرستان

 

تخته سنگهائی دیگر 

مورد دومی که به چشم می خورد وجود چندین گورستان خیلی وسیعی است که سر به ده ها هکتار می زند واغراق نیست اگر گفته شودکل این روستا در روی گورستانهای تاریخی ساخته شده است واین می رساند که این روستا درزمانهای قدیم خیلی وسیع بوده وده هاهزارنفررا درخود جای می داده است.  درحالیکه اکنون پس اززلزله چندسال قبل حدود 100خانوار به دشت آلاکی کوچیده اند وحدود80 خانوار وجمعن حدود400نفر در روستا باقی مانده است. آنطوریکه ازقرائن پیداست روستای کهن هرزن مادر ومبدآ چندین روستای دورونزدیک است یعنی اهالی روستاهای بابره تین- قسمتی ازمیاب- میزار-قره گؤز- عریان تپه- قره تپه- گلین قیه- ازاین روستا رفته وروستای جدیدی تشکیل داده اند. وقسمتی ازاهالی (کراب –ملایوسف- یام- موولو-کراب-قشلاق لیوارجان- قره تپه و...ازاین ده کوچیده اند) صد هانفرنیز درمرند-تبریز- تهران – اورمیه وشهرهای دیگر سکنا داشته ودارند.  

          

                                             تخته سنگ زیبای فیل داشی 

روستا آب وبرق وگاز ومخابرات دارد. مدرسه اش تعطیل است وکودکان موجود به مدرسه تازه احداث در دشت آلاکی می روند.

 درسر راه روستا وحدود چهارکیلومترمانده به روستا، درکنار جاده، تپه ای قدیمی وجوددارد که به ( گوهرسینه سی) مشهوراست. روستائیان اینجا را اقامتگاه گوهرشاد همسر شاهرخ میرزای تیموری می دانند.درروبروی این تپه،  گورستان باستانی بنام

 ( مه له ییم= احتمالن بمعنی سوزناک گریه گردن) قرار دارد. ودرکناراینجا کافرگؤلو قرار دارد. 

              

                                        درهمه جای روستا، قبرهای پراکنده به چشم می خورد.

 در ورودی روستا گورستانی بنام مشدی یامشتی قیراغی قرار دارد.

   اسم یکی ازاین گورستان های وسیع که دربالا وشمالشرقی روستا قرار دارد ختم زمین نام دارد. چه اسم قشنگ ومنحصربفرد ومعنی داری دارداین گورستان! ختم زمین، ختم زندگانی در روی زمین وآخر زندگی!

                          

     گوئی انسانی است که باترس وتعجب چشم برآسمان دوخته است....

 اسم دیگر گورستانها که هزاران نفررا درخود جای داده اند در ورودی روستا جانقو داشی- یوخاری قربستان وبالاتر ازآنجا ارمنی قربستانی- آشاغی قربستان( یاورقربستانی)- پشت اوله هم گورستانی تاریخی هست و... می باشد.( روستائیان از باسوادگرفته تا بیسواد به قبرستان، قربستان  وبه محلّه، مَحلَه( بدون تشدید)می گویند. دوراغلب قبرهارا باسنگ های رودخانه محاط ومشخص کرده اند که گاهی درازی قبر به سه مترمی رسد. به باور روستائیان اگر قبری فقط سنگ سرقبر داشت صاحب قبر مرد است واگر دربالا وپائین قبر سنگ داشت متعلق به زن است. درروی بعضی ازقبرها که به 50-60 سال اخیر تعلق دارد با خطوطی مواجه شدم که خود جالب وقابل تحقیق است.  

    

       خطوط ترسیم شده روی قبورهرزنی ها درگورستان ختم زمین

البته مشابه این خطوط  را  قبلن درقبرهای روستای گلین قیه هم دیده بودم. درروی قبرروستای هرزن دایره ای می کشند وداخل آنرا با خطوطی اچ انگلیسی مانند مخطط می کنند ولی در گلین قیه یک بیضی می کشند وداخل آن شش تا خط موازی می کشند. در پرس وجویم برای چرائی کشیدن این خطوط، عقاید مختلفی ابراز می شد که اغلب قانع کننده نبود. مثلن میگفتند باخطوط می خواهند قبر ازبین نرود( درحالیکه  کشیدن این خطوط خود خاک قبررا نرم کرده وباباد وباران بیشتر ازبین می رود. یا یکی می گفت: اگر من رفتم سرقبر یک خط می کشم. فامیل دیگرم هم رفت یک خط دیگری می کشد که اوهم آمده است!( برای این این ایراد وارد بود که چرا سه خط در هرزن وشش خط درگلین قیه!؟ یا بلکه بیش از شش فامیل برای فاتحه درسر قبر حاضر بودآنوقت روی قبر می بایستی شطرنجی بشود که نبودویادست آخرچه کسی تعدادخط ها را خواهد شمرد؟!) یکی از گلین قیه ای ها ونیز آقای حاجی قوچعلی غفاری ثانی ازهرزندعتیق عقیده داشت که پدران ماعقیده داشتند که با ترسیم این خطوط از خدا می خواهیم تا پاک شدن وازبین رفتن این خطوط ؛ گناهان صاحب قبر نیز پاک بشود.(هرچند مشخص نیست که این خطوط بازمانده ی چه آئین وتفکری هست اما می شود این عقیده را قابل قبول تر دانست.)  

      

                                                     تخته سنگی دیگر 

حاجی قوچعلی خاطره ی دیگری را از کاروانسرا یا قصر آلاکی تعریف می کرد وآن اینکه می گفت: 

            

سنگ با زندگی روستائیان عجین شده است 

" تا سال 1320 عمویم میرزابخشعلی عتیقی ازسوی دولت مسئول کاروانسرای آلاکی ونیز مأمورثبت اسناد آن اطراف بود. عمویم قاری قرآن بودو از اسبها وجوهای انبارشده ی دولت دراتاق های کاروانسرا محافظت می کرد.درسال 1320همزمان با ورود قشون روس به ایران فوت شد" پس ازسالهای 20 زمانی که ما بچه بودیم برای چرای چهارپایانمان به دشت آلاکی می رفتیم . آنزمان اتاقهای کاروانسرا سالم بود ودرآنها یونجه وجووجود داشت.

 (قبر مرحوم بخشعلی دریوخاری قبرستان هست که دیده وعکسی هم گرفتم)

روستا تعدادی هم شهید جنگ تحمیلی دارد. ازجمله درگورستان یوخاری قبرستان قبرهای شهدای پاسدار محمدحسن عبدلی عتیق( شهیدشده درعملیات والفجر4 پنجوین به تاریخ 13/8/62 ) وپاسدار لطف الله اقدم(وافجر3 مریوان- 28/7/62) و سربازنجف غزالی درعملیات بیت المقدس سوسنگرد10/2/61) و سرباز رضا عطائی درمهاباد وبتاریخ 7/6/62 دردفاع ازخاک وطن شهید شده اند.

در روستا چندین برکه  وجود دارد ازجمله برکه سو مئییل-  قلعه پئیین- قوروق( بخاطر صدای آبی که به قورولداماق شبیه بوده است) ونیزگفته می شود درزمانهای قدیم آب مصرفی قلعه ی آلاکی واقع شده دربالای تپه ی آلاکی را ازفاصله ی 10 کیلومتری قلعه وازنزدیکی روستای هرزن ازکافرگؤلو(که درسالهای اخیر رویش سد زده اند) واززیر زمین توسط  لوله های سفالی گونگ  می بردند تادشمن نتواند مسیرآب را دانسته وقلعه رادر مضیقه قراردهد. وجالب است گفته شود که دریک جنگ نانوشته فرمانده خصم تعدادی از قاطرهای قشون را تشنه نگه می دارد وپس از چندروز آنهارا به صحرا ول می کند. گویا قاطرتشنه به صدا وبوی آب حساس است. در مکانی ازصحرا باسمش شروع به کندن زمین می کند که فرمانده دشمن امر به کندن زمین درآن نقطه کرده وگونگ هارا پیدا کرده ومسیرآب را قطع می کنند درنتیجه اهالی قلعه ازبی آبی مجبوربه تسلیم می شوند.

روستا چندین مسجدداشته که یکی دوتا ازآنها کاملن تخریب شده وازبین رفته اند مثل مسجد ریضاللار(احتمالن رضائی لر)درچوخور محله وسه مسجدسالم وجوددارد که یکی به یاورمسجدی که درسال 1238توسط یاورخان که از ناصرالدین شاه لقب یاوری گرفته بود  ساخته شده ودیگری مسجد کربلائی رستم است که یک مسجدقدیمی هست وهیچ کتیبه ونوشته ای ندارد ودیگری مسجد تازه مرمت شده ی جامع دروسط میدان روستا هست.

             

                                             مسجدیاور       

                   

                                                         مسجدقدیمی ملا رستم 

                        

                                                            داخل مسجدقدیمی ملارستم 

  یکی ازموارد مهمی که برای این روستا ومنطقه ی هرزندات نباید فراموش کردزبان تاتی هرزندات ویا زبان هرزنی است. زبانی که به گفته ی بومیان کهن سال فُرس نام داشته است. این زبان دراغلب روستاها حتا درداش هرزن فراموش شده است ودرکل منطقه تنها دوسه نفر به این زبان آشنائی دارند از جمله آقای ادبی درگلین قیه که درسال 1387 درکتاب تاریخ مرند ایشان را معرفی کرده ام.

       

       درختچه های زرشک که درگوشه وکنار روستا وخانه ها پراکنده است 

 به تحقیق مشخص نیست که اهالی هرزندات از کی وچه تاریخی در این منطقه سکنا گزیده اند. طرفداران زبان فارسی مثل احمد کسروی- منوچهر مرتضوی- عبدالعلی کارنگ و... دوست دارند ادعا بکنند که هرزندی ها ازبومیان اصلی مرندهستندو این زبان بازمانده ی زبان باستانی آذربایجان هست که دراینجا و روستای کیرینگان ورزقان باقی مانده اندوآذربایجانی ها بعدن بخصوص درزمان سلجوقیان وایلخانیان ترک شده اند.....

براین نظریه ایرادات مهمی وارد است ازجمله هیچ یک ازاین افراد مشخص نکرده اند که اگر آذربایجان ومرند فارس زبان بوده ودراثر هجوم سلجوقیان ومغول  زبان فرس ازبین رفته وترک شده اند، چرا همه ی مرندقدیم ازآراز گرفته تا تبریز ودریاچه ی اورمی،همه ترک شده اند الا روستاهای هرزندات!؟ چرا این روستاها درآن سالها ترک نشده اند وبصورت جزیره ای درمیان ترک زبانان باقی مانده اند!؟ ازطرف دیگرطبق گفته ی اینها اگر فرضیه ی فارس بودن باستانی مرند صحیح باشد ما باید درسالهای حکومت سلجوقیان ده ها وشاید صدها سال آذربایجان ومرند دوزبانهی فارسی وترکی داشته باشیم که رفته رفته زبان تاتی وهرزنی پس رفت کرده و زبان ترکی پیشرفت داشته است.

 درحالیکه ما این سالهای دوزبانه را سراغ نداریم. بازازسوی دیگر اگر این فرضیه صحیح بود می توان پرسید که چرا فقط زبان ترکی درآذربایجان برزبان فارسی پیروز شده ودردیگرمناطق از جمله خراسان وایران مرکزی که خواستگاه ومقراصلی حکومت  سلجوقیان بوده ما شاهد ترک شدن آنها نیستیم!

 بخصوص اینکه نباید فراموش کرد که همه ی بومیان منطقه حتا درده هاسال قبل همگی با زبان هرزنی آشنا نبوده اند وفقط تعدادی ازبومیان درکنار ترک زبان ها به این زبان تکلم می کردند که آنهم دیگر ازبین رفته و تمام شده است.

درمقابل نظریه این افراد امثال پروفسورزهتابی قرار دارد که مدعی هستند این تاتی زبان ها ویا هرزنی زبان ها درزمان ساسانیان وبدستور انوشیروان ساسانی به آذربایجان کوچانیده شده اند تا جلو هجوم اقوام ترک بداخل ایران را سد بکنند و...

 بابررسی تاریخ ودرنظرگرفتن ساخت سدسکندر درمنطقه ی دربند، این نظریه درست به نظر می آید چراکه ساسانیان سد سکندر را دردربند ساخته بودند تا تورانیان نتوانند ازاین مسیر به ایران مرکزی بیایند و....( برای بررسی این زبان زمان وتحقیق بیشتری لازم هست ولی عجالتن می توانید به کتاب اینجانب یعنی نگاهی به تاریخ مرند ویا به بحث های زبان باستانی مرند رجوع فرمائید. بدنیست گفته شود که پیرسالان منطقه ی هرزندات خود معترفند که پدرانشان ازطالش به مرند کوچیده اند)

 مورد دیگری که دربین این روستا ودیگرروستاها مشترک هست و آنهم  تحقیق بیشتری را می طلبد وجود نام های باستانی درنام کوه ها ودره ها وغارو... می باشد که احتمالن ریشه ی اورارتوئی ونیز ترکی باستان را دارند.( درنوشتن نام ها از یادداشتهای آقای اکبرقدیمی عتیق و گفته های آقای لطفعلی غفاری ثانی که هردو از بومیان باسواد روستا هستند استفاده کرده ام.) ازجمله هِنَه- اَمَشون- مهرآور و مِهرووار(وابسته به آئین مهرپرستی)- جانقو داشی- قورناق- اولَه- شوهنینی- سیتاخونی- هَنَه بونی- اَمَه شواینی- وولووَن- اَوَری-

              -Ül? D?r?si- Qornak-Hör?li- Almur- Götürg?-Cangu Da??- Gilin Diz- Mehruvar-  ?m??un-Hen? - Ardu? Piri- ?v?ri -M?hrav?r- Küz-Völöv?n- ?m??u ini-Sitaxuni- H?n?buni- ?uhnini

آقای اکبر قدیمی عتیق یکی از محققین روستای فوق عقیده دارد نام هرزن ازنام یکی از طوایف هفت گانه مادی یعنی از (آریزانت) گرفته شده است وباغ مهرآور را با آئین باستانی مهرپرستی درارتباط می داند ونیز می گوید پدران بزرگ ما می گفتند تاتی زبان ها از روستای دمیرکندی طالش به هرزند آمده ودراینجا نیز منطقه ی دمیرکندی را ایجادکرده بودند.( اما بااین نظریه ی ایشان این سئوال پیش می آید که اگر تاتی زبان ها از طالش آمده بودند و فارس زبان بودند چرا نام روستایشان را به زبان ترکی دمیرکندی گذاشته بودند!؟ اینمورد درباره احداث روستای گلین قیه ونام ترکی آن نیز صادق هست)

اطلاع دارم که دوست گرانقدرم آقای ریاحی فرازشاعرین بنام مرند راجع به یکانات مرند کتابی نوشته است که درحال ویرایش برای چاپ هست ونیزشنیده ام که یکی ازدوستان عزیزم بنام آقای ابوالفضل ماهی ازروستای آیراندیبی درحال تالیف  کتابی راجع به روستای آیراندیبی واسناد موجودش هست که کارهرکدام ازاین دوستان قابل تقدیر هست.ولی درمقابل تاریخ ووسعت وداشته های یکانات وآیراندیبی، هرزندات چیز دیگری هست  چراکه کهن هرزن ام القرای روستاهای منطقه هست وحالا نیز اراضی وسیعی ازغرب زیوه وقشلاق تا آت آغیلی یامچی ونزدیکی های دیزج قربان وزال وگلین قیه و.... متعلق به این روستا می باشدکارتحقیق اساسی درباره کل منطقه کاریک نفرنیست ویک کاردسته جمعی را می طلبد. باتوجه به عظمت تاریخ منطقه وپیشنهادمی کنم که تنی چند از هرزندی های قلم بدست ، برای نوشتن تاریخ هرزندات با کل روستاهای منطقه- راجع به منشأ هرزناتی ها- زبانشان- ریشه ی اسامی جغرافیائی- بزرگانشان وتاریخشان ، پاپیش گذاشته و دست به تحقیق جامعی بزنندکه کاری سترگ و ارزشمند خواهدبود.ا


برچسب‌ها: تاریخ مرند
.....................................................................................................................
با تشکر از وبلاگ استاد دکتر میر هدایت سید مرندی عزیز

 
 
 
 

موضوعات وبلاگ

 

لوگوی دوستان

 

درباره خودم


میاب دان بیر سس

ابوالفضل روزی طلب
اینجانب ابوالفضل روزی طلب در 13شهریور سال 1342 در روستای میاب از توابع شهرستان مرند متولد شده ام. از کودکی عاشق شعر و ادبیات و معارف دینی و قرآنی می باشم، امیدوارم به لطف الهی بتوانم خدمتی هر چند ناقابل به هموطنانم انجام داده باشم.
 

حضور و غیاب

 

اشتراک