سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 تعداد کل بازدید : 777225

  بازدید امروز : 16

  بازدید دیروز : 126

میاب دان بیر سس

 
محبتت به چیزی، کور و کر می کند . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
 
نویسنده: ابوالفضل روزی طلب ::: دوشنبه 94/7/13::: ساعت 2:0 صبح

بنام خداوند رحمان و رحیم

متن زیر تصویر یادداشت میرزا تقی خان امیر کبیر است به ناصرالدّین شاه قاجار. متن بعدی بازخوانی ( بازنویسی) همان یادداشت است.

متن نامه امیرکبیر

توضیح: بعضی‌ها این یاداشت را جعلی دانسته‌‌‌‌‌‌‌‌اند ولی ادّعایشان مستند نیست.

متن نامه امیرکبیر

فتحعلی شاه قاجار که مِلک ایران و مُلک ایران و به شماره ملّت ایران بَرده و نوکر، از عموی بی‌وارث خود آغا محمدخان قاجار به ارث برده بود، کمبودهای عموی خود را جبران کرد. وی به ظرفیّت یک حرمسرای بزرگ همسر و به شماره یک ایل بزرگ فرزند داشت. بنا براین دربار قاجار همیشه درمحاصره شاهزادگان بود. هر کدام از این شاهزادگان حکومت ایالتی ویا ولایتی را در ید قدرت خود داشتند. این سنّت سلطنتی بعداً در دربار قاجار به یک قانون ننوشته تبدیل شد. کوشش امیرکبیر بر این بود که همه را تابع نظم و نظام مملکتی کند. در دوره صدارت وی شاهزاده موثّق‌الدّوله حاکم قم بوده که امیر کبیر وی را به سبب رشاء و ارتشاء، از مقام خود برکنار می‌کند. موثّق‌الدّوله به عمّه ناصرالدّین شاه متوسّل می شود و شاه توصیه عمّه را قبول و موثّق‌الدّوله را به حکومت قم باز می‌گرداند. امیر کبیر  پس از شنیدن این خبر، اقدام به بازگرداندن حاکم معزول قم نموده، یادداشت بالارا به شاه می نویسد. در این یادداشت کوچک و متنی که تحت عنوان وصیّت امیر کبیر ملاحظه خواهید فرمود، مفاهیم بزرگ نهفته است. به کسانی که فهرست کامل این مفاهیم را برای ما بنویسند، هدیه‌ای به عنوان یادبود تقدیم خواهد شد.

 وصیت نامه امیرکبیر

تصویر بالا قسمتی ازآخرین کلام امیر کبیر است

خطاب به جلّاد ناصرالدّین شاه در حمّام فین کاشان.

                                               تقدیم به میابیان عزیز   از یادداشت‌های یک نویسنده



 
نویسنده: ابوالفضل روزی طلب ::: دوشنبه 94/6/9::: ساعت 9:50 عصر
بازدید : 9842 مرتبه
تاریخ : 7 فروردین 1389

وورغون 

خطه ی معارف پرور آذربایجان؛ از دیر باز شعرا و ادبای نام آوری را در دامان خود تربیت کرده و به دنیای ادبیات و هنر تقدیم کرده است. در این خاک پاک با مفاخر و ستارگان تابناکی منجمله خیابانی ها؛ پسیان ها؛ علامه طباطبائی ها؛ ثقه الاسلام ها؛ شهریارها؛ خاقانی ها؛ نظامی ها و... آشنا شده ایم که همانندشان در صدر تاریخ بسیار نادر بوده اند. این بار نیز قصد داریم  از صمد وورغون این شاعر غنایی و "وورغون" آذربایجان سخن به میان آوریم.

صمد وکیل اوف متخلص به وورغون؛ یکی از پیشگامان و پرچمداران شعر معاصر و نیز از افتخارات آذربایجان می باشد که در سال 1285 شمسی در روستای صلاحلی از توابع شهر قازاخ؛ جمهوری آذربایجان چشم به جهان گشود. وی ایام طفولیت را در دامنه های سر سبز مشرف بر کرانه ی مصفای رود کر که روزگاری شاهد قهرمانی ها و از خود گذشتکی های نیاکانش؛ جهت حراست از مرز بوم خود بوده سپری کرد.

اولین شعر صمد وورغون که در هجده سالگی سروده شد دیری نپائید که محبوبیت خاصی در میان شعرا و ادبا و شعر دوستان کسب کرد و به دنبال همین افتخار مجموعه اشعارش به حلیه ی طبع آراسته شد و چندی نگذشت که نسخه هایش دست به دست گشته و در کمترین زمان نایاب گردید.

وورغون این شاعر غنایی آذربایجان از معدود شاعرانی بود که وطن و خلق خود را حقیقی و صمیمی دوست می داشت و در عین حال یکی از انقلابی ترین شعرای معاصر بود که بیشتر اشعارش ورد زبان خاص و عام بوده و پاره ای از شعرهایش به مثل ها و ترانه ها و گنجینه پربار و عظیم فولکلور راه یافته که نمونه های بارزی از آنها را شاهدیم.

اگر هر شاعری از خود طرز سبکی به یادگار می گذارد و همچنین طرز سخنی دارد می بینیم طرز سخن وورغون مخصوص خود اوست. چرا که اکثر شعرا که به استقبال شعرهایش رفته اند با شکست مواجه شده اند و به جایگاه شعری او نتوانسته اند راه یابند چرا که او جایگاه ویژه ای داشت و هم طراز شعرا و نویسندگان بزرگ آذربایجان به سان جعفر جبارلی؛ حسین جاوید؛ محمد سعید اردوبادی؛ میکائیل مشفق؛ عبدالله شایق؛ سلیمان رستم و علی آقا واحد بود.

صمد وورغون علاوه بر پیشه ی شاعری؛ نمایشنامه و درام نویس بزرگی بود که در تاریخ تئاتر آذربایجان نقش به سزائی را داراست. از معروف ترین نمایشنامه های به اجرا در آمده اش می توان "واقف" را نام بردکه در سال 1937 به روی صحنه رفت و شرح حماسه های شاعر بلند آوازه آذربایجان یعنی ملاپناه واقف در مقابل خون خواری چون آقا محمد خان قاجار بود؛ پس از آن "خانلار"؛ "فرهاد و شیرین"؛ انسالن و ده ها منظومه جاودان دیگر.

از مجموعه اشعار  چاپ شده صمد وورغون به کتاب های زیر می توان اشاره کرد:

موغان- این کتاب در سال 1949 چاپ گردیده

آی گون(ماه وخورشید)

زمانین بایراقلاری(بیرق های زمانه) چاپ سال 1954

دونیانین خریطه سی(نقشه جهان) چاپ سال 1951

شاعیرین آندی( قسم شاعر)

فنر(فانوس)

کونول دفتری(دفتر دل)

شعرلر(شعرها)

آزاد ایلهام(الهام آزاد)

یادا سال منی(یاد آر مرا)

آذربایجان- آذربایجان

قهرمانلیق داستانلاری(داستانهای قهرمانی)

استالینگراد قهرمانلاری(قهرمان های استالینگراد)

استقبال ترانه سی(ترانه استقبال) و...

وورغون در ترجمه آثار دیگران به زبان ترکی فعالیتی چشمگیر داشت. چنانکه لیلی و مجنون حکیم نظامی گنجوی را به طرز زیبائی ترجمه کرده یا فنر و اولوم(فانوس و مرگ) اثر ماکسیم گورکی ادیب برجسته روسی یا یئوکئنا اونیکین اثر الکساندر پوشکین و نیز قسمتی از منظومه روستا وئلی با نام پلنگ دریسی گئیمیش پهلوان (پهلوانی که پوست پلنگ پوشیده بود) که هر کدام در نوع خود بی نظیر می باشند. او بارها از سوی شخصیت های بین المللی مورد تجلیل قرار گرفته که در این میان ادیب بزرگ و برجسته فرانسوی لوئی آراگون در موردش چنین گفته... وورغون از افتخارات ادبیات است. منه بئله سویله دیلر(به من چنین گفتند) یکی از منظومه های او است که در جنگ وطن جبهه از زبان یک سرباز آذربایجانی که در واپسین لحظات زندگی بود الهام گرفته و نوشته شده است که در نوع خود کم نظیر است...

اشعار وورغون چنان قلب ها را تسخیر کرده بود که هر زمان و هر جا ورد زبان مردم بود. مثلا می گوید... سربازی مجروح شده در نبرد با دشمن در واپسین لحظات حیات به دکتر معالج خود چنین می گوید آقای دکتر به زنده ماندنم امیدوار نیستم؛ می دانم که خواهم مرد؛ ولی تقاضا می کنم لحظه ای اجازه دهید تا شعری از شاعر دلخواهم صمد وورغون را برایتان بخوانم و سپس اشعار زیر را زمزمه می کند:

ائل بیلیر کی سن منیم سن

یوردوم یووام مسکنیم سن

آنا دوغما وطنیم سن

آیریلار می کونول جاندان؟

آذربایجان- آذربایجان

برگردان به فارسی:

ای مهربان مهد امید آخر تویی ماوای من

هم مسکنم هم لانه ام کاشانه ی زیبای من

رکن حیات من تویی یعنی تویی مام وطن

هرگز نگیرد قلب من دوری ز جسم و روح و جان

مهد من آذربایجان؛ مهد من آذربایجان

پس از اتمام شعر فوق چشمان کبود خود را بر روی هم می نهد و دکتر معالج خود را در ماتم می گذارد. شعرهای صمد وورغون به چندین زبان زنده دنیا ترجمه شده و با استقبال شعر دوستان مواجه گردیده است. با آن که شهرت و آوازه شاعر در سنین جوانی مرزها را در هم شکسته و شهره آفاق گشته بود.

چنانکه ذکر گردید اشعار وورغون به چندین زبان زنده ترجمه شده که یکی از آنها در سال 1976 به مناسبت هفتادمین سال تولد این شاعر؛ پاره ای از اشعار غنائی اش به اهتمام احمد شفائی و با مقدمه پروفسور حمید محمد زاده "غریب تبریزی" به حلیه طبع آراسته شد. مترجم در ترجمه اشعار سلیقه و امانت ادبی را تا حد امکان مراعات نموده و ترجمه زیبائی را تحویل خواننده فارسی زبان کرده است مثلا شعر معروف گوله؛ گوله شاعر را ببینید چه زیبا ترجمه کرده:

دلبر به فراز کوه آمد

یک روز به صبح زود خندان؛ خندان

با دست چپش به سینه ی راست سپس

گل نصب نمود زود خندان؛ خندان

یا یکی از غزلهای معروفش را چنین ترجمه کرده بنگرید:

نخواهد بود بی می یا مزه جانی و جانانی

نباشد هر کسی را عشق جولانگاه و میدانی

بپرس از عارفان تا آن که دانی شعر و صنعت چیست؟

ندارد شاعر از آنچه شده واقع پشیمانی...

اینکه به ترجمه ی یک بند از ترانه معروف صمد وورغون با نام مغان نگاه می کنیم:

هان تو صیاد کرم کن مگذر زین صحرا

دختر دشت عزیز است مگیرش از ما

تو مشو باعث اندوه و کدر در دل ها

غرقه در خون تن خویش تو منما آهو

به مغان است چه زیبنده و رعنا آهو

او در زندگی نیم قرنی و مستعجل خود راه صد ساله پیموده و نام خود را با حروفی زرین بر لوح ادبیات حک نمود و بالاخره در سال 1335 قلب این شاعر بزرگ برای ابد از تپیدن به عشق مردمش ایستاد و مریدان ادبی خود را در ماتمی بس سترگ و عمیق فرو برد. فقدان صمد وورغون نه تنها ترک زبانان؛ بلکه اغلب ملل دنیا را نیز که با آثارش آشنایی داشتند سوگوار و ماتم زده کرد.

آری طومار زندگی آن بزرگ مرد بدین سان بسته شد و شاعر مبارز با خاک هماغوش گردید. یادش را گرامی داشته و جهت حسن ختام ترجمه یکی از غزلهایش را به عنوان تبرک به اتفاق می خوانیم. امید که مورد قبول افتد.

نامه ها بنویس ای دل بهر عشق یک نگار

خانه ی جان ترک کن در عشق یک سیر و گذار

کیست آن نقاش کو آراست گیتی را چنین

در چمن بشکفته صدها گل به عشق نو بهار

بلبل شیدا بیا با هم به بزم گل رویم

تو به عشق گل غز لخوان باش و من در عشق یار

بی جهت مجنون به عالم شهره شد با شور خویش

کیست نامردی که از جان نگذرد در عشق یار ؟

روز و دوران بگذرد... این است حکم زندگی

نی نواز و می بیار اینک به عشق روزگار

همچو پروانه در آتش سوزد اولاد بشر

بر سرش سودای حرف حق و عدل و اعتبار

هست "وورغون" را دلی؛  الهامی و خوش عالمی

بر سرش سودای مهد و مهر و الفت یک دیار


بازدید : 9597 مرتبه
تاریخ : 30 مرداد 1392
گل آنا یوردیمین قیزی، گلینی

 

ایندی هنر وقتی، غیرت دمی‌دیر

سن‌ده اسیرگمه کمک الینی

هر سوزون، صحبتین جان ملحمی‌دیر

آدین شرفلی‌دیر سنین، ای قادین!

داهی‌لر آناسی چاغرییر آدین

    

الینله قوردیغین بارلی باغچالار

طوفانلار قوپسادا سارالیب سولماز

بیزیم بو یئرلرده بیر مثل ده وار

«اصلانین ارککی، دیشی‌سی اولماز!»

جبهه‌لر چاغیریر، گل دوشه‌ک یولا،

ظفر بیزیمکی‌دیر، اوغورلار اولا!...

     

ازل‌دن تمیزدیر، صاف‌دیر اوره‌گین

بیرده شاعرانه طبیعتین وار

حیات عاشقی‌دیر عشقین، دیلگین

دیلده داستان اولان محبّت‌ین وار

وار اولسون جهاندا عشقین، املین

وار اولسون دائماً یارادان الین!

    

گل چیخاق جبهه‌یه، امر ائدیر وطن

سن‌ده بو میداندا کوکره‌ییب چاغلا!

دشمنین گولله‌سی دگسه سینمدن

مهربان الینله یارامی باغلا!

حیات وئره‌جکدیر بیزه درمانین

الینله پوزیلسین حکمی زمانین

      

گل ایندی جبهه‌ده یولداش اولاق بیز

بیرجوت اصلان کیمی وورشاق قوشا

ظفرله قورتارسین مبارزه‌میز

سونرا ئوز ائوینده بختیار یاشا

وطنین گوزلری ایندی بیزده‌دیر

آزادلیق چراغی الیمیزده‌دیر

    

گل آی جمالینین صاف شعله‌سندن

بیرده ایشیقلانسین سینمده اوره‌ک

گل، وطن عشقینین یوروش سسیندن

سئل کیمی کوکره‌ییب هجوما کئچه‌ک

آشیب شیش داغلاری، مئشه‌لیگ‌لری

گونده بیر ظفرله گئده‌ک ایره‌لی

     

گل قیزیل اردویا! ساریل بو گونه!

پارلا یاز گونونین سحری کیمی

توتوم اوزنگینی، قالخ آت اوستونه

سن قاچاق نبی‌نین هجری کیمی

هجوما کچدیکجه نعره چکیب‌سن

گونش نور توکه‌جک اوستونه گوگدن

     

الینله قوردوغون بارلی باغچالار

طوفانلار قوپسادا، سارالیب سولماز

بیزیم بو یئرلرده بیر مثل‌ده وار!

«اصلانین ارککی، دیشی‌سی اولماز!»

جبهه‌لر چاغیریر، گل دوشه‌ک یولا

ظفر بیزیمکی‌دیر، اوغورلار اولا!...

شاعر: صمد وورغون 1941

 



برچسب‌ها: شعر ترکی، وورغون

طبقه بندی:

 
نویسنده: ابوالفضل روزی طلب ::: دوشنبه 94/6/9::: ساعت 9:42 عصر
و هفتم دی 1390
post
نویسنده :  فـــــــــروغ
                       داغلار 

بهار فصلی یاز آیلاری گلنده
سوسنلی سونبوللی لاله لی داغلار
یوخسولی- اربابی، شاهی- گئدانی

توتماز بیربیریندن آرالی داغلار

خسته اوچون تپه سینده قار اولور
هر جور چیچک آچیر لاله زار اولور
چشمه سیندن حیات سویی جار اولور

داغیدیر محنتی ملالی داغلار

یازین بیر آییدیر چوخ یاخشی چاغین
کسیلمز چشمه ندن گوزل ییغناغین
آختارما موتالین، یاغین قایماغین

زنبور چیچگیندن بال آلی داغلار

یایین اولینده دونورسن خانا
سون آیدا بنزرسن یئتگین بوستانا
پاییزین زمهری قویور ویرانا

داغیدیر اوستوندن جلالی داغلار

آغ خلعت بورونر زرنشان گئیمز
هئچ کسی دیندیریب کئفینه ده یمز
سردارا سوز دئمز شاها باش ایمه ز

قدرتدن سنگرلی قالالی داغلار

گئچر ائللر دوشر سندن آرالی
فرقتیندن گول نرگیزین سارالی
((علعسگر)) مجنون تک یاردان یارالی

گزر سنده دردلی ناله لی داغلار

                    

 
نویسنده: ابوالفضل روزی طلب ::: دوشنبه 94/6/9::: ساعت 9:34 عصر

سلام دوستان اینم شعر ترکی بسیار زیبا از شهریار

اذن وئر تــــوی گئـــــجه ســی من ده سنه دایه گلیم

ال قاتانـــدا ســــــنه مشــــــــاطه تماشـــــایه گلــــیم

سن بو مهتاب گئجه سـی سیره چیخان بیر سرو اول

اذن وئر من ده دالونـــــــجا سورونـــــوب ســـایه گلیم

منه ده باخدیـن او شهــــلا گـــــوزوله من قـــــارا گون

جراتیم اولمــــــادی بیر کلمــــــه تمنـــــــایه گلـــــــیم

من جهنـــــمده ده باش یاســــــدیقا قویســام سنیله

هئچ آییلمــــام کـــــی دوروب جنت مــــاوایه گلــــیم

ننه قارنـــیندا دا سنـــــله اکیــــــز اولســــــایدیم اگر

ایسته مزدیم دوغولوب بیـــــر ده بو دونیـــــایه گلیم

سن یاتیب جنتی رویاده گورنـــــــده گئــــــجه لــــــر

منده جنتده قـــوش اوللام کی او رویـــــایه گلــــــیم

قیتلیغ ایللر یاغیــــشی تک قورویوب گوز یاشیـــمیز

کوی عشقونده گــــــــرک بیــــــرده مصـــــلایه گلیم

سنده صحرایه مارال لار کیمی بیر چیخ نولـــی کی

منده بیر صیده چیخانلار کیـــمی صحــــرایه گلیـــــم

آلــــلاهوندان سن اگر قوخمــــیوب اولســـان ترسا

قورخـــــورام منـــــده دؤنــــوب دین مسیحایه گلیم

شیخ صنعان کیمی دونقـــــوز اوتــــــــاریب ایللرجه

سنی بیر گورمک ایچــون معبـــــد ترســــــایه گلیم

یوخ صنم! آنــــــــلامادیم، آنلامادیــــــم حاشـــــا من

بوراخیم مسجدیــــــمی سنـــــــله کلیسایه گلیم!

گل چیخاق طور تجلایه ســـــن اول جلــــــوه طور

منده موســــی کیمـــــــی او طـــوره تجلایه گلیم

شیردیر((شهریار))ین شـــــعری الیـنده شمشیر

کیم دیئر من بئله بیر شیـــــریله دعوایــــه گلیم!؟


 

 


 
نویسنده: ابوالفضل روزی طلب ::: دوشنبه 94/6/9::: ساعت 9:31 عصر

باسلام و عرض ادب این شعر زیبا و پر معنی به محضر دوستان ادب دوست تقدیم می شود.

............................................................................................................

 

بیر گون یولوم دوشدی مزارستانا

 

 ایله حس ایلدیم دوران یاتبدی

 
گوردوم انسانلاری سسیز صداسیز

 

بیلدیم دن قورتاریب درمان یاتبدی 


سویکدیم بیر داشا ناتوان دیزی

 

زیارت ایلدیم اخر اویمیزی 


گوردوم دار قبرده ظالم چنگیزی

 

ایلیب دنیانی ویران یاتبدی 


ایستدیم قایدام ایاق دایاندی

 

باخدیم بیر قبره اورگیم یاندی 

 


دنیانی ترک ادیب بیر آز زماندی

 

یار وصلین گورممیش جوان یاتبدی 


حیرصدن دیشلریم بیر بیرین یدی

 

گوزوم گاه اغلادی گاه گولومسدی 

 


داشین اوستوند کی یازیلار ددی

 

 شاعر آستا یری انسان یاتبدی 


القانا بویادی دیشیم دوداقی

 

 هر ندن چتیندی اولاد فراقی 


گوردوم بیر قبرده خیردا اوشاقی

 

اناسینان اوزاق گریان یاتبدی 


اویما بو دنیانین پیس مرامنا

 

دنیا سلیمانلار چکمیش کامینا 


 

یولچی تعنه ورور شاه مقامنا

 

 اقادان یوخاری چوبان یاتبدی 


اوردا هیتلر دوروب جنایت اتمز

 

یولداش یولداشیا خیانت اتمز 


یوخسولوخ بیر کسی خجالت اتمز

 

توپراق ایچینده هامی یکسان یاتبدی 


توپراق آلتیندا اریب بدنلر

 

 گلدیگیم ندندی گتدیگیم ندن 


بیریسی تابایپ اوچ قارچ کفن

 

قراندریق مکاندا عریان یاتبدی 


اوردا نه جلاد وار نه دار آغاجی

 

قارداشین تانمور اوردا خان باجی 


دونوب یار یارینا باخمور قیقاجی

 

اداسیز عشوسیز جیران یاتبدی


 تپراق التیندا گوردوم من آیرلمازی

 

گلیب گتمگینه حیران یاتبدی 



 
نویسنده: ابوالفضل روزی طلب ::: دوشنبه 94/1/3::: ساعت 12:19 صبح
یاران گوزوم او مهوش زیبانی آختارور        بلبل چمنده غنچه رعنانی آختارور 
دریای فکره غوطه ورم صبحله مسا          غواص دل او در درخشانی آختارور
 
نویسنده: ابوالفضل روزی طلب ::: یکشنبه 94/1/2::: ساعت 11:54 عصر

ائتمه قبول

 از کتاب دیوان خاطرات حاجی اقا کریمی مراغه ای  


پولون چوخ اولماسا اوغلوم ضمانت ایتمه قبول     الون بوش اولماسا هر گز شهادت ایتمه قبول 
گر ارزشین بولوسن آبرونین عمرونده                خیانت اولماسا فکرون امانت ایتمه قبول 
گر ایسته سن ال ایاقون بلشمه سین قانه              شریح قاضنی یاد ایت قضاوت ایتمه قبول 
صغیر لرین دامنی یا دول آروادین .....             تصرف اولماسا قصدون وصیت ایتمه قبول 
باشار ماسان قباقا گچمه گین شرا یطینی            یخیلما محرابا دوستوم امامت ایتمه قبول  

 بهشتده سنه ائو وئرسه لر زبرجددن               اباذر اولسا شریکون شراکت ایتمه قبول 
اگر دعاسی لئیمون بهشته سالسا سنی               آتیل جهنمه شستیله جنت ایتمه قبول 
 پیاده دوش یولا گئت خاملاساندا خاملا ولی       سوار بنز ایلسه پست طینت ایتمه قبول 
گر ایسته سن تپون اوستن یئره یخیلمیا سان        میزین صفاسینی بوشلا ریاست ایتمه قبول 
دایان مقام قناعتده استراحت ایله                    باشو وی قالماقالا سالما زحمت ایتمه قبول 
 کریم الیندن آلوب زهری نوشجان ایله            بخیل الیندن اوغول شهد شربت ایتمه قبول 
اوتورار کریم آدامین سفرسینده دعو تسییز       چلو کبابه لئیم ایتسه دعوت ایتمه قبول 
 جهان بو گنلقیلان اولسا قبر تک سنه دار         علاجی نا کسیلن اولسا منت ایتمه قبول 
عزیز ئو لوم بالا ذلتلی عمریدن خوش اولار      عزیز مرگی قبول ایله ذلت ایتمه قبول 
 اداره‌ده سنی اعدامه ایتسه لر محکوم            آماندی ناکشی لردن شفاعت ایتمه قبول 
 فدک محاکمه سینده پیمبرین قزینا                 اگر دیانتون اولسا وکالت ایتمه قبول 
که اوندا گوز یاشی واردی خلیفه لرده قزل       قوتولماسان او قزلدان سلامت ایتمه قبول 
 محبتی قویونون قوردا آیری یولداندی           درنده خودن آماندی محبت ایتمه قبول 
 سحر زمانی ایشدیم دیدی منادی غیب            اللهی اهل ریادن عبادت ایتمه قبول  
 کریمی عقلده ناقصدی گرچه شاعردی         مواعظ اومما سفیهدن نصیحت ایتمه قبول


برچسب‌ها: شعروداستان

 
نویسنده: ابوالفضل روزی طلب ::: شنبه 93/11/4::: ساعت 12:47 صبح

انشاءالله 

ساقیا بیله آف و اوف ائتمه
دولانار بو زمانه انشاءالله

خلقه ایلر زمانه رحم داخی
اوخی قویماز کمانه انشاءالله

 

                                                  ادامه مطلب...

 
نویسنده: ابوالفضل روزی طلب ::: شنبه 93/11/4::: ساعت 12:37 صبح

سیزه من نیله میشم

باشیما زلف قویوب ساققالی قیخدیرمامیشم
خلق دن رشوت آلیب کیسه می دولدورمامیشام
جدیزین وقف سویون ملکیمه آچدیرمامیشام
ای شبسترلی داداشلار سیزه من نیله میشم

 

                                   ادامه مطلب...

 
 
 

موضوعات وبلاگ

 

لوگوی دوستان

 

درباره خودم


میاب دان بیر سس

ابوالفضل روزی طلب
اینجانب ابوالفضل روزی طلب در 13شهریور سال 1342 در روستای میاب از توابع شهرستان مرند متولد شده ام. از کودکی عاشق شعر و ادبیات و معارف دینی و قرآنی می باشم، امیدوارم به لطف الهی بتوانم خدمتی هر چند ناقابل به هموطنانم انجام داده باشم.
 

حضور و غیاب

 

اشتراک